ابتدا هفته عشق و محبت، هفته راهنما را خدمت جناب مهندس و تمام راهنمایان کنگره 60 تبریک عرض میکنم.جناب استاد امین ابتدا در این سیدی میفرمایند: «معلمان قابل احترام و تحسین هستند. چون برای رها شدن و خدمت کردن، اینجا هستند. نیاز ما در دل دیگران و نیاز دیگران در دل ما است.»
برای شروع ابتدا داستان آدم و حوا را بیان کردند. که خداوند یک جفت به عنوان نمونه آفرید و خداوند از آنها میپرسد آیا من پروردگار شما هستم؟ آنها میگویند بله،این داستان چندین مرتبه در قرآن بیان شده است. مسائلی در این موضوع نهفته است تا متوجه آن شویم.سپس مسئله سجده نکردن شیطان بر انسانها مطرح میشود. در واقع شیطان عصیان میکند در مقابل امر پروردگار خود، و شیطان از بهشت رانده میشود و از خداوند فرصت طلب میکند و خداوند میگوید تو از فرصت داده شدگان هستی.خداوند به آدم و حوا میگوید: اکنون در بهشت هستید هر آن چه بخواهید برای شما فراهم است. اصولاً بهشت به این معنا است که انسان هرچیزی را بخواهد یا دوست داشته باشد اتفاق میافتد.
زمانی خواستههای معقول انسان به اجرا در میآید مانند این است که در بهشت قرار دارد.خداوند هم به آدم و حوا میگوید هر آنچه بخواهید فراهم است ولی فلان کار را انجام ندهید و به این شجره نزدیک نشوید.در جهان بینی شجره به نام درخت است. اما؛ این جا به معنی ریشه است که یک سری چیزها به آن متصل است و به آن درخت نزدیک نشوید.
در اینجا شیطان که عصیان کرده بود به آنها میگوید، میدانید چرا خداوند به شما گفت به این درخت نزدیک نشوید. گفتند: «برای اینکه شما بهتر نشوید و تبدیل به فرشته نشوید.» آنها هم نقض فرمان میکنند و یک سری چیزها که قبلاً متوجه آن نبودند برای آنها آشکار میشود و از بهشت به زمین سقوط میکنند و در زمین برای پوشاندن خود دنبال برگ میگردند. به زمین میآیند تا آزمایش شوند و دوباره بتوانند به جایگاه اولیه خود که بهشت است بازگردند. آغاز و ابتدای سقوط انسان نقض فرماناست.
شرط ورود انسان به تاریکیها نقض فرمان است. هر آنچه نقض فرمان بیشتر تاریکی بیشتر،انسانی که در اعتیاد یا در رنج و عذاب زیاد است، چه ویژگی دارد؟ نیروهای درونی که باید تحت فرمان آن فرد باشند دیگر نیستند. چنین فردی اگر میخواهد پا، دست، فکر، مزاج، خواب تحت کنترل باشد مشروط به این است که مواد مصرف کند تا بتواند چند درصد فرمان را اجرا کند. این فرد اگر سقوط آزاد برود همان فرمانهایی که مشروط بودند کاملاً از کنترل فرد خارج میشوند.
در خماری تمام نیروهای انسان مقابل انسان قرار میگیرند و فکر و ذهن در کنترل انسان نیستند.اگر ذهن در کنترل انسان باشد خیلی وضعیت خوب میشود. خیلی اوقات میخواهیم خیلی کارها را انجام بدهیم؛ اما زمان آن را نداریم. برای این است که ذهن شلوغ است. مثل زمانی که کلامی از دهان بیرون می آید، یا حرکت اشتباهی انجام می دهیم یا خواب درست و به وقت نداریم. تاریکی یعنی؛ نیروهای انسان تحت فرمان او نیستند و نقض فرمان نقطه آغاز تاریکی است.شرط برگشت از تاریکی؛ مدیتیشن، یوگا، دعا، راز و نیاز، عشق، تمرکز، زور، اراده، تفکر نیست.شرطی که مجوز به انسان میدهد از تاریکی خارج شود، فرمانبرداری و اجرای فرمان است.
فردی که سه ساله به کنگره میآید، میخواند، مینویسد؛ اما در درون زیر بار راهنما نمیرود و در درون خود، خود فرمان است. به چنین فردی اجازه خروج از تاریکی داده نمیشود.در فرمانبرداری از چه فردی باید فرمان ببریم؟ فرمان برداری سلسله مراتب دارد.فردی که قبلاً در تاریکی بوده، از تاریکی خارج شده است. خواسته این را دارد که انسانها را از تاریکی خارج کند. فرمان برداری کرده و به فرماندهی رسیده است.
همانقدر که فرد فرمانداری میکند، فرماندهی به او داده میشود و قدرت پیدا میکند و اگر فردی بخواهد از تاریکی خارج شود به او کمک میکند. فردی که میآید مهم نیست چه مقدار در تاریکی فرو رفته، مهم این است که چه مقدار فرمانبرداری دارد تا فرایند خروج از تاریکی در فرد شروع شود و نیروی تفکر، عشق، ایمان به کمک آن فرد میآیند و او را از تاریکی خارج میکنند.
