مشارکت مکتوب در رابطه با؛ "هفته راهنما" به قلم مسافر بهنام لژیون پانزدهم
سلام دوستان بهنام هستم یک مسافر.
خداوند را شکر میکنم بابت حضورم در کنگره ۶۰، از آقای مهندس و راهنمای بزرگوارم کمال تشکر را دارم و همچنین، تشکر میکنم از خدمتگزاران سایت.
به فرموده آقای مهندس: راهنما یکی از ربهای ما در این مرحله از زندگی میباشد. در واقع لطف خداوند شامل حالمان شده، در این دوره زندگی از این نعمت بهرهمند و در کنگره حضور پیدا کنیم تا داشتن یک رب را تجربه کنیم.
من موقعی که لیاقت حضور در کنگره پیدا کردم دقیقاً مصادف با اولین روزِ ماه مبارک رمضان بود، با حال خرابی که داشتم راهنمای عزیزم، مرا با آغوش باز پذیرفت.
یک راهنما، همانگونه که در نظر دارد، آموزشها را به مسافر بفهماند باید حال مسافر را هم بتواند درک کند و چه زیباست که راهنما حال مسافر را همچون فرزندش درک میکند و میتواند با چند جمله که از دل بیرون میآید، به خاطر هم حس بودنش با مسافر، حال او را خوب کند.
به نظر من مقام راهنما بسیار بالاست چون یکی از ربهای اصلی ما در این دنیا محسوب میشود.
وقت و انرژی که راهنما برای مسافران میگذارد، تنها و تنها از حس و حال خوش، از یک نفس زیبا و مطمئنه نشأت میگیرد.
راهنماها بعد از یک روز سخت کاری با عشق و انرژی بالای خود، در لژیون به مسافران آموزش و حس خوب را منتقل میکنند، در صورتی که میتوانند، وقت خودشان را برای خانواده و استراحت، گردش و تفریح خود بگذارند ولی کنگره و رهجو برای آنها در اولویت قرار دارد و این موضوع فقط و فقط از عشق و محبت این عزیزان سرچشمه میگیرد.
اواسط سفرم به مشکلی برخوردم که اگر، کمک راهنما نبود نمیتوانستم این سفر را به پایان برسانم و چقدر زیباست که خداوند وقتی نعمتی را میگیرد نعمتی دیگر و شاید زیباتر را به انسان میدهد.
آموزشها و تجربیاتی که در کنگره، از راهنمای خودم دریافت کردم در هیچ مرحله از زندگیام وجود نداشت. خداوند را شاکرم، به من لیاقت داد بتوانم به رهایی برسم و من این رهایی را؛ مدیون کنگره و راهنمای خودم هستم.
تایپ: مسافر بهنام لژیون پانزدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حسن لژیون دوم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
177