English Version
English

مهمترین رکن اصلی پس از آموزش خدمت می‌باشد

مهمترین رکن اصلی پس از آموزش خدمت می‌باشد

در راستای دستور جلسه هفتگی "هفته راهنما "با راهنمایان محترم شعبه دنا شهرضا مصاحبه‌ای داشته‌ایم که توجه شما را به آن جلب می‌نماییم.

از مسافر حسین راهنمای محترم لژیون یک سوال شد، از اینکه رهجویان شما در جایگاه‌های خدمتی کنگره نقش دارند و این امر محصول خدمت شماست  چه حسی دارید لطفاً توضیح بفرمایید؟
در واقع راهنمایان کنگره سعی می‌کنند همیشه وظیفه خودشان را انجام دهند، وظیفه راهنما در ابتدا هدایت کردن رهجو به رهایی و سپس اینکه رهجو بتواند در کنگره خدمت کند، در نهایت تمام زحمات را خود رهجو می‌کشد و مسئولیت خدمت به عهده رهجو می‌باشد و حس و حال خوبی به آن رهجو دست می‌دهد.البته راهنما از دیدن این خدمت ها لذت می‌برد. خود من وقتی می‌بینم رهجویانی وارد کنگره می‌شوند و پس از رهایی شروع به خدمت می‌کنند لذت می‌برم و حس بسیار خوبی است و قطعاً هر راهنمایی در کنگره خدمت می‌کند یک محصولی برای او به بار می‌نشیند و من خیلی خوشحال هستم که توانستم کاری را انجام دهم، اول برای خودم و سپس اعضا ،که در کنگره بمانند و خدمت کنند و ازخدمتشان بتوانند لذت ببرند و در زندگیشان جاری کنند و همان طوری که آقای مهندس می‌فرمایند: بتوانند به شکلی عمل کنند که از کنار دستشان استادان، معلمان ،راهنمایان و خدمتگزاران خوبی به وجود بیاید و زمانی که این امر اتفاق بیفتد همه شاهد و ناظر این هستند که افرادی که در حال خدمت کردن هستند ثمره‌ی زحمات آنهاست.

از مسافر حمید راهنمای محترم لژیون دو سوال شد، چگونه با تزکیه و پالایش درونی می‌توان به جایگاه راهنمایی رسید؟
به عقیده من شخصی که در دنیایی از تاریکی‌ها زندگی می‌کند بعد از اینکه در مسیر کنگره قرار می‌گیرد و به درمان می‌رسد و در روند درمان، حال خوش راهنمای خود و عملکرد همه راهنمایان و نوع حرکت اعضای داخل کنگره را می‌بیند، ذره ذره به این خواسته می‌رسد که ای کاش من هم می‌توانستم در جایگاه راهنمایی قرار بگیرم و در واقع بتوانم خدمتی به بندگان خداوند بکنم،بعد از این تصمیم قطعاً باید یک تمنای دل وجود داشته باشد، و برای رسیدن به خواسته خود تلاش کند، به همین خاطر کتاب‌های کنگره را مطالعه می‌کند و آموزش‌ها را فرا می‌گیرد تا بتواند در آزمون راهنمایی شرکت کند، اما شروع تزکیه و پالایش به عقیده من از ابتدای راهنما شدن یا خدمت کردن شروع می‌شود، به طوری که با قرار گرفتن در هر جایگاهی با بستن پیمان در انسان شروع به تزکیه و پالایش درونی می‌شود و یادگیری‌های درونی برای آن شخص پدیدار می‌شود.فلسفه زندگی انسان هم بر پایه همین امر بنا شده‌است. انسان بر مبنای خواسته‌هایش و تقدیر و فرمان الهی است که به یک سری از موقعیت‌ها و فعل‌ها دست پیدا می‌کند و بعد از قرار گرفتن در آن موقعیت تزکیه و پالایش می‌شود و رهجوها پس از اینکه در آزمون راهنمایی شرکت کردند و به آن جایگاه رسیدند، قطعاً دربهایی به رویشان باز می‌شود که نکات مثبتی را در زندگیشان رقم خواهد زد.

از مسافراسماعیل راهنمای محترم لژیون سه سوال شد، چه عاملی مابین مسافران و راهنمایان حس و پیوند مهر و محبت ایجاد می‌نماید؟
در رابطه با این سؤال می‌توان گفت امواج عشق و محبت در هستی یکدیگر را پیدا می‌کنند و به تعبیر دیگر انسان‌هایی که هم حس هستند، یکدیگر را ملاقات می‌کنند. یک رهجو زمانی که با راهنمای خود صحبت می‌کند، کلام راهنما را در اعماق قلب خود حس می‌کند چون هر دو از یک جنس و بافت هستند.یک راهنما با آگاهی و شناخت کامل از حس و حال و اخلاق و تخریب‌های یک رهجو مسیر حرکت را برای او نمایان می‌کند و باعث می‌شود رهجو با تمام وجود به مسیر و هدف ایمان داشته باشد و می‌تواند به هدف والای خود یعنی رهایی از بندهای ضد ارزشی برسد، این پیوند مبارک که همان پیوند محبت می‌باشد و گسستنی نیست، در حلقه‌های حیات ادامه دارد، به تعبیر مهندس عزیز: دوستان همیشگی در زمین و آسمان.

