English Version
English

راهنما داشتن به نظر من یک توفیق است

راهنما داشتن به نظر من یک توفیق است

چهارمین جلسه از دوره‌ی سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی راهنمای محترم مسافر جواد، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر جواد، با دستور جلسه «هفته راهنما» یکشنبه نهم اردیبهشت‌ماه 1403 رأس ساعت 17 آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر، خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم و امیدوارم که جلسه خوبی داشته باشیم. من از مشارکت‌های شما استفاده کنم و شما هم از صحبت‌های من، حتماً که به همین صورت است و قطعاً صحبت‌های من به درد شما می‌خورد و مشارکت‌های شما به درد من خواهد خورد؛ در غیر این صورت هیچ‌کدام از ما امروز اینجا نبودیم. در ابتدا هفته راهنما را به همه راهنمایان و همه کسانی که راهنما هستند در هر زمینه‌ای تبریک می‌گویم و ان‌شاءالله که بتوانیم از این هفته به‌قدر کفایت استفاده کنیم.
انسان برای این که از گذرگاه‌های زندگی بتواند عبور کند نیاز به آموزش یک سری مسائل دارد؛ گاهی الگوبرداری می‌کند، گاهی کتاب می‌خواند و بعضی‌اوقات سی دی گوش می‌دهد؛ ولی اگر همه ما به گذشته خود رجوع کنیم، شاید به این نتیجه برسیم که اگر فقط کتاب‌های کنگره را می‌خواندیم و یا این که فقط دارو و پله‌های درمانی به‌تنهایی بود شاید نمی‌توانستیم سفر خود را به پایان برسانیم. ظاهراً انسان برای جلو رفتن نیاز به ارتباط‌گرفتن دارد، نیاز به داشتن یک مکانیزم برای آموزش گرفتن دارد و به‌وسیله کتاب و یا صحبت تنها نمی‌شود و نیاز به راهنما و معلم دارد.
آقای مهندس دژاکام نیز فرمودند شما نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که پیشرفت کرده باشه و راهنما نداشته باشد؛ من مسافر قسمتی را از کتاب، بخشی را از سی‌دی‌ها، بخش دیگری را از رفتارها و قسمت دیگری را از الگوها می‌آموزم. در کل برای پیشرفت نیاز به یک پکیجی هست که بدون آن نمی‌شود روبه‌جلو حرکت کرد. هر کسی باید این مسئله را در خودش بررسی کند که آیا درست است یا نه؟ خیلی وقت‌ها آن چیزی که من از نشستن یک فرد بر روی صندلی، یا راه‌رفتن و یا سکوت‌کردنش می‌آموزم، شاید از خواندن چند کتاب هم نتوانم بفهمم، انگار برای افزایش دانایی انسان و جلو رفتنش به پکیجی نیاز هست که یک راهنما و یا یک معلم حتماً باید حضور داشته باشد. قدم دوم این هست که آن پکیج موردنظر صحیح و درست باشد، شاید راهنما، کتاب و الگو باشند، ولی من را به مسلخ ببرند و باعث سقوط بیشتر من شوند، درمان که نمی‌شوم هیچ، وقت و انرژی و پول من هم به هدر می‌رود.

