همسفر پرنیا لژیون دوم
استاد عزیزم؛
چراغی در دست گرفتی و مرا به سرزمین نور و عشق هدایت کردی. آرامش نگاهت و گرمای دستان مهربانت را کم داشتم.
آب حیات را جرعهجرعه در پیمانه زندگیام ریختی، تا خزان زندگیام را به بهار تبدیل کنی.
روزی که شما را دیدم، جسم و جانم را غبار غم فراگرفته بود. نه چیزی میدیدم، نه چیزی میشنیدم و نه امیدی به زندگی داشتم، مرا از جهنمی که سالها وجودم را تسخیر کرده بود، نجات دادی...
از من خواستی تا بنویسم در کنگره چه آموختهام؛ و من گفتم و نوشتم؛ "کنگره دری بود که خداوند بعد از صدها دربسته، به روی من گشود".
استاد عزیزم دستان پرمهرتان را میبوسم.
همسفر سمیه لژیون سوم
انسانهای بزرگ در ذهنها ماندگارند نه بهخاطر نامشان، بلکه نگاهشان و قلبشان آنقدر وسعت دارد که تو را به لامکان ببرد، آنها به تو میآموزند دنیا ردپایی است از گذشته، در امان باش از تاریخ که تکرارش تو را به نقطه آغاز میکشاند، بینیاز باش از هر چه غیر اوست، نگاهت به درون باشد تو خود به خویش خویشتن کفایتی ولاغیر. میآموزند که الله از تو امضایی در این بوم نقاشی انتظار دارد، بهترینت را ترسیم کن، و چه کسی میتواند این واژهها را در زندگیام جاری کند، جز همان راهنمایی که لایق شد برای این پیام که سردار به او ندا داده که این نشان را هیچوقت از یاد نبر، راهنمای عزیزم تو خود میدانی که جایگاهت بسیار در قلب من رفیع و والاست و تو حقالیقین منی، سپاس برای داشتنت، و خواهان آن هستم که راهت هموار و وجودت بدون گزند روزگار باشد. سپاس، سپاس
همسفر سکینه لژیون چهارم
خدا را شکر میکنم که راه کنگره را به من نشان داد و کنگره هم مرا با تمام وجود و همچنین با تمام تاریکیها و ناامیدیها که در درونم بود با آغوش باز و پر از مهر و محبت پذیرفت و با انسانهایی بامحبت که همچون فرشتگان پاک و بی توقع هستند که همه تلاششان برای رهایی من از بند تاریکیها بود، آشنا کرد. راهنمای من برای من حکم ناجی را دارد که مرا از تاریکیها نجات داد با تمام وجودم از راهنما و استاد عزیزم خانم زهرا تشکر و قدردانی میکنم و امیدوارم بتوانم روزی زحماتش را جبران کنم. در آخر هم از جناب مهندس و خانواده محترمشان تقدیر و تشکر میکنم
هفته راهنما مبارک باد.
همسفر رباب لژیون پنجم
درود بر خدای بزرگم که برای ما انسانها در تمامی مراحل زندگی راهنمایانی از جنس خودمان قرار داده است. از ابتدای خلقت با فرستادن پیامبران در ادیان مختلف خواستار نمایان کردن مسیر درست زندگی برای بندگانش بود. کنگره ۶۰، نیز با الهامگرفتن از جهانآفرینش این سیستم را به بهترین شکل ممکن به نظم کشیده است.
درکنگره ۶۰، راهنمایان تمام تلاش خود را میکنند تا راه را برای رهجویان خود نمایان کنند و رهجویان در کنگره به بهترین خود تبدیل شوند.
من از راهنمای خودم کمال تشکر را دارم و سعی میکنم تمام دانش راهنمای عزیزم را فرا گیرم تا روزی من نیز به لطف خداوند بتوانم نمایانکننده راه برای تمام کسانی که خواستار رهایی هستند، باشم.
هفته راهنما بر اولین راهنمای خلقت و تمام راهنمایان کنگره ۶۰ مبارک باد.
همسفر نفیسه لژیون ششم
ای راهنما، ای تجلی نور خدا، ای مظهر ایمان، تو را سپاس. ای آغاز بیپایان، ای وجود بیکران، ای مظهر خوبیها، عشق و محبت، ای والامقام تو را سپاس. ای فراتر از کلام، ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشهام باریدی تو را سپاس. درود و شکر بهخاطر بودنت که در اندیشهام تصویر زیبا نگاشتی تا آنجا که یادت زیبا و خاطرت همواره در دل من خواهد ماند. پایدار باشی که رو سپیدیام به تلاش توست و زبان قاصر است از وصف خوبیهایت. از چشمان خندانت از حس زیبایی که با بودنت در لحظههای زندگیام جاری است، نوری که به زندگیام وارد کردی، دوچندان در زندگیات جاری باشد مهربان راهنمایم از خداوند خواستارم قطار زندگیتان بر روی ریل خوشبختی، عشق، محبت و حال خوب به حرکت در آید و هیچوقت از حرکت باز نایستد. به انتهای بیکران دوستت دارم. هفته راهنما خجسته باد.
همسفر سیما لژیون هفتم
راهنما؛ یعنی یک الگو و نشاندهنده چراغ راه، کسی که سرشار از تجربه و آگاهی است که اکنون برای ما رهجویان بهترین راه و پایه زندگی است که میشود به آن تکیه کرد و زندگی خود را به او سپرد. راهنما؛ امین است و مورد ستایش. داشتن چنین نعمتی؛ یعنی این که خداوند بیش از اندازه حواسش به من هست.
راهنما امید را در دل تکتک انسانهایی که غرق در تاریکی و ظلمات بودهاند زنده میکند و راهورسم زندگی را در راه الهی و کمک به همنوعان خود میآموزد. کسی که بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکند چرا که میداند خوبی فقط مخصوص خداوند و از صفات اوست و همواره تلاش میکند تا ذرهای از مسیر خارج نشود، پس احترام بر او واجب است.
برای رسیدن به حال خوش باید عاشق باشی تا بتوانی خدمت کنی، باید رنجکشیده باشی تا بتوانی عشق را درک کنی راهنما بودن؛ یعنی با سختی تلاشکردن و با عشق و لبخند انرژی مثبت فرستادن. همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: کسی که یک نفر را احیا کند، مانند این است که هزاران نفر را احیا کرده است.
راهنمایی عشق است، شغل نیست، در کنگره، بحث و جایگاه راهنما بسیار مقدس و رفیع است باید آن جایگاه را به دست آوریم تا بتوانیم بفهمیم و باور نماییم؛ چرا که راهنمایان کنگره ۶۰ از فیلترهای متفاوت عبور کردند تا بتوانند به درجه راهنمایی برسند. چیزی که یک راهنما را خوشحال میکند این است که رهجو به مقام و جایگاه راهنمایی برسد.
همسفر فاطمه لژیون هشتم
وقتی وارد کنگره شدم تنها کسی که دلم را برد و با تمام غمهایم آشنا بود، هر چه از گذشتهام گفتم با آرامش جواب داد و گفت؛ میدانم من هم این درد را دیدهام. آخر مگر میشود یک نفر آدم را اینقدر درک کند آرامآرام به حرفهایم گوش میداد و فقط میگفت به خدا توکل کن که همه چیز درست میشود.
بهترین جا را برای آزادی و رهایی انتخاب کردی. دلم آرام میشد انگار یکی هست که میلههای دلش با کلید این فرد باز میشود و انگار دل بیقرارم با دیدن این فرشته آرام میشود. بله اینها همان راهنمایان بیادعا هستند که بدون هیچ مزدی آموزش میدهند و بدون کوچکترین چشم داشتی ما را به رود و درنهایت به اقیانوس میرسانند تا ما هم بتوانیم خندیدن ازتهدل را تجربه کنیم.
چیزی ندارم برایتان بدهم تا ارزش این خندیدن با صدای بلند را داشته باشد فقط با صدای آهسته میگویم "راهنمای عزیزم روزت مبارک" چیزی ندارم جز این که یک دلنوشته بنویسم و بگویم ای مهربانان روزتان مبارک باد.
همسفر زهرا لژیون نهم
با عرض تبریک خدمت ایجنت محترم شعبه، خانم یاسمن عزیز و همه راهنمایان کنگره ۶۰، و راهنمای ارزشمند خودم خانم فاطمه، راهنمای زندگیام، فداکارتر از شما را تا حالا ندیدم. شما تمام مشکلات زندگی را به شیرینترین اتفاقات دنیا تبدیل کرده و راه درست زندگیکردن را به من آموختید، هیچکس مثل شما خوبیهای دنیا را به من نشان نداده بود. کاش که زودتر از این شما را یافته بودم هرچقدر از خوبیهایتان بگویم بازهم ذرهای از آن را نمیتوانم جبران کنم.
باتمام وجودم دوستتان دارم و واقعاً راهنمایی چون شما را باید ستود، هرچند که ازشما دور هستم ولی همیشه به یادتان هستم ودوستتان دارم . روزتون مبارک.
ویرایش: همسفر ناهید، راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
312