خلاصه ایی از دلنوشته ی مسافر علی از لژیون پنجم:
به نام حضرت عشق که روشنایی بخش چراغ راهنمایان است برای نجات بیراهه رفتگان
راهنمای عزیزم جناب آقای غفوریان خواستم متنی ادبی برای سپاس آماده کنم دیدم در برابر صفای شما جلوه ای ندارد. خواستم چند بیتی شعر پیدا کنم، دیدم مقابل معرفت شما حرفی برای گفتن ندارد. یاد کلام خدا در مصحف شریف افتادم که به راهنمایان الهی فرمود: ((به مردم بگویید در مقابل این کار خود از شما اجر و پاداشی نمیخواهیم مگر آنکه کسی از شما بخواهد به سوی حق و راه راست رهنمون گردد.))
حقیقت راهنما در کنگره ۶۰ همین است.شما پاداش خود را از اشک شوق فرزندی میگیرید که شاهد نجات و نشاط پدرش است.از لبخند همسری که بنیان خانواده اش را دوباره مستحکم میبیند. از شادی دل مادری که نور عشق را دوباره بر جبین فرزندش رقص کنان می یابد. من کوچکتر از آن هستم که برای شما بنویسم.دلنوشته شما نور حقیقتی است که بر دلهای رهجویان میخوانید. وقتی کتاب ۶۰ درجه را معنی میکنید، گرمای وجودمان دوباره احساس میشود و وقتی کتاب عشق را میخوانید، پاکی را دوباره در خودمان پیدا میکنیم. سرتان را به درد نیاورم.فقط همین قدر بگویم که:
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
کوچکترین رهجوی شما مسافر علی
از اینکه به دلنوشته ی من توجه کردید از همه ی شما سپاس گزارم.
مرزبان خبری:مسافر قاسم
تایپ و ویراستاری:مسافرمحسن لژیون یکم
تنظیم برای وبلاگ:مسافرجوادلژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
338