طرف دیگر قضیه راهنما است که راهنما یک بخش روشنایی است و یک بخش از وجودش هنوز تاریکی است. ولی آن قسمتی را که تبدیل به روشنایی کرده، در رهجو تاریکی است. زمانی رهجو وارد لژیون میشود با راهنما پیمان میبندد. رهجو تحتالامر و تحتالحمایت او قرار میگیرد.راهنما، مربی، رب خودش تاریکی را عقب زده و خود را به تعادل رسانده است.زمانی رهجو میآید شروع به حرکت میکند راهنما تاریکی را در رهجو میبیند؛ اما تاریکی رهجو عصیان میکند و میخواهد او را به تاریکیها برگرداند. راهنما در کنار رهجو قرار میگیرد و کمک میکند رهجو از گذرگاههای سخت تاریکی عبور کند. همزمان راهنما تاریکی درون خود را با تاریکی درون رهجو را با هم مهار میکند. اگر رهجو فرمان راهنما را رد کند رهجو باقی میماند و باید جواب تاریکی و نیروهای منفی را بدهد.
کار راهنما سخت است باید بر منیت، خودخواهی، قدرتطلبی خود غلبه کند. چون تاریکی درون راهنما هم به راهنما فشار میآورد و تاریکی رهجو هم از طرف دیگر به راهنما فشار میآورد. رهجو میخواهد توجیه کندو اگر راهنما اینجا از نفس خود پیروی کند راهنما و رهجو باهم سقوط میکنند.زمانی رهجو حرکت میکند، فرمانبردار و از تاریکیها عبور میکند. راهنما در این مسیر به فرمان عقل نزدیک میشود و دانایی راهنما به دانایی مؤثر تبدیل میگردد و فرمان عقل را در وجود خود به خوبی احساس میکند.
در کتاب آسمانی آمده ای انسان بدان روح تحت امر پروردگار است. روح به انسان داده شده است در حیوان روح نیست، حیوان به هیچ عنوان نمیتواند علم بیاموزد و قانونمند باشد.خداوند با علم خود جهان را اداره و مسلط بر جهان است. علم در انسان هم به کمک روح انجام میشود.اگر انسان بخواهد فرمانروایی وجود خود باشد باید علم داشته باشد. علم به کمک روح به انسان داده شده است و روح هم تحت فرمان خداوند است. روح مظهر علم، دانش، اطلاعات، آگاهی و تحت امر رباست.ریش و قیچی دست راهنما است.راهنما اگر به روح نیرو و اجازه بدهد تا روح علم را به انسان نشان بدهد. چون روح علم را در درون رهجو زنده میکند و ماهیئت مسائل در رهجو روشن میشود.
زمانی مصرف کننده میشویم خیلی تاریکیها و مسائل در ما اتفاق میافتد که ما متوجه آنها نمیشویم که خوب یا بد است.حسها از ما گرفته میشوند. در راه آموزش و فرمانبرداری روح میآید حسها را بیدار میکند. وقتی رهجو تحتالامر رب خود شروع به حرکت میکند علم در رهجو احیا میشود.انسان وقتی ارتقا پیدا میکند که به دستور رب و معلم است و این امر با فرمانبرداری اتفاق میافتد.علم یعنی؛ دانستن قوانین هستی علم روح را بیدار میکند باعث حرکت در انسان میشود.
با سقوط آزاد تمام سیستم فیزیولوژی انسان به هم میریزد و ترس بر انسان غلبه میکند. ولی در سفر DST ماهیت اعتیاد روشن است. رهجویانی که درست سفر نمیکنند کار آنها بسیار سخت است. چون ماهیت اعتیاد برای آنها مشخص نیست و صورت مسئله اعتیاد برای آنها مشخص نشده است.کار نفس این است که، ماهیت چیزها برای انسان مشخص نشوند که از چه جنسی هستند. اگر انسان بخواهد در یک سطح باقی بماند لازم نیست خدمت زیادی انجام بدهد فقط خیانت نکند.
اگر انسان میخواهد به حال خوب برسدو لذت ببرد باید خدمت کند. تلاش کند به رهایی برسدو راهنما شود. تا به حال خوب و خوش برسد و همیشه در حال لذت بردن باشد.انسان باید همیشه تحت فرمان باشد.سلسله مراتب برای خروج انسان از تاریکی، تحت فرمان بودن است. زمانی که شروع کردیم به آموزش دادن مطالب به دیگران، افرادی میآیند مطالبی را که ما بلد نیستیم به ما میآموزند. انتقال مطالب به دیگران بسیار مؤثر در یادگیری مطالب در خودمان است.
تایپ و ویراستار خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر محدثه(لژیون پنجم)
منبع: سیدی معلم
عکس و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
101