راهنما با عشق به همدردان خودش خدمت می‌کند.

هشتمین جلسه از دوره اول سری جشن‌های کنگره ۶۰، نمایندگی شفا مشهد، با استادی ایجنت محترم مسافر جواد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه  «جشن راهنما» یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

در تلاش و کوشش شما مطلبی نهفته که کمتر از سخنان گفته شده نیست، به ساحل رساندن انسان‌های در حال غرق از اهمیت بسیار بالایی برخورداراست و این در صدر قرار دارد و ما اکنون در طلب همین هستیم. البته این ادامه گذشته‌ای است که مربوط به آینده و قدری دورتر می‌پیوندد راه را برای آنانی که بلد راه نیستند با نورعشق، عقل و ایمان بازمی‌نمایید و این درکل کائنات عبادت تلقی می‌گردد، البته می‌دانید که عبادت به طرق مختلف انجام می‌گردد.

سلام دوستان جواد هستم مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزار که فرصت حضور داد و امروز در خدمت شما عزیزان هستم، تشکر می‌کنم از نگهبان و دبیر عزیز و همه شما عزیزان. تبریک عرض می‌کنم هفته عشق و عاشقی را بر استاد، راهنمای بزرگ و معمار کنگره ۶۰، خالق و کاشف متد دی اس تی آقای حسین دژاکام، در ادامه بر همه یارانش که کمر همت بستند و بدون مزد و منت و توقع در حال خدمت به همه ما هستند. از راهنما سخن گفتن واقعاً کار سختی است، کلام الله می‌گوید که الله ولی الذین آمنو یخرجهم من الظلمات الا النور، خداوند یار، ولی و کمک دهنده به کسانی است که خواهان خروج از تاریکی هستند. اگر بخواهیم کمی راجع به این مسئله فکر بکنیم، مطمئناً خداوند برای خروج از تاریکی ما را چگونه کمک می‌کند؟ با گذاردن افرادی سر راه ما که بتوانند کلام حق و حقیقت را از زبانشان جاری کنند و در دل آنهایی که در طلب حق و حقیقت هستند، بنشانند. کسانی که مطمئناً خواهان خروج از تاریکی و ظلمات هستند به نظر من چشمانشان جور دیگری می‌بیند و گوش‌هایشان به نحو دیگری می‌شنود و اگر چشم توان دیدن حق و حقیقت را داشته باشد و اگرگوش نیز توان شنیدن آنها را داشته باشد، مطمئناً آن جایگاه حس در قلبش هست، از صوت، نور و حس همیشه سخن می‌گوییم، به عنوان مثلث ارتباطی آن چشمه جوشان جایگاهش در قلب و جایگاه حس و احساسش در قلب است، مطمئناً به جوشش در خواهد آمد و خیلی از مسائلی که کلام خداوند و فرامین الهی است را می‌تواند ببیند و بشنود.

مسلماً افرادی که در کنگره هستند و در ادامه خدمتگزار شدند و حتی کنگره ای نیستند صحبت های آقای مهندس را می شنوند مشتاق می شوند که ایشان چه کسی است. چون انسان ها در آفرینش حق و حقیقت هستند و این چشمه را در وجود خود دارند و حرف حق به دلشان می نشیند، من می گویم اگر در کنگره راه و روش ما درست است و سند های بی نقصی داریم و جزء افرادی هستیم که خواهان خروج از تاریکی بودیم و کلام حق بر دل ما نشسته است. این سه مولفه ای از آن کسانی که گفتم حمایت می کنند و حمایت می شوند. اساتید بزرگی هستند که در کنگره 60 به عنوان راهنما پس از طی مراحل درمان خودشان و گذر از هفت خان رستم به این جایگاه رفیع دست پیدا کردند.