باید به این مطالب در خلوت خودمان فکر کنیم که قرار است چه کاری بکنیم و این مناسبت‌ها به چه خاطری برگزار می‌شوند، چون گاهی اوقات انسان در آن مرحله و موقعیتی که قرار دارد نمی‌تواند متوجه شود که چه چیزهایی دارد و چه چیزهایی مناسب او هست. در مناسبت‌ها به‌نوعی صحبت می‌شود که انسان تفکر کند و به یاد بیاورد.
راهنما داشتن به نظر من یک توفیق است؛ اگر فقط مصرف‌کننده‌های کره زمین را در نظر بگیریم، این که چرا بعضی راه درست را پیدا می‌کنند و بعضی پیدا نمی‌کنند نکته مهمی است؛ شاید خیلی‌ از افراد خانه‌شان نزدیک باشد؛ ولی کنگره را پیدا نکنند؛ ولی عده‌ای از راه دور به کنگره راه پیدا می‌کنند و متوجه ارزش کنگره می‌شوند. این که من در زندگی مشکلی دارم و راهنمایی که می‌تواند به من کمک کند سر راه من سبز می‌شود خودش حکایت‌ها دارد؛ در نهایت مجموعه‌ای از اتفاقات صورت می‌گیرد که یک نفر می‌تواند روبه‌جلو حرکت کند و این اتفاق خیلی نادر است. ممکن است یک برنامه تلویزیونی پخش شود و کسی که اصلاً تلویزیون نگاه نمی‌کند در آن ساعت و در آن مکان به‌صورت اتفاقی و به هزار و یک دلیل که نمی‌دانیم حاضر می‌شود و به آن برنامه نگاه می‌کند و جمله‌ای را می‌شنود که باعث پیداشدن مسیر جدیدی در زندگی آن شخص می‌شود. این که چرا آن روز پای تلویزیون نشسته است، حکایتی دارد. اگر این فرایندهای مختلف را بررسی کنیم، می‌بینیم که توفیقی است که شامل حال شخصی می‌شود که پکیج موردنظر برایش فراهم شود و باعث جلو رفتن آن فرد شود، بیماری‌اش درمان شود، اضافه‌وزنش کم شود، ورزشی انجام دهد و یا هزاران داستان دیگر!
به‌هرحال اگر ما این‌گونه در نظر بگیریم که این یک نعمت است که شامل حال من شده است، قاعدتاً برای پاسداشت آن نعمت بر من واجب است که شکرگزاری کنم. هر چیزی در هستی یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد، شکرگزاری‌کردن هم خلاف این قاعده نیست. در سال یک‌سری مناسبت‌هایی است که ما هم کارهایی به‌صورت نمادین انجام می‌دهیم؛ ولی باید درک کرد که چرا من اینجا هستم و دارم از این پروسه درمانی برای رهایی خود از اعتیاد استفاده می‌کنم. انسان‌ها معمولاً چیزهای کوچک را می‌بینند؛ ولی چیزهای بزرگ را نه حالا این چه حکمتی دارد، خدا می‌داند. یعنی برای خود من شاید خیلی سخت باشد که بفهمم یک نفر بتواند به‌راحتی ده‌ها کیلوگرم از وزنش را کم کند بدون این که هزینه‌ای پرداخت کند، درصورتی‌که می‌بینم افرادی هستند که با کلی هزینه و مشکلات جراحی‌های بزرگ نمی‌توانند این محصول را به دست آورند. ممکن است روش اول را نبینم؛ ولی دومی را ببینم و درک کنم. مثلاً اگر به یک نفر بگوییم که کنگره رایگان است کمتر کسی است که متوجه شود و قاعدتاً خواهد گفت حتماً یک کلکی در کار است.
این راهنما و این اتفاق و این پکیجی که برای من فراهم شده تا یک‌قدم به جلو بروم، اگر شکرگزارش باشم و در جهت سلامت از آن استفاده درست کنم، دائم برای من فراهم است، اما اگر درست استفاده نکنم قطعاً از من گرفته می‌شود و به کسی داده خواهد شد تا از آن درست استفاده کند. راهنما شدن و کارهایی که راهنما انجام می‌دهد را اگر کنار بگذاریم ما از آن صفات و رفتار راهنما تشکر می‌کنیم. این کار باعث می‌شود که افراد و یا سیستم‌هایی با آن صفات در کنار ما زیاد شوند. وقتی که یک اتفاق خوب برای من پیش می‌آید و من سپاسگزار و قدردان هستم، آن صفات و آن شرایط برای من زیاد اتفاق می‌افتد، اما اگر قدردان نباشم خوب این موهبت از من گرفته می‌شود و اطرافیانی که آن صفات و موهبت را دارند از کنار من می‌روند و من می‌مانم و خودم، حال باید دید که آیا می‌توان به‌تنهایی از این گذرگاه‌ها و سختی‌ها عبور کنم؟ در ابتدای صحبت گفتم که انسان به‌تنهایی نمی‌تواند از سختی‌های زندگی عبور کند و نیاز به یک پکیج دارد که وقتی به یک مشکل در زندگی برمی‌خورد بتواند به‌راحتی آن مشکل را پشت سر بگذارد. این بزنگاه‌ها  و لحظات برای مخاطب ما زیاد فرق نمی‌کند و این موقعیت‌ها برای ماست، برای من خیلی فرق می‌کند که در این هفته  و در طول سفر و خدمتم چگونه برخورد می‌کنم، من چه سفر انجام بدهم و چه نه برای کنگره فرقی نمی‌کند؛ ولی برای من قطعاً فرق می‌کند. اینکه در این هفته من مسافر چه کاری می‌کنم برای راهنمایم فرقی نمی‌کند؛ ولی برای من بسیار فرق می‌کند. به‌نوعی آن اتفاق بزرگ صورت گرفته و یک هفته به من مهلت داده شده است تا در صور آشکار از این اتفاق تشکر کنم، حالا هر کدام از ما هر طور که رفتار کنیم به‌هرحال به خود ما ربط دارد و ان‌شاءالله که بتوانیم به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کنیم.
باز هم این هفته را به همه افرادی که در این مسیر حضور دارند تبریک می‌گویم و آن قدر این جایگاه بالا است که زندگی یک سری انسان به‌نوعی در دستان ایشان است و این خودش قابل تفکر است که چه جایگاه بزرگ و والایی است.
از این که به صحبت‌های من گوش کردید از شما ممنون و سپاسگزارم.


مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر محمدهادی
نگارش: مسافر فرهنگ
ویرایش: مسافر سجاد
ارسال خبر: مسافر صادق

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .