سلام دوستان مهرانگیز هستم یک همسفر
بهنام خداوندی که عشق و محبت را آفرید،دوست داشتن و زیبایی را آفرید.
روزی که وارد کنگره شدم شما کنارم نشسته بودید از همان روز به قلب من نشستید آنروز نمیدانستم شما راهنما هستید، یک فرشته زیبا هستید، لبخند زیبایی داشتید تا اینکه فهمیدم شال نارنجی رنگی که دور گردنتان هست نشان از راهنما بودن شماست با حس قشنگی که داشتم انتخابتون کردم و از این که شما را انتخاب کردم خیلی خوشحالم.
وقتی به این فکر میکنم که روزها و شبهای تاریک و نادانی را چگونه با سختی طی کردم باور نمیشود شما دست خدا بودید برایم، برایم چراغ راه درست بودید، برایم آمدید و شدید نجاتدهنده من و توانستم سختیها را با راحتی پشت سر بگذارم.
راهنمای عزیزم بیشک اگر شما نبودید معلوم نبود چه به روز من میآمد روزی هزاران بار شکرگزاری میکنم که شما سر راهم قرار گرفتید و شما را انتخاب کردم چونکه من آن انسان سابق نیستم و شما مرا تبدیل کردید به یک انسان دیگر، صبور شدم، به آرامش رسیدم و توانستم بجنگم با زشتیها، تاریکیها و هر چیز بد دیگری، خانم معصومه فرشتهی نجات من، ممنونم از شما بابت تمام خوب بودنهایتان، مهربانیهایتان، دوستتان دارم. از صمیم قلب بعد خدای مهربانم سپاسگزار شما هستم و امیدوارم بتوانم با فرمانبرداری تمام زحماتتان را جبران کنم و با تمام وجودم هفتهی راهنما را به شما و تمام راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک میگویم.
سلام دوستان صغری هستم یک همسفر
راهنمایان کنگره ۶۰ مانند آفتاب و باران میمانند که یاریگر انسانها میشوند. راهنما کسی هست که بعد از گذراندن تاریکیها و پستی بلندیهای زندگی با خدای خود پیمان بسته تا عشق و محبت را نثار انسانهای عاشق کند، صبوری و گذشت کند تا آنها هم صبر و گذشت را یاد بگیرند راهنما کسی است که به مسیر و هدف ایمان دارد تلاش میکند خواسته ایمان را بگنجاند. من با وجودم مینویسم میگویم آغوش پرمهر راهنماست که توان حرکت به جسم خسته من داد تا بتوانم خودم را بشناسم راهنما مانند یک مادر برای فرزندانش نگران است و بهترین راه را به او نشان میدهد همیشه حس کردم وقتی در لحظههای سخت در زمانهایی که از همه جا بریده بودم و امیدی نداشتم و ناامیدترین آدم بودم تنها شما بودید که میتوانستید با صحبتهای آرامشبخش مرا آرام کنید و من را از تاریکی و اضطراب و نگرانی به دور کنید شما کسی بودید که در این روزهای سخت از مادر و خواهر برای من نزدیکتر بودید به درد و دلم گوش میدادید الٓان که دارم این دلنوشته را مینویسم چشمانم خیس اشک است واقعاً مهربانی را در حق من تمام کردید همیشه بذر امید را در دلم کاشتید نگذاشتید ناامیدی بر من چیره شود همه صفات خوب درون شما نهفته است با این که هنوز مسافرم به کنگره وصل نشده است و تحت درمان قرار نگرفته است ولی امیدم اوّل به خداوند و دوم به کنگره است قطعاً مسافر من هم به درمان خواهد رسید به امید رهایی تمام مسافران از دام اعتیاد و آرامش در زندگی همه.
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه لژیون شانزدهم
عکاس خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهام لژیون بیستوپنجم
ویراستاری و ثبت: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الهام لژیون بیستوپنجم
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
208