من خودم اوایل که آقای مهندس را نمی شناختم، منابع آموزشی را نمی دانستم که چیست، وارد کنگره شدم، با راهنمایم آشنا شدم و به لحاظ تزکیه و پالایش هایی که راهنما انجام داده بود کلامش بر دل من نشست. یک پرونده نا تمام و بهم ریخته که هیچ کس قبولش نمی کرد در کنگره شصت یک شخص به نام راهنما پیدا شد که این پرونده را قبول کرد و به سر انجام رساند، پرونده اعتیاد من را بست و کار بزرگی انجام شد تا من درمان شدم. آقای مهندس فرمودند راهنمایان در کنگره شصت بی شک با استادان و پروفسوران در دانشگا ها در مقوله اعتیاد برابری می کنند. من بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم که از آن روزی که در جلسه آقای زرکش شرکت کردم و چند بار تاکید به فکر کردن کردند که اگر انسانی به عنوان راهنما در سر راه من قرار نمی گرفت و کلامش بر دل من نمی نشست من الان جه سرنوشتی داشتم.

چقدر هزینه کردم، وقت گذاشتم که بتوانم پرونده اعتیادم را ببندم ولی نتوانستم، همه ما بر این باوریم که اگر برویم به گذشته و تاریخ را ببینید، تمام انسان هایی که در زندگی‌ خود موفق شدند، انسان هایی قدر شناس و سپاسگذار بوده اند، همه می‌دانند که در کنگره بین رب و مربی چه رابطه ای درمیان است و مربی یا معلم یا راهنما، همان گونه که من باید از خداوند شاکر و سپاس گذار باشم. برای حفظ این داشته موظف هستم برای حال خوب خودم، از خالق خودم که حال من را خوب می‌کند، سپاسگذار و قدر دان باشم. واقعا نمی‌شود و نمی توان این را به قطع یقین می‌گویم، قیمت بگذارد بر کار راهنما که چقدر است، با هیچ ماشین حسابی نمی‌توان ارزش کار راهنما را حساب کرد و گفت که چقدر است، راهنما قسم خورده است پیمان بسته و براساس عهدی که بسته، با عشق به همدردان خودش خدمت می‌کند.

شاید شما در ظاهر و صور آشکار ببینید که هر روز می‌آیند و شال به گردن می اندازد ولی پشت پرده زندگی راهنمایان عزیز و مشکلاتی که دارند واقف نباشند، ولی من در جریان هستم و خودتان هم به خوبی می‌توانید درک کنید، همینطوری که شما مشکلات و گرفتاری‌های خود را در زندگی‌ شخصی دارید، این عزیزان هم مشکلات خودشان را  دارند، اما با ایمان و اعتقاد قلبی این عزیزان در حال خدمت به ما هستند، یکی از اساتید در یکی از پیام ها می گویند: آنانی که بر عرش الهی می اندیشند آرام هستند، کجا ما آرام گرفتیم، بین کسانی که به عرش الهی می اندیشند، چه کسانی هستند این ها، چه کسی این تفکر را در من شکل می‌دهد، متمانن آنان و در ادامه می گوید، در صدد صعود بر می آییم، کجا می‌خواهیم صعود کنیم، اگر کمی به فکر فرو برویم خواهیم دید که از اعماق تاریکی به روشنایی، مایی که قادر به انجام کارهای شخصی خود نبودیم با کمک این عزیزان اختلاف ارتفاع پیدا کردیم و جایگاه در ما ایجاد شد. در حال حاضر یکی از بهترین موهبت های خداوند نصیب ما شده است، که داریم در کنگره شصت زندگی‌ و گذران عمر می کنیم. از راهنما سخن گفتن نمی‌شود و هر کس خود می‌داند که راهنما چه خدمتی به او کرده است. راهنما خودش یک رهجو است، بسیاری از نمونه های بارز فداکاری و انسانیت و هر آنچه که صفت خوب است در این عزیزان هست.

مرزبان خبری: مسافر رحیم

صوت: مسافر علی اصغر ل19 و امیر ل 1

تایپ: مسافر محسن ل 12، مهدی ل 19 و محمدرضا ل 10

ویرایش: مسافر هادی ل17

عکس: مسافر مسعود و اصغر ل 15و حسین ل 1 

ارسال: مسافر امید ل 14