English Version
English

با سخنان بجا و سازنده ی راهنما خودم را شناختم

با سخنان بجا و سازنده ی راهنما خودم را شناختم

به نامه خالق هستی
امروز نیک می دانم که برای بیان نیکویی های شما واژه کم می آورم و با هرآنچه در ذهن دارم نمی توانم ذره کوچکی از صفات خوب شما را بیان کنم.
اما کلامی از عمق وجودم برایتان روی کاغذ می آورم که درهیچ لغت نامه ای یافت نمی شود، کلمه یا جمله ای که بتوانم با آن از زحمات بی منت و پدرانه شما قدردانی کنم.
من در نیمه راه زندگی درس انسانیت را از زبان و رفتار شما آموختم. آموختم که کینه هایی که سالها مرا در تاریکی حبس کرده بودند ببخشم و یاد گرفتم چطور خود را از بند ضد ارزشها برهانم.
کمتر پدر و مادری اشتباهات فرزندشان را با رفتار درست و صبوری اصلاح می کنند اما یک راهنما با سکوت، با نگاه، با تشویق، با کردار و گفتار نیک و بدون این که  خدشه ای به احساس رهجو بزند به او می فهماند که راه و هدف درست کدام است.
راهنمایان در این مسیر بی منت و بی دریغ در حال خدمت رسانی هستند. حتی با سخت گیری، تلنگری می زند تا رهجو را از خواب غفلت بیدار کند.
خداوند را هزاران بار شکر می کنم که دستم را در دست کسی گذاشت که نمونه کامل یک انسان فرهیخته و کامل است.
ممنونم که با سخنان بجا و سازنده ی راهنما خودم را شناختم و از همه مهم تر فهمیدم دانایی حد و مرزی ندارد و همیشه باید به دنبال کسب علم و آموزش جهان‌بینی باشم تا برای خودم و خانوادم و جامعه فرد مفیدی باشم.
یاد گرفتم آهسته و پله پله درس زندگی را تمرین کنم و شناور باشم و این آموخته ها را در زندگی کاربردی کنم.
مردی که خود با وجود مشکلات زمانه تمام سعی و تلاشش را می کند تا ما به حال خوش برسیم قطعا قابل ستایش می باشد. در آخر چند بیت را با عشق به راهنمای عزیزم وهمه راهنمایان کنگره60 تقدیم می کنم.
خداوندا مرا در طول سفر یاریم کن
           بگیر دست مرا با لطف خود همراهیم کن
تو خود گفتی که گر من را بجویی!
            منم گیرم دو دستت، جاری ام کن...
مسافر رضا لژیون چهارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .