لژیون مجازی ویلیام وایت همسفران کنگره ۶۰ با دستور جلسه «هفته راهنما» به استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر جلالی روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۹:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
این هفته عزیز را ابتدا خدمت بنیان کنگره ۶۰ و اولین راهنمای کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس تبريک عرض میکنم، سپس خدمت خانم آنی بزرگ، همسر ایشان که پا بهپای آقای مهندس حرکت کردند و حامی بسیار بزرگی برای ایشان بودند این هفته عزیز را تبريک میگویم، ایشان عشق یک همسفر را به تمام خانواده کنگره ۶۰ انتقال دادند، همچون نوری بودند که به شهر وجودی تکتک ما همسفران تابیدند و باعث شدند که ما همسفر بودن را بیاموزیم، این هفته را به استاد امین عزیز تبریک میگویم، همچنین به خانم آنی کماندار و به خانم شانی عزیز تبریک عرض میکنم که هرکدام درکنگره ۶۰ سمت راهنما را دارا هستند.
به خاطر دارم که در تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۸۱ وقتیکه اجازه تشکیل لژیون به من داده شد، در سال نامه یادداشت کردم که؛ میدانم راهنما بودن خیلی سخت است و من خیلی میترسم، اکنونکه جایگاههای مختلف را به اذن خداوند و اجازه استادانم تجربه کردهام، برداشت من این است که سمت راهنما بودن قشنگترین جایگاهی هست که خدمت کردهام، هم در لژیون همسفری و هم لژیون ویلیام وایت که اکنون در حال خدمت هستم.
من بهصورت تئوری امتحان دادم و قبول شدم، ولی راهنما شدنم همراه با رهجوها بوده است، یعنی با تکتک رهجو های آن موقع و شما که در لژیون ویلیام وایت و در فضای مجازی، از شهرهای مختلف که شاید اصلاً سعادت دیدار شمارا نداشته باشم، شما میآیید ولی فقط به گفتار و با استفاده از برداشتهایی که از سیدیهای آموزشی استادان داشتهام، سعی بر آن داشتهام که تا آنجا که در توان دارم، بهطور صحیح این آموزشها را درست به شما انتقال بدهم.
بازهم میگویم که بهترین خدمت برای من، خدمت در جايگاه راهنما بود؛ چون در این جایگاه زیاد آموختهام و بیشتر از همه با درونم آشنا شدم و بیشتر از همه با زخمهای صور پنهان خودم روبرو شدم. گاهی بسیار درد کشیدم تا بتوانم به التیام آن زخمها کمک کنم و بتوانم از دانش و آگاهی که کنگره ۶۰ به من میدهد، از دانایی و دانش استادان، بتوانم استفاده کنم و زخمهای درونم را بشناسم و به درمان برسانم. نمیگویم که من این راه را بهطور کامل رفتهام، اصلاً بهطور مطلق چنین کسی را نداریم، خودم را میگویم، نمیتوانم اینچنین چیزی را در مورد خودم تصور کنم، لیکن میدانم که کنگره ۶۰ با من چه کرده است و به من چه چیزهایی آموخته است، خود میدانم که چه بودهام و خوب میدانم که اکنون چه هستم.
میدانم که اصلاً جایگاهی نداشتم، نه در جامعه و نه در خانوادهام بهعنوان همسر و مادر دو فرد مصرفکننده، جایگاه خاصی نداشتم؛ اما زمانی که به کنگره ۶۰ آمدم، کنگره بهتدریج آنقدر مرهم روی دردها و زخمهای من گذاشت که توانستم بلند شده و قامت صاف کنم و سر پا بایستم. کمکم یاد گرفتم که آمدهام که بیاموزم، آمدهام که چراهایم را تبدیل به چگونگی کنم، چگونگیها را از استادانم آموختم، چگونه تفکر کنم، چگونه حرکت کنم. سعی کردم برداشت من خیلی نزدیک به برداشت استادان باشد، گرچه نمیدانستم ولی به حس خودم اعتماد کردم؛ چون میدانستم حسهای من با دریافت آموزشها در حال تغییر و پالایش هست.
این بیانات را از خودم گفتم چون خواستم مجموعهای از اتفاقهایی که برای یک راهنما، برای من بهعنوان عضو کوچک درکنگره ۶۰ اتفاق افتاده گفته باشم. آموختم که به حس رضایت از خودم فکرکنم و ببینم که چهکارهایی کردهام و آیا نتیجه اعمالم، به من حس رضایت از خودم را میدهد؟ گر چه این حس صد در صد نیست؛ اما به خودم میبالم به خاطر اینکه عضوی از خانواده بزرگ کنگره ۶۰ هستم، به خودم میبالم که ایستادم و پایداری کردم تا مسافرهایم به رهایی برسند و خودم و اعضای خانوادهام به درمان برسند؛ زیرا یک همسر و یک مادر محور جامعه کوچک خانه هست، لیکن اگر من سالم نمیشدم و حالم خوب نمیشد، هرگز نمیتوانستم به فرزندانم کمک کنم.
هر آنچه برای ما اتفاق افتاد و هرچه از حیات دوبارهای که خانواده ما به دست آوردیم، همه از برکت راهنمایان کنگره ۶۰ بود. آقای مهندس، خانم آنی، استاد امین عزیز و درنهایت همه ما که درکنگره ۶۰ آموزشدیدهایم، همه شاگردان این خانواده هستیم، از همه اعضای محترم این خانواده سپاسگزاریم و حس و حال خوب امروز خود را مدیون ایشان هستم. تشکر میکنم از خانم آنی بزرگ، تشکر میکنم از خانم کمان دار، تشکر میکنم از آقای مهندس، باوجوداینکه من درکنگره ۶۰ نیستم، ولی ایشان اجازه دادند که خدمت لژیون مجازی را داشته باشم. لیکن تمام سعی خودم را میکنم که دانش و آموختههای خودم را بهروز نگهدارم، هر بار که سیدیهای استاد را گوش میدهم، متوجه میشوم که چقدر زیاد به این آموزشها نیاز داشتهام. وقتیکه داشتم سیدی خفته را گوش میدادم، آنقدر حس خوبی دریافت کردم که حدی ندارد، همیشه هر آنچه نیاز داشتهام برای حل مسائل، از سیدیهای آموزشی آقای مهندس و استاد امین دریافت کردهام.
خداوند را شاکر هستم و تشکر میکنم از تکتک شما که اکنون با من هستید و از کسانی که درگذشته با من بودهاند، زیرا یک راهنما، هنگامی معنا پیدا میکند که رهجو داشته باشد و رهجوها، حال خوب خودشان را به راهنما انتقال میدهند، من با شما حالم خوب است، زمانی که شما به من گزارش میدهید و یا دل نوشتهای مینویسید و به من میگویید که از آن حال قبل خود عبور کردهاید و اکنون حالتان چگونه است، این به من حس زندگی میدهد، از شما متشکرم و به همه راهنمایان کنگره ۶۰ تبريک عرض میکنم و میدانم که همه راهنمایان کنگره ۶۰ وادی محبت را، حس کردهاند و لمس کردهاند و تمام وجودشان لبریز از محبت هست که این عشق بلاعوض را به رهجو انتقال میدهند. متشکرم
سلام دوستان زهره هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی زاهدان
خداوند متعال را شکر میکنم برای حضورم درکنگره ۶۰ و قرار گرفتن در این مسیر. این هفته را به راهنمای خوبم خانم جلالی عزیز راهنمای نیکوتین من و خانم مهدیه عزیز راهنمای من در زاهدان تبریک میگویم. از خداوند میخواهم که روزی بتوانم من هم به این مرحله از جهانبینی برسم و برای کمک به هم نوع خود از عمق وجودم تلاش کنم.
