سلام دوستان شیرین هستم یک همسفر
من بعد از سه جلسه مهمان راهنمایم را برای راهی که در پیش دارم انتخاب کردم و از انتخاب خود خرسندم. هرگاه با لبخندی دلنشین افرادِ لژیون را آرام میکنند و دلداری میدهند، نور امیدی وجودِ پر از استرس و اضطراب من را فرامیگیرد و با خود میگویم کسی که همچون کوهی استوار در برابرِ حوادثِ تلخِ روزگارِ خود ایستاده حتماً میتواند تسکینی برای دردهایم باشد و چراغی برای تاریکی که در آن قرار گرفتهام. راهنمای عزیزم با من بگو از هر آنچه که میدانی با گوشِ جان میشنوم و همهٔ حواسم را روی کلامتان متمرکز میکنم تا بیاموزم از آموختههایت که با صبوری در اختیارم میگذاری. راهنمای مهربانم، امیدوارم برای جبرانِ زحماتِ بیدریغتان و لطفِ بیانتهایتان بتوانم رهجویی باشم که از من انتظار داری.
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر
روزی که غباری از غم سراسر وجودم را فراگرفته بود و در کمال ناامیدی و پریشانی وارد لژیون شدم را هرگز فراموش نمیکنم. گویی خداوند از پیش فرشتهای را در قالب راهنما برایم در نظر گرفته بود تا من را در این مسیر ظلمانی و پرپیچوخم به روشنایی و نور، سرمنزل مقصود هدایت کند. کلام شیوایش، نگاه مهربانش و آغوش پر مهرش، جای امنی شد تا غبار غم کمکم رخت بربندد و آرامش و ایمان جای پریشانی و ناامیدی را بگیرد. آرامش و تغییر نگاهم به زندگی را مدیون راهنمایی ایشان هستم. چگونه میتوان در برابر اینهمه ایثار و از خودگذشتگی تشکر کرد؟ واژهای برای سپاسگزاری نمییابم؛ ولی همیشه قدردان محبتهای بیدریغشان هستم و از خدای بزرگ برایشان آرزوی توفیق دارم.
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر
راهنما؛ یعنی بارانی که بیمنت همه را سیراب می کند و جانی دوباره میبخشد. راهنما؛ یعنی یک پیشوای عزیز که از همه کار خود با هر شرایطی میگذرد و وقت باارزش خود را بیمزدومنت در اختیار رهجوهایش میگذارد و با صبر و حوصله به حرفهایش گوش میدهد. بارها پیش آمده بود که با حال خراب و ناامیدیِتمام وارد شعبه شدم؛ ولی با چهره آرام و روی گشاده راهنمای خوبم مواجه شدم و ایشان باانرژی خاص خود راهکارهایی به من آموختند تا بتوانم به آرامش و آسایش برسم و اعتماد به نفسم را دوباره به دست بیاورم و حالم دوچندان خوب شود و باز به زندگی و روزگار امیدوار شوم. اول از خدا تشکر میکنم که ایشان را سر راه من قرارداد و سپس از راهنمایی که هر لحظه و هرجا در کنار من است.
سلام دوستان زیبا هستم یک همسفر
نمیدانم با كدامين كلمات پاس بدارم تمام آن عشق و محبتی را كه نثار دل بیجان من كرد. بگویم؛ چون شمع، کافی نیست؛ چرا که شمع را میسازند تا بسوزد؛ اما راهنمای عزيزم شما میسوزی تا بسازی، تمام كلمات با وجود نام تو است كه زيبا میشوند و واژهها رنگ آسمانی میگیرند. خوب به ياد دارم گرمی دلچسب دستانت را دقیقاً در آن روزهای سرد، در تاريخ ١٤٠١/١٠/١٠ که در قلبم چراغ اميد را روشن كرد از وجودت دلم محكم شد و در نگاهت الفبای زندگي را آموختم با لبخند زيبايت اميد و محکمبودن را دريافت كردم و هیچوقت فراموش نخواهم كرد در سياهی شهر در آن روزهای سخت كه سرگردان و پریشان میگشتم؛ فقط كنگره و فرشتگان اين مكان مقدس بودند كه پناهم دادند و بدون منت و درخواستی با گرمی از من پذيرايی کردند و آرامش را به من هدیه دادند. راهنمای عزيزم در مقابل اینهمه صبر، مهربانی و گذشت تمامقد در برابرت تعظيم میکنم و سپاسگزار و قدردان تمام زحمات شما هستم. از خداوند میخواهم همانطور كه شما روشنی راه من هستيد نوری از جنس خداوند هميشه و در تمام زندگی پیشروی شما باشد.
