مشارکت همسفر سهیلا:
دوستان درباره راهنما چگونه میشود سخن گفت، من حرف دلم را با این شعر شروع میکنم.
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
هم قصه نانموده دانی
هم نامه نانوشته خوانی
از ظلمت خود رهاییایم ده
با نور خود آشناییم ده
بارها و بارها گفتم روزی که وارد گنکره شدم حالم بسیار بد و خراب بود. وقتی من را به راهنمایم معرفی کردند با کوله باری از ناامیدی و با تنی خسته و پر از اندوه پا به لژیون گذاشتم و شروع کردم به یادگیری و آموزش با اینکه کلی درگیری فکری و ذهنی با خودم داشتم و هر وقت سر کلاس و لژیون بودم به راهنمایم از روزگار گله و شکایت میکردم او میگفت درست میشود و حالا با گرفتن آموزش و نوشتن سیدی و با راهنماییهای ایشان و صبر، حوصله و تلاش خودم به مراحل خوبی رسیدم. الان جوری شده که شنبه و سهشنبه آماده هستم برای آمدن به کنگره و تمام اعضای گنکره را با قلب و روحم دوست دارم. برای راهنمای عزیزم بهترین آرزوها را دارم و روی مهربان و خنده زیبای او همیشه بیاد ماندنیست و ممنونم از ایشان و از خانواده محترم آقای مهندس دژاکام ممنون و سپاسگزار هستم که این خانه امن را برای ما همسفران درست کردند با زبان ساده راهنما و معلم عزیزم دوستت دارم.
مشارکت همسفر فرحناز:
ابتدا خدای مهربان را شکر و سپاس میگویم که من را با کنگره آشنا کرد و اینکه به من فرصت داد تا با خود و دنیای بیرونم آشنا شوم و در این مسیر، راهنمای مهربان و دلسوزی را به من هدیه داد تا بتوانم با آموزشها و راهنماییهای ایشان بهتر گام بردارم. راهنمای عزیزم از خداوند میخواهم همیشه سالم و سلامت باشید و غرق در خوشی و آرامش باشید. آقای مهندس هميشه در سیدیهایشان میفرمايند: خداوند، برای راهنمایی و کمک به انسانها خودش پایین نمیآید، بلکه همیشه برای کمک به بندههایش، افرادی را به فرمان خود میفرستد.
راهنمای من راهنما نیست او فرشته است برای آرامش و آسایش من راهنمای عزیزم روزتان مبارک ممنونم که هستید و خیلی دوستتان دارم و دستهای پرمهرتان را میبوسم.
هفته راهنما را به همه اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض مینمایم، همچنین از جناب مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم و از خداوند برایشان سلامتی و طول عمر با عزت خواهانم.
مشارکت همسفر مهناز:
کمترین مهربانیها از ضعیفترین حافظهها پاک نمیشوند؛ پس چگونه فراموش خواهی شد تو که پیشهات مهربانی است.
هفته راهنما را خدمت شما راهنمای عزیزم از صمیم قلب تبریک میگویم شما که صبورانه در کنارم بودید و با محبت همواره حامی من شدید با راهنماییهای ناب شما بود که من توانستم سختیهای سفر را تحمل کنم. با کلام شیوا و سرشار از آرامشتان آب روی آتش خشم و عصیان من بودید.
امیدوارم همیشه و در هرجایگاهی که قرار دارید مثل الماس بدرخشید و بهترینها نصیبتان شود. راهنمای مهربانم آرامش امروز و شادی خانوادهام را مدیون رهنمودها و آموزههای شما بزرگوار میدانم و همیشه شکرگزار خداوند هستم که شما را چراغ راه تاریک زندگی من قرار داد. همیشه سلامت باشید و در کنار خانواده محترمتان بهترینها را تجربه کنید.
همچنین این هفته مبارک را به تمامی اعضای کنگره ۶۰ به خصوص جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تبرک میگویم و از ایشان سپاسگزار و متشکرم که این بستر را برای ما همسفران مهیا کردند.
مشارکت همسفر نرگس:
راهنما بهترین واژهای هست که برای این جایگاه خدمتی تعریف شده در جلساتی که مهمان بودم و هنوز وارد لژیون نشده بودم نمیدانستم که کدام یک از لژیونها را انتخاب کنم؛ ولی در جلسه سوم وقتی راهنمای تازه واردین خواستند که یک لژیون را انتخاب کنم در کمتر از سی ثانیه جاذبه عجیبی با لژیون نهم حس کردم و خوشحالم که در این لژیون در حال آموزش هستم.
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
به مناسبت هفته گرامیداشت راهنما از راهنمای تازه واردین هم بینهایت ممنونم چرا که باعث شدند تا من با احساس امنیت در همان ساعات اولیه کنگره را به عنوان مکان امن برای آموزش بپذیرم.
با آرزوی سلامتی برای بنیان کنگره و خانواده محترمشان و همچنین تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ امیدوارم من هم توفیق خدمت در این جایگاه پر از خیر و برکت را در آینده داشته باشم.
مشارکت همسفر سارا:
به نام خدایی که دوست داشتن را آفرید، شکر و سپاس از خدای مهربانم که مرا در مسیر کنگره قرار داد که بتوانم روز به روز رشد کنم و آگاهی بیشتر نسبت به خودم و زندگیام پیدا کنم و در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرم، من روزی که وارد کنگره شدم در عمق تاریکیها بودم و هیچ امیدی به زندگی نداشتم خدا را شاکرم که خداوند راهنمای عزیزم را سر راه من قرار داد تا به من جانی دوباره بدهد و مرا از تاریکی به نور هدایت کند، راهنمای عزیزم هر کاری هم بکنم؛ نمیتوانم محبتهای شما را جبران کنم. هر حالی که الان دارم و با امید و قدرتی که ادامه میدهم و حرکت میکنم مدیون آموزشها و لطف و محبت شما هستم، که نگذاشتید زمین بخورم و کنارم بودید و با عشقی که در وجود پرمهرتان هست به من کمک و یاری کردید. خدا را شاکرم که با وجود نازنین شما آشنا شدم آرزویم سلامتی، پایداری و سرافرازی شماست امیدوارم تا بتوانم خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم و قسمت کوچکی از محبتهای شما را جبران کنم. روزتون مبارک راهنمای عزیزم از جان و دل دوستتان دارم و این هفته باشکوه را به جناب آقای مهندس و تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک میگویم.
مشارکت همسفر مریم:
امیر مومنان حضرت علی (ع) میفرمایند:
مَن عَلَّمَنی حَرفاً کُنتُ لَهُ عَبداً؛ هر کس چیزی به من بیاموزد، من بنده او هستم.
راهنمایان کنگره ۶۰ انسانهایی هستند، از جنس عشق، نور و آگاهی که تجربیات خودشان را که با رنج و عشق بدست آوردهاند در اختیار من و ما که در تاریکیها غرق شدهایم و در راه ماندهایم قرار میدهند. در ادامه از راهنمای عزیزم تشکر و قدردانی میکنم که وقت گرانبهایش را برای من رهجو گذاشت و از جان و دل آموزشهای ناب کنگره را به من آموخت تا چراغ روشن هدایت را در جسم و جان من فروزان کند. من در مقابل این همه عظمت و شکوه نه توان سپاس و نه کلامی برای وصف دارم، امیدوارم که همیشه سلامت باشید و در کنار خانواده در کمال آسایش و آرامش زندگی خوبی داشته باشید و به جایگاههای خدمتی بالاتری صعود کنید و در آخر خدا را شکر که اذن ورودم را به کنگره صادر کرد و سپاس و تشکر از جناب آقای مهندس که به من همسفر اجازه داد که در کنگره آموزش ببینم و به آرامش واقعی دست پیدا کنم. هفته راهنما را خدمت آقای مهندس و خانواده گرامیشان و همه راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم، انشاءالله در تمام مراحل زندگیشان موفق و پیروز باشند.
نویسنده و تایپ: همسفران لژیون راهنما همسفر زهرا لژیون نهم
ویراستاری: همسفر مریم لژیون راهنما همسفر زهرا لژیون نهم
ارسال: همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون سوم
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
209