English Version
English

درد عشقی کشیده ام که مپرس

درد عشقی کشیده ام که مپرس

عشق مفهومی عمیق دارد که هر فردی از آن تعبیری دارد. بسیارند انسان‌هایی که لاف عشق و شیدایی می‌زنند، ولی با خم ابرو پا پس می‌کشند و جا می‌زنند. عشق با تکانه‌های اضداد شروع می‌شود و با امواج همچون انوار الهی از آسمان به زمین می‌رسد و چون زنجیره‌ها موجودات را به هم متصل نگاه می‌دارد. معنای عشق بسیار عظیم است و نمی‌شود گفت یک مفهوم واحد و مشخص دارد هر شخصی با درک خود و احساسش و دانایی خود برداشتی از آن دارد، ولی عشق هرچه هست نفسی تازه و جانی دوباره است در وجود آدمی.
به بهانه هفته راهنما گروه سایت شعبه دکتر علیرضا بر آن شد تا با راهنمای محترم مسافر هوشنگ  به گفتگو بنشیند و از بیانات ایشان آموزش‌ بگیریم لذا نگاه گرمتان را به این گفت‌و‌گوی زیبا دعوت می‌کنیم.

سلام با تبریک هفته راهنما، لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی معرفی کنید.
سلام دوستان.هوشنگ هستم یک مسافر راهنمای لژیون پنجم

لطفا از تاثیر آموزش‌های کمک راهنمایی در زندگی شخصی‌تان برای ما بگویید.
ابتدا هفته راهنما را به همه راهنمایان کنگره ۶۰ به‌ویژه راهنمایان شعبه دکتر علیرضا  تبریک عرض می کنم. یکی از تاثیراتی که آموزش راهنمایی درزندگی من گذاشته این است که من هر آموزشی را که دراین جایگاه بخواهم به رهجو دهم باید خودم به آن عمل کرده باشم یا به آن عمل کنم تا روی رهجو هم اثر گذار شود؛ این بهترین راه برای تزکیه و پالایش من است که به واسطه آن آرامش وآسایش در زندگی من حاکم می‌شود

رسیدن به جایگاه کمک راهنمائی زیر بنای فکری خاصی می‌خواهد؟ اگر چنین است باید از کجا شروع کنیم؟
بله رسیدن به این جایگاه زیبا باید سه گزینه بسیار مهم درنظر گرفته شود که عشق، عقل و ایمان می‌باشد. ابتدا باید عاشق باشی و آن عشق بلاعوض است. با تمام وجود عاشق رها شدن رهجو باشی بدون هیچ توقعی و دوم همه کارهایت بر اساس عقل باشد نه حسابگرانه و سوم به کنگره وآموزش‌های آن و روش Dst ایمان کامل داشته باشی؛ شروع این مسائل با قدم گذاشتن درصراط مستقیم و تزکیه وپالایش انجام پذیراست

مختصری از تجربیات خودتان در راستای حضور در کنگره ۶۰ برایمان بگویید؟
تجربه من نشانه از این دارد که هر چه بیشتر در راستای قوانین کنگره ۶۰ قدم برداشته‌ام وهر چه به نظم و انضبات در وظایفی که به عهده من می‌باشد اهمیت داده‌ام باعث شادی، نشاط واحساس رضایت‌مندی بیشتر درخودم بوجود آمده که امیدوارم در درگاه خداوند متعال هم رو سفید باشم.

به‌عنوان یک راهنما از حس و تجربه خود در این جایگاه سخنی داشته باشید؟
این سوال شمارا بابیتی از اشعار حافظ جواب می‌دهم که می‌گوید:
درد عشقی کشیده ام که مپرس               زجر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته ام درجهان وآخر کار                     دلبری برگزیده ام که مپرس
بعد از سالها رنج وعذاب اعتیاد و ترک‌های مختلف و نافرجام در کنگره60  علاوه براینکه به درمان قطعی رسيده‌ام شال راهنمایی به من داده‌اند یک زمانی در تاریکی اعتیاد بوده‌ام اما امروز درمانگر اعتیاد شده‌ام ببینید فاصله از کجا تا کجا است؛ ازنقطه سیاه تا رنگین کمان، آیا این حس قابل توصیف است؟

به اعتقاد شما آیا راهنما نیز نسبت به رهجو وظایفی دارد؟
بله وظایف در هستی دو طرفه است و در این معقوله هم مستثنا نیست واگر راهنما هم به وظایفش در راستای درمان اعتیاد کمترین کوتاهی کند بجای خدمت خیانت کرده و آسیب آن علاوه به رهجو به خود راهنما هم خواهد خورد و چه بخواهد چه نخواهد از گردونه کنگره به بیرون پرتاب خواهدشد وچون خودش را مقصر می‌داند تا آخر عمر عذاب وجدان می‌گیرد

در کنگره چگونه می‌توان قدردان راهنما بود؟
خدمتی که کنگره درقالب راهنما به رهجو ارائه می‌دهد را با هیچ معیار مادی قابل سنجش‌ نیست اما برای اینکه هرانسانی باید آموزش بگیرد که از رب یا مربی خودش سپاسگزاری  و قدردای کند هر ساله در هفته راهنما رهجو علاوه بر تشکر لسانی و نوشتاری مبلغی را در پاکت گذاشته و به نشانه قدرشناسی به راهنما تقدیم می‌کند
لطفا سخن آخر.
سخن آخر اینکه ازخداوند متعال بسیار سپاسگزارم که خدمت در کنگره را نصیب من نمود تا معنی ومفهوم انسان بودن را بفهمم واز آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که با از خود گذشتگی این بستر را برای ما فراهم نمودند. از همه عزیزانی که در شعبه دکتر علیرضا و کنگره60 تلاش می‌کنند تشکر وقدردانی می‌کنم.

مصاحبه کننده و تایپ: مسافر ابراهیم

عکس: مسافر مهرداد

تنظیمو ارسال: مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .