جلسۀ هشتم از دورۀ چهارم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه مسافران وهمسفران نمایندگی پرند، با استادی راهنمای محترم مسافر کامبیز، نگهبانی مسافر مسلم و دبیری مسافر علینقی با دستور جلسه "هفته راهنما " شنبه 8 اردیبیهشت ماه 1403 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان کامبیز هستم یک مسافر، سپاسگزارم از خداوند بزرگ و آقای مهندس و خانواده محترمشان، از ایجنت محترم و لژیون مرزبانی تشکر میکنم که اجازه دادند من در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم، هفته راهنما را در ابتدا به راهنما همه ما جناب آقای مهندس بنیان کنگره تبریک میگویم، به استاد امین دیدهبانان محترم تبریک میگویم و به همه راهنماهای سراسر کشور تبریک میگویم که خیلی زحمت میکشند، بخصوص راهنماهای شعبه پرند، چه در قسمت همسفران و مسافران تبریک عرض میکنم، انشاالله مزد زحماتتان را از خداوند متعال دریافت کنید، میخواهم از پروسه راهنما شدن در کنگره بگویم، در جاهای دیگه که ترک اعتیاد صورت میگیرد اگر هم راهنمایی وجد داشته باشد به این شکل است که نهایتاً اگر 2ماه هم پاکی داشته باشه میتواند راهنما بشود، اما در کنگره ما همچین چیزی نداریم، راهنما در کنگره60 از فیلترهای خاصی باید رد بشود و امتحانات سختی میدهد، امتحاناتی که هر سال هم سختر میشود و میشود گفت مثل کنکور و شاید هم سختتر است، جناب آقای مهندس میفرمایند اگر سوالهای پروتکلها و روشهای درمان که در امتحانات پرسیده میشود را اگر به هر فیلسوفی یا دکترهایی که در سراسر جهان هستن بپرسید، هیچ جوابی ندارند که بدهند و این علمی است که افراد کنگره به آن دست پیدا کردند و این لطفی است که از طرف خداوند و توسط جناب آقای مهندس به ما داده دشده است، کسانی که در کنگره راهنما میشوند خیلی زحمت کشیدهاند، اگرم در امتحانات قبول شوند باید از فیلترهای سیستم عبور کنند و شرایط لازم را بدست بیاورند و بعد بروند کارآموزی کنند و تجربههای لازم را بدست بیاورند و در نهایت این جایگاه به آنها داده بشود، پس جایگاه راهنمایی، جایگاهی نیست که بتوان آسان بدست آورد، اگر هم تمام این مراحل را به درستی انجام بدهیم در نهایت اگر اذن خداوند نباشد انجام نمیپذیرد، در رابطه با احترام جایگاه راهنما، جناب آقای مهندس میفرمایند که اگر شال راهنما را روی شاخه درخت هم دیدید، باید به آن درخت هم احترام بگذارید، در کنگره صحبت شخص نیست، صحبت جایگاه است، اینکه انسانی در بند تاریکیها است و در بند ترس، اضطراب، پریشانی، ناامیدی، اون انسانی که سرگشته و ناامید که هزاران راه را رفته و به جایی نرسیده را، وقتی از در کنگره وارد میشوم اتفاقی برایم میافتد و این اتفاق توسط سیستم و بخش عمده از آن توسط راهنما برای من میافتد، که اون انسان مرده را زنده میکند و این کار بزرگی است که توسط این عزیزان صورت میگیرد، کمتر کسانی پیدا میشود که این کار را بدون منت انجام دهند، در کنگره 1سال رهجو میآید سفر میکند و بارها میپرسد که من چطور از راهنما خود قدر دانی کنم، جنای آقای مهندس این اجازه را سالی یکبار دادهاند که بتوانم این قدر دانی را انجام دهم، در مرحله اول این یک تمرین است که من بتوانم یاد بگیرم که قدردانی کنم، چون نزدیترین افراد به خداوند سپاس گزارترین آنها هستن، من هرچه سپاسگذار تر باشم به خداوند نزدیکتر هستم، در قدردانی که از راهنما میکنیم مهم دلنوشته است، این درست است که راهنما نیازی به پاکت پول ما ندارد، چون راهنما از خیلی چیزهای مادی گذشته است و از خواستههای معقول خود گذشته است که در این جایگاه حضور دارد، ولی اینها در کنار هم زیبا است و هر رهجو میباید که با تمام توان مالی خود به بهترین شکل از راهنمای خود سپاسگزاری کند و این در ادامه آموزشی است برای رهجو که درس آن را در آینده نزدیک میگیرد، خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ و بارگذاری: مسافر هادی از لژیون یکم
ویراستار: همسفر فرهاد از لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
189