English Version
English

ردِپای عشق

ردِپای عشق

این هفته پر از عشق را به تمامیِ اساتید و راهنمایان کنگره ۶۰ در هر مکان و لامکان، شاد باش می‌گویم. خداوند را شاکرم که یک بار دیگر به من توان و فرصتِ شکر‌گزاری و قدردانی از اساتید و راهنمایان بزرگوارم را داد.
این دستور جلسه به من اجازه داد تا ورقی به گذشته خود بزنم که کجا بودم‌ و چه حالی داشتم. اکنون کجا هستم و چه حال خوشی دارم. زمانی که با سرگردانی فراوان وارد کنگره  شده بودم با فرشتگان زمینی آشنا شدم که با عشق بلاعوض که ردِ پایش را فقط در این مکان بهشتی توانستم پیدا کنم که به روح و جانم حیاتی دوباره بخشیدند. آموختم که با‌ خواست خودم به این کره خاکی قدم گذاشتم و در کائنات مأموریت و خدمتی بر عهده من هست. باید بیاموزم تا بتوانم در این بازیِ زندگی بهترین اجرای خودم را داشته باشم و برای هر بازی جدید باید اول قانون آن را یاد بگیرم‌ و تمرین داشته باشم تا بتوانم هنرمندانه ایفای نقش کنم؛ لذا آنچه در کوله‌بارم اندوخته‌ام، توشه راهم می‌شود تا‌‌ هر زمان و بی‌زمانی از آن بهره ببرم.
قدردانِ همه‌ راهنمایان عزیزم هستم و در برابر عشق بلاعوض‌شان که هنور بر دلم نور‌افکنی می‌کند سر تعظیم فرود آورده و دستان پر مهرشان را می‌بوسم.
حلقه نورهای الهی همیشه همراه‌تان باد.

ویرایش: همسفر مهکامه، رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم)
تصویرگر:همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر لیلا، رهجوی راهنما همسفر مژگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .