English Version
English

هفته قدردانی

هفته قدردانی

جلسه نهم از دوره بیستم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای یکشنبه نمایندگی شیروان به استادی راهنمای محترم مسافر حسین  ، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حسین  با دستور جلسه "هفته راهنما " مورخه 9 اردیبهشت  ۱۴۰۳رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود

خلاصه سخنان استاد :

از راهنماها تقدیر و تشکر کنیم من همیشه می‌گویم ما سپاسگزار مهندس هستیم که فکر اینجا را کرده است که من رهجو ۱۰ تا ۱۱ ماه سفر کنم به من فرصت داده است که قدردان کسانی باشم که به من خدمت کردند و تمام آموزش‌هایی که در این ۱۱ ماه گرفته‌ام بتوانم امروز بگویم که من بلدم قدردانی کنم و در کنگره قدردانی را یاد گرفته‌ام. قدردانی یعنی تشکر  و شکرگزاری کردن، در کنگره به من یاد دادند اگر چیزی را به دست آوردم و سپاسگزار بودم این برای من می‌ماند
و مسیرم را مشخص می‌کند و اگر ناسپاس بودم و قدرنشناس بودم قطعاً از مسیر خارج می‌شوم و راهم گم می‌شود و نمی‌توانم مسیر درست و صراط مستقیم را پیدا کنم به واسطه شکرگزاری است که مسیر برای مشخص خواهد شد در کنگره ۶۰ راهنما شدن مراحل خیلی سختی دارد تا شخصی راهنما بشود و شال نارنجی بگیرد. مهندس همیشه می‌گوید: اگر راهنما الگوی خوبی باشد باید در همه نظر بی نقص باشد.  راهنما باید سفر اول را تمام کرده باشد یعنی کسی که هنوز سفر اول را تمام نکرده باشدنمی تواند راهنما باشد و راهنما باید چهل سی دی جهان بینی را نوشته باشد و در آزمون شرکت کند و بعد از اخذ نمره قبولی در آزمون باید گروه مرزبانی و ایجنت شعبه وی را تایید کنند وشورای ورزشی شعبه نیز مهر تایید بزنند و بعد از آن باید با دیدبان محترم مصاحبه کند و در مصاحبه قبول شود و تمام مراحل را باید سپری کند تا راهنما شود و شال نارنجی را بگیرد چون باید  انسان‌ها را هدایت کند و به مسیر درست برساند اگر یک راهنما خودش در مسیر درست نباشد و آموزش کافی و لازم ندیده باشد  مثل کسی است که گواهینامه ندارد و پشت فرمان اتوبوس نشسته است و ۴۰ نفر مسافر دارد و یک سری فیلترها و سخت‌گیری‌هایی برای انتخاب راهنما وجود دارد که راهنما بتواند لژیون خودش را به سلامت به رهایی و به تعادل و هدف مد نظر برساند. جایگاه راهنما سختی‌ها و شیرینی‌های خاص خودش را هم دارد وقتی که اولین رهجو برای رهایی می‌رود و رها می‌شود تمام سختی‌های چند ساله  از بین می‌رود. وقتی یک نفر گل رهایی می‌گیرد راهنما لذت می‌برد و همه سختی‌هایی که جهت راهنما شدن کشیده است با رهایی رهجو تبدیل به شیرینی می شود  وهیچکس به اندازه راهنما از رهایی رهجوهایش خوشحال نمی‌شود چون روز اول که رهجو وارد کنگره می‌شود حال او را می‌بیند یعنی راهنما خودش را در قالب رهجو می‌بیند یعنی من راهنما روز اول که رهجو را می‌بینم یعنی خودم را می‌بینم که روز اول وارد کنگره شدم و چه حالی داشتم و رهجو هم خودش را در من می‌بیند که باید آینده‌ام این بشود و به این حال برسم . رهجویی که سر لژیون می‌آید با راهنما انس می‌گیرد وقتی که خروج از درمان می‌گیرد حال راهنما هم خراب  می شود و نگران است چرا رفت و نتوانست نتیجه بگیرد وقتی که راهنما می‌بیند که رهجوهایش رها شدند و یا راهنما شدند و خدمتگزار هستند آنجاست که حال راهنما خوب می‌شود و خوشحال می شود. من رهجو هم در قبال راهنما وظیفه‌ای دارم که این همه زحمت می‌کشد در جهان مادی که زندگی می‌کنیم و می‌دانیم که همه کار داریم یکی کارگر است یکی کشاورز یکی کارمند است هر کدام شغلی داریم یعنی راهنما از یک سری خواسته‌هایش گذشته است و اینجا آمده است و در خدمت من رهجو است و حال خوشی که به دست آورد ه و به دیگران انتقال  می دهد. حال وظیفه من رهجو است که به راهنما خدمت  کنم  و در این هفته به من  فرصت  داده می‌شود که بتوانم  از راهنمایم تشکر کنم و بارها از زبان مهندس و راهنماها شنیده‌ایم که باید به سه طریق زبانی، دلی و عملی  تقدیر و تشکر کنیم ابتدا امروز میکروفون را برداریم و از راهنما تشکر کنیم و با قلب و دلمان که قطعاً دوستش داریم و روز سه‌شنبه که جشن داریم که در کنگره۶۰ با دادن پاکت تقدیر و تشکر کنیم

مرزبان خبری مسافر محسن

عکاس : مسافر حسین لژیون سوم

تایپ : مسافر حسین لژیون سوم  - مسافر محمدرضا لژیون سوم

ارسال : مسافر حسین لژیون دوم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .