راهنما بودن یک هنر است راهنما کسی است که راه را به ما نشان میدهد و رهجو به معنای جوینده راه است راهنما مانند پیامبری است که رهجو را راهنمایی میکند و رهجو باید به صحبتها و همه دستورالعملهایی که راهنمایش میدهد گوش کند و مطیع و گوش به فرمان راهنما باشد تا به آرامش برسد راهنما باید به لژیون خود و افراد آن کاملاً مسلط باشد رهجوها نیز باید به او اعتماد داشته باشند ما رهجوها وظیفه داریم به حرف راهنمایمان گوش کنیم و قوانین کنگره را رعایت کنیم و به حرمتهای کنگره پایبند باشیم هر چه که راهنما میگوید به آن عمل کنیم، راهنما رهجوی خود را دوست دارد و از ته دل میخواهد که آنها به رهایی برسند پس رهجو باید چهل سیدی خود را که جناب مهندس دستور دادهاند بنویسد.
راهنمایان کنگره اعتیاد را بهدرستی میشناسند و با گوشت و پوست و استخوان خود آن را تجربه کردهاند رهجو در دست راهنما امانت است و باید با او به مهربانی و عطوفت رفتار کند یک راهنما باید با اعتماد به نفس و قوی باشد تا رهجو بتواند به او تکیه کند و از راهنما علم و دانش درست زندگی کردن را بیاموزد همچنین راهنما باید یک الگوی بینقص باشد برای کسی که وارد کنگره ۶۰ میشود و رهجو باید از راهنمای خود حرف شنوی داشته باشد و از او پیروی کند.
در کنگره سن و سال و تحصیلات مطرح نیست معیار اعتیاد است راهنمایان کنگره ۶۰ حتی اگر بدترین انسانها هم باشند ولی جز بهترین انسانها محسوب میشوند راهنما باید به رهجو قدردانی را یاد دهد که در مناسبتهایی که در کنگره ۶۰ برگزار میشود مانند روز دیدهبان روز همسفر و روز راهنما با پاکت از آنها قدردانی و تشکر کند راهنما نباید با رهجویش شوخی کند و نباید مرز بینشان شکسته شود اگر راهنما با رهجو گرم بگیرد رهجو دیگر از راهنما حساب نمیبرد و آن گونه که شایسته است به او احترام نمیگذارد و شاید به درمان قطعی هم نرسد یک رهجوی خوب باید آموزشها را یاد بگیرد و با تلاش خود در راهی که قدم گذاشته موفق شود و از دیگران هیچ انتظاری نداشته باشد.
نگارش:همسفر زهرا، راهنما همسفر فاطمه لژیون(هفتم)
ویرایش: همسفر آزاده، راهنما همسفر فاطمه لژیون(هفتم)
ثبت: همسفر مهدیه (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
43