راهنما؛ الفبای زندگی را به من آموخت

به نام قدرت مطلق الله و خدایی که دوست داشتن را آفرید، لحظه‌ها را ثانیه به ثانیه می‌شمردم و تمامی بیهودگی‌های زندگی‌ام را ورق می‌زدم و آرامش نداشتم چون در دنیایی از ترس، اضطراب و ناامیدی اسیر بودم و طلب یاری از خداوند داشتم تا اینکه خالق بزرگ صدای مرا شنید و بعد از تحمل ۹ سال غم و اندوه کنگره‌۶۰ را سر راه من قرار داد زمانی که وارد این مکان مملو از عشق شدم اولین انتخاب من به‌عنوان راهنما شما بودید خانم فاطمه عزیز، آری دوست داشتم شما راهنمای من باشید تا در کنار شما آموزش بگیرم این موضوع را هیچ‌وقت و هیچ‌جا بازگو نکردم تا اینکه با ورود به سفر دوم به خواسته خود رسیدم و رهجوی شما شدم من واقعاً مشتاق ورود به لژیون شما بودم و خداوند را شاکرم که این اتفاق افتاد و به مطلوب دل رسیدم.

راهنما مثل چراغی است که با آغوش باز و گرمای دستانش به ما آرامش می‌دهد و بدون هیچ چشم‌داشت پیمان می‌بندد که در تمام لحظات سخت مانند کوه در کنار ما بایستد و آموزش‌های نابی را به ما منتقل می‌کند تا راه و روش زندگی کردن را بیآموزیم.
راهنما معلمی نمونه و عاشق است که الفبای زندگی را برای بهتر زیستن به ما می‌آموزد و با صدای پر مهر در گوش ما سخن عشق را زمزمه می‌کند و همیشه با مهربانی و صبر و حوصله همراه ماست.
راهنمای عزیزم خانم فاطمه شما فرشته نجات من هستید و صحبت‌های شما تسکین‌دهنده رنج‌های من است و با وجود سرشار از انرژی مثبت شما ناخوشی‌هایم را فراموش می‌کنم، گاهی تنها با یک نگاه با من صحبت و مرا به سوی تغییرات مثبت ترغیب می‌کنید و ناامیدی و سکون را به امیدواری و حرکت تبدیل می‌کنید.
ای عزیزتر از جانم آمدی تا مرا دلگرمی دهی تا بتوانم جاده پر پیچ و خم زندگی را با امید طی کنم زمانی که مسافرم از بند اعتیاد رها شد خیلی خوشحال بودم اما من درد و مشکل دیگری داشتم که نمی‌توانستم آن را کنار بگذارم چون مانعی در راهم بود اما شما متوجه این موضوع شدید و امید را من هدیه دادید و من با توکل به خداوند و کمک‌های شما از پس این مشکل هم برآمدم و از خداوند بزرگ بسیار شاکرم که یکی مثل شما را دارم، خداوند شما را به من هدیه داد شما استاد و مربی و راهنمای من هستید.
راهنما یعنی نشان‌دهنده‌ راه، راهی از سوی تاریکی به نور و روشنایی، از نفرت به عشق، از غم به شادی، از پریشانی به آرامش، راه بهشت و نجات دهنده از جهنم درون است من از شما سپاسگزارم که مرا از جهنمی که سال‌ها وجودم را تسخیر کرده بود نجات دادید و هزاران بار این را از پروردگار پرسیدم آیا کسی نیست که مرا در این شرایط سخت درک کند، زبانم را بفهمد و راه و رسم زندگی را به من بیاموزد؟ خداوند حرف‌های دلم را شنید و فرشته‌ای مثل شما جهت راهنمایی سر راهم قرار داد و از ظلمت و تاریکی خارج نمود.
تنها دارایی من این است که دعای خیر بدرقه راهتان کنم تا برای من و انسان‌های دیگری که جوینده راه راست هستند پایدار بمانید، آرامش امروزم، حال خوشم و سلامتی روح و جسمم را همه و همه مدیون تلاش‌ها و از خود گذشتگی شما هستم، خانم فاطمه از صمیم قلب دوستتان دارم و هفته راهنما را از اعماق قلبم به شما و همه راهنمایان و جناب مهندس دژاکام و خانواده ایشان تبریک عرض می‌کنم.

نگارش: همسفر مریم، راهنما همسفر فاطمه( لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر رها، راهنما همسفر فاطمه(لژیون پنجم)
ثبت: همسفر مهدیه (خدمتگزار سایت)