سلام دوستان میترا هستم یک همسفر
یک روز گرم تابستان وقتی دلم از تمام دنیا گرفته بوده و جانم مانند خورشید سوزان بود و غم تمام وجودم را احاطه کرده بود و هیچ راهی جلو پایم نبود خداوند عنایت کرد و دری به اسم کنگره ۶۰ را بر من گشود. هیچگاه حال خراب آن روزم را فراموش نمیکنم وقتی وارد شدم فرشتگانی را دیدم که در نگاهشان محبت موج میزد و با لبخندشان درد نگفته من را التیام بخشیدند و آغوش گرمشان برای من امنترین نقطه جهان شد و آرامش گرفتم، گویا شخصی را خدا برای نجات من از ظلمت و تاریکی فرستاده بود و راهنما، عزیزتر از جان من شد. ممنون و سپاسگزارم که به من انرژی و آرامش دادید و شکر بیمنتها نثار خداوند عالمیان که به من توفیق داد با کنگره آشنا شوم، هرچند بندگی شایسته ذات بیهمتای احدیت است؛ ولی حضرت علی (ع) میفرمایند: «هر کس به من کلمهای بیاموزد مرا بنده خودکرده است». راهنمایان نیز امواجی از مهر، محبت و معرفت هستند که نکتههای ناب و تأثیرگذارشان راهگشا و هموارکننده مسیر ما است. تقدیر و قدردانی میکنم از این عزیزان که بسان شمعهایی در تاریکی جهان پر از حجاب، نور میافشانند و راه را بر کسانی که درمانده و ناامید در تاریکی هستند روشن میکنند. با اینکه مسافرم هنوز به درمان نرسیده؛ ولی امید من اول به خدا و دوم به کنگره است؛ قطعاً روزی مسافر من هم درمان خواهد شد.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
این هفته را به راهنمای مهربانم تبریک میگویم. من وظیفه دارم از ایشان بابت تمام زحماتشان تشکر کنم. ایشان با تمام وجود سعی میکند که من را از سیاهی به روشناییها برگرداند و هیچوقت نمیتوانم جبران کنم؛ چون لطف، صفا و معرفت آنها بهقدری زیاد است که نمیتوانم به زبان بیاورم. از خداوند منان برایشان آرزوی سلامتی میکنم.
سلام دوستان بتول هستم یک همسفر
درود بر شما راهنمای شکیبایم. با همه بلندیِ مقامتان و همه کوتاهی مرتبهام در برابر شما، قدردان زحمات شما هستم و دعا میکنم آنچه را که از جبران آن عاجزم و در ظرف زمان و مکان نمیگنجد را قدرتمطلق در هر دو جهان برای شما جبران کند؛ چرا که راهنما، عشق، ایثار و فداکاری است. اگر بخواهم راهنما را با معلم قیاس کنم باز هم دست راهنما بالا است؛ چرا که معلم طبق قرارداد رسمی خدمت میکند؛ اما راهنمایان کنگره ۶۰ را ایثار، عشق و محبت مجاب میکند برای من روزنه نور در دنیای ناامیدی باشد. هفته راهنما بر تمامی خادمان بیادعای جامعه احیای انسانی مبارک باد.
تایپ: همسفران لژیون نهم
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
نمایندگی همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
155