از مسافر محمد راهنمای محترم لژیون چهار سوال شد، با توجه به تجربه شما، یک لژیون موفق چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟
با عرض تبریک به تمام راهنمایان کنگره برای یک لژیون قوی، ابتدا محور اصلی می‌بایست به یک مقوله اصلی که آموزش می‌باشد پرداخت، اما آموزش از چه منابعی؟ منابع اصلی آموزش فقط و فقط منابع کنگره ۶۰ می‌توان سی‌دی‌های آقای مهندس، کتاب‌ها، جزوات جهان بینی می‌توان اشاره کرد، اما چگونه از آنجا که حس فرد درمان شونده در بدو ورود به کنگره آلوده می‌باشد می‌بایست عیناً به صورت طبقه بندی شده در اختیار رهجو قرار گیرد، وقتی آموزش به صورت دست نخورده و کامل بدون هیچ دخل و تصرفی در اختیار او قرار بگیرد با اجرای حرمت‌ها و قوانین کنگره ۶۰ هر فرد که در لژیون باشد موظف است طبق قوانین سطح آموزش خود را بالا ببرد، وقتی هر فرد با هر یک از اعضا خودش را در مسیر آموزش جسمی روحی و روانی قرار بدهد مسلماً یک لژون قوی از نظر آموزش برخوردار می‌شود.مهمترین رکن اصلی پس از آموزش خدمت می‌باشد که فرد درمان شونده، با آموزش‌های دریافت شده، آماده تجربه کردن و انتقال حس از طریق خدمت کردن در کنگره را تجربه می‌نماید. پس از تجربه‌های خدمت و بالا بردن نقطه تحمل از یک آرامش نسبی برخوردارمی شود و لژیون به یک لژیون قوی تبدیل می‌گردد. رعایت حفظ تعادل بین راهنما و رهجو و رابطه شاگرد و استاد، هر یک از عزیزان درمان شونده با عشق و خواسته قوی و درک مطالب هر فرد درلژیون از تعادل خاصی برخوردار خواهد شد. برای داشتن یک لژیون قوی ابتدا باید دانست چرا در لژیون شرکت می‌نماییم و باید خواسته و هدف مشخص شود، پس خواسته و هدف ما درمان قطعی بیماری خود که همان اعتیاد است، باید مد نظر قرار بگیرد. البته می‌دانیم برای درمان رکن اساسی تعادل می‌باشد و برای داشتن تعادل باید راهنما آموزش‌های کنگره ۶۰ که شامل سی‌دی ها و صحبت‌های آقای مهندس، در اختیار رهجو قرار بگیرد، مسیر حرکت بر اساس نظم و مقررات کنگره به ویژه حرمت‌های کنگره باید سرلوحه کار قرار بگیرد و قطعاً پس از آموزش درست متون کنگره و عمل ارتباط رهجو با سایرین در کنگره ۶۰ باعث حفظ تعادل و در ادامه قدم به قدم مسیر درمان و حرکت و خدمت کردن در کنگره به تعادل نزدیک‌تر می‌شویم یک لژیون قوی نیاز به همکاری دیگر اعضا هم دارد، چرا که رهجویی که همه آموزش‌ها را درست یاد گرفته باشد ولی در مسیر خدمت قرار نگیرد قطعاً به صورت عملی آموزش‌ها را تجربه نمی‌کند و باعث می‌شود که افراد تازه وارد انرژی و حس مسیر حرکت درست را در لژیون آنچنان که باید و شاید دریافت نکند و درخواسته و هدف خود مردد باشد، پس رکن اصلی یک لژیون قوی حفظ تعادل در روابط راهنما و رهجو، استاد و شاگرد و انتقال آموزش‌های کنگره ۶۰ می‌باشد.

