همسفر فاطمه:
در ابتدا خدا را هزاران بار شکر میکنم که روزی من هم قرار داد که عضو کوچکی از کنگره ۶۰ باشم. از آقای مهندس عزیز بسیار سپاسگزارم که بیمنت و بیهیچ چشم داشتی تجربیات خود را در اختیار تمام انسانها قرار دادن. آقای مهندس، اولین راهنمای کنگره ۶۰ هستند، هفته راهنما را به این مرد بزرگ تبریک و شادباش عرض میکنم. روز اولی که وارد کنگره شدم با کلی استرس و اضطراب خوب یادم هست، ولی وقتی محبت و لطف بقیه همسفرها را دیدم دلم آرام گرفت و زمانی که جلسه شروع شد و نوبت به معرفی راهنماهای عزیز شد لحظهای که خانم لیلا عزیزم، شروع کردن به صحبت کردن من انرژی خوبی از صداشون گرفتم. کنگره عشق است و راهنما نوری ساطع شده که بر دل انسانهایی میتابد، که در ظلمت و تاریکی درون خود به دام افتادهاند. نور عشق من خانم لیلا عزیز، راهنمای مهربان و دلسوز و صبور من است. هفته راهنما را به ایشان تبریک عرض میکنم. راهنما کسی است که راه را نشان میدهد. بیشک خانم لیلا، یکی از قویترین و با محبتترین راهنماهای کنگره ۶۰ هستند. همیشه با صحبت و محبت کردن ایشان کلی انرژی و حال خوب از خانم لیلا عزیز میگیرم. واقعاً نمیدانم با چه زبان و چه کلماتی میشود از این همه عشق بیمنت سپاسگزاری کرد. بابت تمام زحمات و مهربانی ازایشان سپاسگزارم ان شاءالله بهترینهای خداوند نصیب قلب مهربان راهنمای خوبم شود و در آخر هفته راهنما را به تمامی اعضای کنگره ۶۰ تبریک میگویم.
همسفر پریسا:
به رسم ادب هفتۀ راهنما را به جناب مهندس و خانوادۀ محترمشان و تمام راهنمایان راستین کنگره۶۰ و راهنمای عزیزم خانم لیلا تبریک میگویم. البته تبریک و سپاس واژههای زیبا و کارهای شایستهای هستند ولی در مقابل کسانی که خانوادهها، جامعه، کشور و به دنبال آن جوامع بشریت را از ظلمت به نور، از قهر به مهر، از ترس به شجاعت و رهنمود میکنند، تا به فرمان عقل نزدیک شوند مانند قطره است در مقابل دریا. شخصا من در زندگی خود با آموزشهای راهنمای عزیزم خانم لیلا نور امید، شعف، شادی و سر زندگی و حال خوش را در این مدت کم که وارد کنگره۶۰ شدهام را لمس کردهام. امید آن که من هم فردی مفید و قدرشناس برای راهبرد اهداف کنگره۶۰ باشم تا بتوانم با رفتارم، خدمت و حال خوش نشان دهم که بهترین سپاس از راهنمای عزیزم، دیدن پیشرفت من در راستای اهداف کنگره۶۰ میباشد.
همسفر معصومه:
راهنما به معنی نشان دهندۀ راه است. راهنما مانند انسان چراغ بدست راه تاریک را برایم روشن میکند زیرا خود این مسیر تاریک و پر پیچ و خم را گذرانده و به مشکلاتش کاملا واقف است و در این مسیر سخت، تجربیات و آگاهیهای زیادی را کسب کرده است و اکنون این تجربیات و آگاهیها رو بدون هیچ چشم داشتی و با تمام وجود در اختیار من قرار میدهد و به من کمک میکند که در فراز و نشیبهای این راه تعادل خود را حفظ کنم و با راهنماییهایش بتوانم در این مسیر محکمتر قدم بردارم. راهنما کسی است که حمایتکنندۀ من بود و هیچ وقت بخاطر اشتباهاتم من را سرزنش نمیکند و با راهنمایی هایش من را در مسیر درست زندگی هدایت میکند. هفتۀ راهنما مبارک باد.
همسفر عاطفه:
زمانی که هنوز آنقدر از لحظات خوب زندگیم، غافل نبودم و مانند دختر بچهای شاد و بیدغدغه زندگی میکردم، به خودم که آمدم در دام اعتیاد مسافرم بودم. مانند یک برده ای بودم که من را با خودش به هر سوی میکشاند و دیگر از آن دختر بچه شاد خبری نبود. مانند گدایان کاسه چه کنم در دست داشتم تا به او کمک کنم فراموش کردم که هستم و هدفم از زندگی چیست؟ همۀ راهها را رفتم و به تاریکی رسیدم تا خداوند مسیر کنگره۶۰ و راهنمایی را که بتواند من را از درون خودم بیرون بکشد سر راهم قرار داد، سعی کردم به تمام حرفهای راهنمایم خوب گوش کنم، راه حل هایش را عمل کنم، استعدادهای خودم را بیابم و خودم را ببینم. درست است مسافر من هنوز به مقصد نرسیده و بد سفر میکند ولی من به کمک راهنمای خوبم راه درست را انتخاب میکنم و آن کاسه چه کنم را کنار گذاشتهام. میخندم، زندگی میکنم، پر از انرژی برای آیندهای بهتر قدم برمی دارم. از راهنمای خوبم ممنون و سپاسگزارم. هفتۀ راهنما را به همۀ راهنمایان عزیز تبریک می گویم.
تایپ: همسفر مینا راهنما همسفر لیلا (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر رها (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
99