دوازدهمین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با نگهبانی مسافر رحمان، استادی راهنما مسافر رضا و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «هفته راهنما» روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
امروز جشن راهنما است و همه ما حس بسیار خوبی داریم بهخاطر این جشن، چهارتا جشن داریم در کنگره ۶۰، یکی از جشنهایمان جشن راهنما است که بسیار جشن خوبی است، ما در این هفته از راهنماهای خودمان قدردانی میکنیم بهخاطر اینکه یکی از راههای اینکه ما بتوانیم گوش کنیم و از اعتیاد بیرون بیاییم یا هر هدف دیگری که داریم این است که قدردان زحمات آن شخصی که برایمان زحمت کشیده است، باشیم. این یکی از اصول جهانبینی است که ما چگونه به راهنمایمان نگاه میکنیم، آیا به شکل یک دوست نگاه میکنیم به راهنما؟ یا بهعنوان راهنما و استاد نگاه میکنیم؟ خیلی دیدها متفاوت است. از این بابت میگویم دوست که دوست نمیتواند شما را به رهایی برساند، دوست نمیتواند در مورد درمان اعتیاد کمکی به شما بکند. چون دوست یک حرفش را قبول میکنی یک حرفش را قبول نمیکنی، خیلی کامل حرفشنوی از دوست نخواهی داشت. اما جایگاه استاد کاملاً فرق میکند استاد میگوید و رهجو سر لژیون گوش فرامیدهد و قبول میکند. ممکن است در ابتدا رهجو بگوید استاد را قبول ندارم، اوایل سفر موردی ندارد نه اینکه با راهنما کلکل بکند. اگر هم قبول ندارد بنشیند سر صندلی و یواشیواش متوجه میشود که این صحبتها و این حرفها به نفع خودش است. رهجو یا کنگره و راهنما را قبول دارد که آمده و نشسته سر صندلی یا قبول ندارد وسط نداریم. مثل میوه در هم میماند نمیشود بگویم من نصف حرفها را قبول دارم نصف دیگر را قبول ندارم، پس آن قضیه دوستی با راهنما منتفی میشود. در کنگره ۶۰ دوستی یک جایگاه است استادی یک جایگاه دیگر، شما زمانی که دوست راهنما هستی پس میتوانی با او رستوران بروی، پیکنیک بروی و... ارتباطات نزدیک با راهنما برای رهجو سم است، پس جایگاه مربی بسیار متفاوت است با دوستی و این را ما باید متوجه بشویم. طریقه سلامدادن به استاد هم با سلامکردن با دوست متفاوت است باید بیایی جلوی استاد بمانی دستهایت را مرتب بگذاری، میدانید چرا؟ برای اینکه راهنما دارد شما را از مهلکترین بیماری قرن نجات میدهد. اگر ما به جهانهای دیگر اعتقاد داریم و به آخرت اعتقادی داشته باشیم باید بدانیم راهنما هم در این دنیا جانت را خریده هم آخرتت را، کسی که اعتیاد دارد شخص را سیاهی میگیرد و درونش تاریکی عظیمی وجودش را فرامیگیرد. این است که شخص باید آن احترام را داشته باشد باید آن ارزش را برای راهنما داشته باشد تا بتواند از اعتیاد بیرون بیاید.
راهنما مانند راننده اتوبوس است و رهجوها مثل مسافران آن اتوبوس هستند هر کدام که به راننده اعتماد داشته باشند سرشان را راحت میگذارند و میخوابند و هر کدام که به آن راننده اعتماد نداشته باشند سر هر پیچ هزار بار میمیرند و زنده میشوند، خوشا به حال آن کسی که به راهنمایش ایمان دارد، ایمان یک نعمت است یکی دیگر از صفات راهنما شفاعتکننده بودنش است، یعنی راهنما میآید شفاعتت را میکند و از اعتیاد بیرون میآوردت، البته این شفاعت با آن شفاعت که در ذهن ما است تفاوت دارد، اینگونه نیست که من خوشم از یک نفر بیاید و بگویم از اعتیاد بیاورمش بیرون، شفاعت زمانی حاصل میشود که رهجو با راهنما زوج میشود و این زوج شدن یک نتیجه دارد و به آن میگویند درمان اعتیاد، اگر رهجو سر جلسه نیاید و اگر نظم او درست نشود اگر خواب رهجو درست نشود و اگر دارویش را بهموقع نخورد اگر احترام راهنما را آن جور که باید داشته باشد را نداشته باشد اگر به جایگاه استادی راهنما نگاه نکند پس شفاعتی هم اینجا صورت نمیگیرد، شفاعت زمانی صورت میگیرد که رهجو همفکر با راهنما بشود، هر چه تفکر داشتی بگذار پشت این در به دردت نمیخورد اگر به دردت میخورد تا الان از اعتیاد بیرونت آورده بود، پس آن تفکرات قبلی به دردت نخورده است. درمان اعتیاد علم جدید میخواهد تفکر جدید میخواهد، یک انقلاب درونی میخواهد که شخص بتواند آن شهامت و جسارت را داشته باشد که بتواند در درون خودش انقلاب بکند. اگر با آن روش قدیمی و تفکرات قدیمی بخواهید از اعتیاد بیایید بیرون متأسفانه باید حالا، حالا بدوی به دنبال درمان اعتیاد و بدانید که نخواهید رسید.,
تایپ: مسافر علی لژیون سوم
عکس و ارسال: مسافر محمد لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
389