از مسافر احسان راهنمای محترم لژیون پنجم سوال شد، آیا دیدگاه راهنما نسبت به همه رهجوها یکسان است؟
راهنما نسبت به جایگاهی که دارد و بحثی که برای درمان اعتیاد دارد، دیدگاهش یکسان نیست، چون هر رهجویی، به یک نحوی حرکت می‌کند خداوند میگوید انسان‌ها بر اساس اعمالشان سنجیده می‌شوند. این دیدگاهی است که من راهنما در لژیون نسبت به رهجو دارم و نسبت به کاری که انجام می‌دهد هر کسی را با یک دیدگاهی نگاه می‌کند هم در صور پنهان و پیمانی که راهنما بسته، دیدگاهش یکسان است. راهنما سازکارش با انسان است چون با انسان می‌شود راهنما،کسی نیست که اجازه دسته‌بندی داشته باشد، اجازه طبقه‌بندی داشته باشد. شاید راهنما اگر رهجویی وظایفش را انجام ندهد با او برخورد بکند ولی کاری که می‌کند جز عبادت نیست. در پیام آقا مهندس می‌گوید ما همه راهنمایان همه با هم کمر خم کردیم زانوان خود را به روی خاک نهادیم یعنی یک راهنما قصد دارد بندگی کند، چون عبد و بندگی برایش فرقی نمی‌کند کی با چه کسی طرف است. شاه نعمت الله ولی می‌گوید هر کسی از این سرا درآمد نانش دهید راهنما هم هر کسی از سرای لژیونش درآمد به او آموزش می‌دهد.

از مسافر مجتبی راهنمای محترم لژیون ششم سوال شد، هدف آقای مهندس از برگزاری هفته راهنما چیست؟
همانطور که می‌دانید ما در کنگره ۵۲ دستور جلسه داریم که چهار دستور جلسه جشن است ما در هفته راهنما از راهنمای خودمان سپاسگزاری می‌کنیم، سپاسگزاری از مخلوق، سپاسگزاری از خالق است، چون قدردانی و تشکر کردن نعمت را زیاد می‌کند به نظر من آقای مهندس می‌خواهند ما یاد بگیریم چگونه سپاسگزاری کنیم و نعمت‌ هایمان را زیاد کنیم.

از مسافر سعید راهنمای محترم لژیون هفتم سوال شد،مبنای کار راهنمایان در کنگره ۶۰ چیست؟
واضح و روشن است که مبنای کار راهنمایان در کنگره ۶۰ چیزی جز وجود عشق و محبت و ایمان نمی‌تواند باشد. در بیرون از کنگره ۶۰ هیچکس از کار خودش راضی نیست، با اینکه برای کار خودش از مردم مزد می‌گیرد. اما هیچ وقت  آرامش و اطمینان خاطر را ندارد.ولی یک معلم و یک استاد و یا یک راهنما همیشه می‌خواهد آن حال خوشی را که خودش دارد به دیگران انتقال بدهد، اگر عشق و محبت نباشد، یک معلم در دبستان ابتدایی چگونه می‌تواند به شاگردان بازیگوش، سراسر انرژی، خواندن و نوشتن یاد بدهد. در کنگره هم همه راهنماها به افرادی سر و کار دارند که وقتی به کنگره می‌آیند اصلاً هیچ عقیده‌ای به درمان شدن خودشان ندارند و پر از منیت و غرور می‌باشند. ولی راهنما با حوصله  و عشق و محبت و ایمانی که به  روش DST و الطاف خداوند دارد پس از گذشت ۱۰ الی ۱۱ ماه رهجو را به سرمنزل مقصود که همان درمان اعتیاد است رهنمود می‌سازد.