سلام دوستان مریم هستم مسافر و راهنما نیکوتین از نمایندگی فردوسی مشهد
این هفته را خدمت شما استاد عزیز و بزرگوار تبریک عرض میکنم. میگویند آنهایی که عاشقاند عشق در دلهایشان زنده هست و نمیمیرد، شما که روان هستید لطافت گلبرگهای ارغوان دارید که از حس ناب لبریز است و شمع وجودت از نیروی عقل، ایمان و انسانیت شعلهوراست. نوای کلام امیدبخش شما همچون نسیم صبحگاهان نشاطبخش روح خسته ماست. لبخند امروزم را به شما مدیونم، شما که شناخت درون را به ما آموختید. علمآموزی، صبر و عشق را از که آموختید که اینچنین زیبا بر گستره گیتی بلاعوض به دیگران میآموزید و چراغ روشن هدایت را در وجود ما فروزان میکنید، طوری که انگار شما روشناییبخش تاریکی جان هستید و ظلمت اندیشه را نور میبخشید. چگونه سپاس گویم؟ که در مقابل اینهمه عظمت و شکوه شما که مرا نه توان سپاس و نه وصف هست. انگار در سپیدهدم ازل آن زمان که سازندگی کائنات آغاز گردید و کتاب عشق زندگی گشوده شد نخستین واژهای که با قلم تقدیر به فانوس هستی نقشبست، کلمه زیبای آموزگار بود. خانم جلالی عزیزم دوستتان دارم و برای تمام زحماتتان سپاسگزارم.
سلام دوستان فاطمه هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی شفا مشهد
هرچقدر بگویم قدردانی من در بیان نمیگنجد، رهایی نیکوتین من خیلی بالاتر از اینها است که بتوانم با چیزی جبرانش کنم. خانم جلالی عزیزم باوجود راه دور از وقت خودتان گذشتید، محبت و عشق به من دادید و من ندیده عاشق شما شدم فقط با صوت، صدای شما به من آرامش داد تا توانستم آن راه پرفراز نشیب را طی کنم. از راهنمایم خانم هما تشکر میکنم که من را به این راه تشویق کرد. از شما خانم جلالی عزیز نیز تشکر میکنم. برکت وجود راهنما بسیار باارزش است. شما بدون توقع از وقت و آرامش خود گذشتید و به من مسافر نیکوتین کمک کردیم که رها شوم. از صمیم قلبم از شما تشکر میکنم و دعای من بدرقه راهتان هست.
سلام دوستان زینب هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی شفا مشهد
قطعاً اگر راهنما نبود من تا آخر عمرم سرگردان در تاریکیها بودم. خانم جلالی عزیزم این هفته پر شگون و مبارک را در رأس خدمت جناب مهندس و خانواده محترمشان و بعد خدمت شما استاد صبور، مهربان و با درایت تبریک عرض میکنم. از خداوند میخواهم که انشاءالله هرکجا هستید سالم و تندرست باشید. از خداوند هم خواسته دیگری که دارم این است که انشاءالله اجازه دهد همیشه در این سیستم بمانم و آموزش بگیرم و خدمتگزار لایقی باشم. فرشتههای زمینی روزتان مبارک.
سلام دوستان زهرا هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی دهخدا قزوین
خانم جلالی عزیزم استاد مهربانم، شما با عشق به من آموزش دادید، امروز آنقدر حالم خوب است و این را مدیون شما هستم. شما در تمامروزهای سخت و شاد من همراه من بودید و من را هدایت کردید. سفرم را که شروع کردم خیلی اتفاقهای مختلفی افتاد، شما به من تصمیمگیری درست و صبر را یاد دادید. راهنما یعنی چراغ راه، شما راهنماها چراغهای کنگره ۶۰ هستید، شما گرچه از ما دور هستید ولی نوری هستید در قلبهای ما و این نور بسیار متفاوت و زیبا است.
سلام دوستان فاطمه هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی خلیجفارس بوشهر
زمان برای هر شخصی خیلی ارزشمند است و ارزشمندتر از آن راهنمایی که بدون ذرهای چشمداشت به رهجو امید و مهر میدهد. شاکرم خدا را که در این بعد از حیات، انسانهایی از جنس عشق و معرفت چون شمارا در کنارم دارم. انشاءالله بتوانم ذرهای از اینهمه محبت بیانتهای شمارا جبران کنم. تبریک فراوان به شما خانم جلالی عزیز و قلب کنگره ۶۰ جناب مهندس عزیز و خانواده بزرگشان انشاءالله که هميشه سلامت بمانید.
سلام دوستان فریبا هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی کریمان کرمان
سلامی برگرفته از آیه شریف قرآن؛ (سلام قولاً من رب رحیم) نثارتان باشد و روزتان مبارک ای راهنمای عزیزم، شما بودید که مثل نوری در تاریکی راه را برایم نمایان کردید، محبتهایتان به دلم نشست و عشق شما در قلبم خانه کرد شما بودید که بهترین راه را به من نشان دادید. شکر برای وجودتان خانم جلالی عزیزم راهنمای عشق، برای وجود کنگره ۶۰ و جناب آقای مهندس بزرگوار، برای تمام انسانهایی که بهواسطه کنگره ۶۰ کنارشان قرار گرفتم. بارانی که بیمنت همه را سیراب میکند و جانی دوباره میبخشد، بله همان واژه قشنگ راهنما.
سلام دوستان راضیه هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی دامغان
راهنما بودن یک موهبت خاص و الهي است. وصف آن در کلام نمیگنجد جایگاهشان بسیار ارزشمند است. هیچ واژه و یا کلامی بدون آمیختن به عشق را نمیتوانم تقدیم کنم. در مواقعی که باید در تنهایی خود تصمیماتی میگرفتم، نیازمند به کلامی و یا مشورتی بودم، به یاد صحبتها و نکات آموزشی راهنمایم میتوانستم در آن لحظات سخت بهترین تصمیمگیری را کرده و باقوت قلب و محکم بایستم. تنها زمانی که میشود کمی به جبران این محبتها کاری انجام دهم این است که راه و مسیر راهنمایم را ادامه و از آموزههایی که گرفتهام به هم نوع خود انتقال دهم.
سلام دوستان عاطفه هستم مسافر نیکوتین از نمایندگی گلپایگان
عشق قامتها را راست، اندیشهها را پاک و حیات را جهت گزینش بهتر در انسان تقویت میکند و انسانی که در مسیر خدمت به خلق قرار گرفت یک عاشق است؛ چراکه وجودش در مسیر خدمت به خلق قرار گرفت؛ یعنی مورد انتخاب خداوند واقعشده میتواند با بخشیدن عصاره محبت وجودی خود سبب احیا و شادی دیگران شود و چه عملی زیباتر از این خدمت صادقانه و عاشقانه، هفته راهنما را به شما خانم جلالی عزیز، همه راهنماهای کنگره ۶۰، جناب آقای مهندس، استاد امین عزیز و خانواده محترم تبریک عرض میکنم. حضرت علی (ع) میفرمایند؛ هر کس که به من یک کلمه بیاموزد من بنده او میشوم. من با یک سری مشکلات و سردرگمیها وارد کنگره ۶۰ شدم و شما راهنماها چراغ راهنمای مسیر من شدید. امیدوارم هرکجا که هستید سلامت باشید.
تایپ: اعضای لژیون ویلیام وایت
ویراستاری: راهنمای ویلیام وایت همسفر مهدیه نمایندگی عطار نیشابور رهجو راهنمای ویلیام وایت همسفر جلالی
رابط خبری لژیون: راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم از شعبه فردوسی مشهد رهجوی راهنمای نیکوتین خانم جلالی
ارسال: راهنمای ویلیام وایت همسفر طاهره، نمایندگی البرز
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
221