از مسافر«ابراهیم _ ر» راهنمای محترم لژیون هشتم سوال شد،وظیفه مسافران سفر اول و سفر دوم در هفته راهنما چیست؟
من از زمانی که وارد کنگره شدم، راهنمای تازه واردین اسم معتاد را از روی من برداشت و این سیستم آنقدر کارآمد و پویا است که در سه جلسه اول به من مشاوره داده شد و سپس من یک راهنما انتخاب کردم و وارد لژیون شدم و پس از آن ما خودمان را به اسم مسافر می دانستیم که خود از ارزش بالایی برخوردار است و این رهایی بر اساس آموزش‌های کنگره و راهنماها می‌باشد. در بیرون از کنگره شربت OT و دکتر در کلینیک‌ها هست, ولی چرا کسی به درمان و رهایی نمی‌رسد؛ راهنما در کنگره ۶۰ فردی است که اعتیاد را با گوشت و پوست و استخوانش لمس کرده است و تمام این مراحل را گذرانده است و از وقت خودش و خانواده اش و از درآمد روزانه‌ اش و همه مسائلش می‌گذرد و آموزش می‌گیرد، بارها این را گفتم که حساب عاشق را با عشق است با معشوق چه حساب. و بارها این را گفتم که وظیفه من است نسبت به تعهدی که به شالم دارم بیایم آموزش‌هایی که فرا گرفتم را به رهجوها انتقال بدهم تا آنها هم به رهایی و حال خوب برسند. همیشه باید گذشته خودمان را در یاد داشته باشیم و فراموش نکنیم که چقدر ترک ناموفق داشتیم و این سیستم که ما را به رهایی و آرامش و احیای دوباره رسانده است و راهنما پرورش داده است و حالا وظیفه خودم در مقابل این سیستم و این راهنماها را نباید فراموش کنم.ما به عنوان مسافر سفر اول و چه سفر دوم وظیفه دارم که قدماً و قلباً طبق گفته مهندس با دلنوشته و پاکت در هفته راهنما از راهنمای خودمان سپاسگزاری و قدردانی می‌کنیم و باید بدانیم کاری که راهنماها با مسافرها انجام می‌دهند و آنها را به رهایی می‌رسانند؛ ارزش این درمان و احیا شدن چقدر است. آقای مهندس هم بارها فرمودند که اگر شخصی سرمایه‌دار باشد و شمش طلا بدهد، آیا کسی می‌تواند اعتیاد را از او بگیرد. از روزی که آدم و حوا و تریاک شناخته شده، راه و روشی پیدا نشده که شخصی بتواند اعتیاد را درمان بکند؛ و وظیفه من است که به بهترین نحو ممکن از راهنمایم سپاسگزاری کنم و وظیفه رهجو به قدری مهم است که اگر بعد از رهایی  مسافت‌ طولانی دور باشد، باز هم از راهنمای خودش قدردانی کند و وظیفه خودش را انجام دهد و راهنما هیچ وقت احتیاج به این پاکت من ندارد؛ ولی ما زمانی که وظیفه خودمان را انجام می‌دهیم این مسیر و راه برای ما نمایان می‌شود و بخشش در ما احیا می‌شود و صور آشکار و صور پنهان ما  آموزش می‌گیرند که الان وظیفه دارند از راهنمای خودشان بابت این حال و حس خوب به بهترین نحو تشکر و قدردانی کنند. ان شاالله که خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم روز به روز آموزش بگیریم و با سیستم و علم کنگره پیشرفت کنیم و به علم و آگاهی ما افزوده شود.

از مسافر«ابراهیم _ م» راهنمای محترم لژیون نهم سوال شد،انتظار یک راهنما از رهجویان لژیون خود چیست؟
انتظار یک راهنما از رهجویان لژیون ابتدا رعایت کامل حرمت و قوانین کنگره ۶۰ و اینکه در کنگره جوینده راه بشوند و راه خود را برای درمان و همچنین خدمت کردن پیدا کنند.

از مسافر« محمد _ ز» راهنمای محترم لژیون دهم سوال شد،هدف از تشکیل لژیون راهنمایی در کنگره چه بود و در ادامه چه تاثیری در زندگی شما گذاشته است؟
قبل از تشکیل لژیون ، برداشت و هدف از تشکیل لژیون کاملاً برایم متفاوت بود؛ به گونه‌ای که هدفم فقط خدمت‌رساندن به یک انسان دردمند بود و به نوعی بخواهم گوشه‌ای از دین خودم را به کنگره در این راه ادا کنم، ولی بعد از تشکیل لژیون متوجه شدم به نوعی درحال آموزش‌گرفتن و دنیای تازه‌ای از شناخت و علم به‌روز کنگره وارد شده‌ام. بقول دیده‌بان راهنمایان جناب رضا ترابخانی؛ زندگی در کنگره به دوبخش قبل از راهنمایی و بعد از آن تقسیم می‌شود.در مورد قسمت دوم تیتر سوال؛ باید بگویم تاثیر بسزایی در عملکرد بنده در کنگره و زندگی شخصی‌ام داشته، از جمله بالابردن نقطه تحمل تا رعایت ادب و احترام در لژیون که این مهم را به وجود می‌آورد.

از مسافر مجید راهنمای محترم لژیون یازدهم سوال شد،بزرگترین آموزشی که از راهنمای محترم خود دریافت کرده‌اید چه بوده لطفاً در این مورد توضیح دهید؟
با توجه به سوال شما بنده از راهنمای خود عدالت علی،صبر ایوب،عشق و محبت خداوند و استقامت را آموزش گرفتم که شامل سال‌ها تجربه‌ایشان بود.

از مسافر« ابراهیم _ق» راهنمای محترم لژیون دوازدهم سوال شد،چه مدت از تشکیل لژیون شما می‌گذرد و احساس شما در جایگاه راهنمایی چیست؟
بنده سه ماه و نیم است که لژیون تشکیل داده‌ام با دستور دیده‌بان محترم راهنمایان آقای ترابخانی و اجازه ایجنت محترم شعبه خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه قرار گرفتم در حقیقت حس و حال جایگاه راهنمایی چیزی نیست که بشود در چند خط توضیح داد اما واقعاً حس خوبی‌ است،خدا را شکر می‌کنم بابت هر روزی که در کنگره هستم و خیلی خوشحالم که توانستم در این جایگاه خدمت کنم و واقعاً خواسته این جایگاه را داشتم.

تهیه وتنظیم: گروه مصاحبه سایت شعبه دنا شهرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .