جلسه پنجم از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی مجازی همسفران نمایندگی چرمهین اصفهان به استادی راهنما همسفر هاجر با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز شنبه ۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
همانطور که میدانیم هر سیستمی برای اینکه محکم و استوار باشد، به آموزش نیاز دارد. هر موجودی هم نیاز به آموزش دارد که برای رشد در این جهان ضروری و برای تکامل نیاز به آموزش دارد. انسان با موجودات دیگر بسیار تفاوت دارد؛ زیرا خداوند به او قدرت اختیار داده است. زمانی که بر سر یک دوراهی قرار میگیرد، در همانجا آموزش اتفاق میافتد. هرکدام از ما در هر مقطعی از زندگی که قرار داشته باشیم، نیاز به آموزش داریم و برای این آموزش هم نیاز به رب، مربی یا راهنما داریم. حال در محیط کنگره، شخصی که هدایتگر و مربی ما است، کمک راهنما نامیده میشود، که مسئولیت آموزش در کنگره بر عهده این عزیزان قرار دارد.
زمانی وارد کنگره میشویم، اولین سؤالی که در ذهن هرکدام از ما ایجاد میشود این است که راهنما چه شخصی است؟ راهنما، یعنی شخصی که راه را میداند، از تمام سختیها عبور کرده، رنج و سختیهای اعتیاد را درک و لمس کرده و از تمامی فیلترها رد شده و توانسته به این جایگاه برسد؛ اما شاید بگویید که چگونه میتوانیم به جایگاه راهنمایی برسیم؟ برخی افراد فکر میکنند راهنمایی که شال نارنجی دارد، از افراد بیرون کنگره است و از خانوادههای مصرفکننده و از جنس ما نبوده؛ اما این تصور اشتباه است.
در واقع راهنما همان فردی است که با حال خراب، پر از منیت، اضطراب، ترس، نامتعادل بودن و بهعنوان فردی که از همهجا راندهشده است، بهعنوان تازهوارد به کنگره آمده و پس از گذراندن سه جلسه مشاوره، راهنما انتخاب میکند، سر لژیون میرود و آموزش میگیرد. این فرد میتواند پس از ده ماه آموزش با نوشتن چهل سیدی وارد سفر دوم جهانبینی شود و پس از آن میتواند در آزمون راهنمایی شرکت کند؛ اما این سؤال پیش میآید که آیا نوشتن همین چهل سیدی کفایت میکند که راهنما شود؟ جواب آن منفی است.
برای رسیدن به جایگاه راهنمایی فیلترهای فراوانی را باید طی کندو به آموزشهای فراوانی نیاز دارد ازجمله؛ باید در آزمون راهنمایی نمره خوبی را کسب کند و بعد از کسب نمره قبولی باید تائید ایجنت، مرزبانان و مرزبان پارک را دریافت کند و بعد از آن نوبت بهمصاحبه میرسد و بعد از مصاحبه، بستن پیمان و دریافت شال راهنمایی از دستان آقای مهندس که انشاءالله قسمت تمام شما عزیزان شود.درنهایت و پس از گذراندن مراحل فوق، فردی که اشتیاق قرار گرفتن در این جایگاه مهم و حساس را دارد باید به مرحلهای از عشق و ایمان رسیده باشد که با درک جایگاه رفیع انسانیت و تلاش مداوم برای رسیدن به قله آن، همزمان عاشق خدمت کردن به انسانهایی باشد که از درد اعتیاد به او و کنگره ۶۰ مراجعه نمودهاند و خواستار رها شدن از بندهای تاریکی میباشند.
در اصل راهنمای عاشق دوست دارد هر آنچه از حال خوش و طعم شیرین رهایی چشیده است را به دیگران هم بچشاند، آنهم بیمزد و بیمنت و در کمال سخاوت و عشق. بنابراین یک راهنما در کنگره باید علم، عشق و رهایی را با عمق جان درک کرده و به دیگران منتقل نماید. در حقیقت راهنمای عاقل، عاشق و دانا، فلسفه وجودی خود را دریافته و میداند که آموزش و خدمت درست از ملزومات یک زندگی پویا و تأثیرگذار است و چه تأثیر و خدمتی بالاتر از گرفتن دست دردمندی که در هزارتوی جامعه، بسیار جستوجو کردهاند؛ اما راه را نیافتهاند.
اساس کار راهنما بر مبنای عشق و محبت است، طبق صحبت آقای حکیمی؛ راهنما مانند یک شمع میسوزد یعنی انرژی درون خود را خرج رهجو میکند و به رهجو نور میدهد، نور همان دانش و آگاهی که به رهجو انتقال داده تا به رهایی که منبع روشنایی است دست یابد، کما اینکه قالب خود راهنما به شکل درست و محکمی ساخته میشود. راهنما به رهجو یاد میدهد که چطور با دریافت آموزشها دنیای درون خود را قوی کند و با این تحول، حس و فکر خود را تغییر داده و به حال خوش برسد.
راهنما، تفکر کردن را به یاد رهجو میآورد و به او آموزش میدهد که باید خودت چاه را بکنی و آب را از ته دلو اندیشهات بیرون آوری، یعنی تلاش کردن و استقامت را به رهجو میآموزد تا بتواند از ظلمت به سمت نور حرکت کند.حال وظیفه من رهجو در قبال زحمات راهنما چیست؟ رهجو باید طبق خط و خطوط و چهارچوب مشخص شده در کنگره حرکت کند و با شرایط و ضوابط تعیین شده در قالب کنگره قرار بگیرد و کمترین کاری که من رهجو در قبال زحمات راهنمای خود میتوانم انجام دهم این است که بصیرت داشته باشم و تلاشهای راهنمای خود را ببینم، بنابراین در انجام وظایف خود کوتاهی نکنم و با پذیرش، فرمانبرداری و احترام، قدردانی خود را نشان دهم.
چرا باید از راهنما و استاد خود قدردانی کنیم؟ زیرا قدردان بودن صفتی است که ما به آن شدیداً نیازمندیم، همانطور که خداوند در جایگاه خود به شکرگزاری بندگان خود نیازی ندارد و این بندگان او هستند که نیازمندند، راهنما نیز انتظار و نیازی به قدردانی رهجو ندارد، اما رهجو نیاز به کسب صفت قدردان بودن دارد، از صفت قدردان بودن عشق و محبت زاییده میشود. نکتهای که باید مدنظر داشت اینکه؛ همانگونه که ما حد وسط و تعادل را برای داشتن آرامش در انجام هر کاری آموختیم، باید بدانیم که برده راهنما بودن نیز رفتاری غلط محسوب میگردد که ما را از هدف دور میکند.در نتیجه تحت فرمان رب بودن باعث صعود و خروج از تاریکی میشود، زمانی که تحت امر قرار گرفتیم روح در وجود ما علم را احیا و علم نیز درون ما قدرت تشخیص را زنده میکند و در این صورت ما میتوانیم به انسانی آگاه تبدیل شویم.
راهنمایان از مسیر دور و نزدیک میآیند و خدمت میکنند، بدون هیچ مزدی؛ فقط به عشق خدمتی که دارند میآیند. خداوند در قرآن میفرمایند: «ان الانسان لربه لکفور و ان الانسان لربه لکنود». کفور از کفر میآید، گاهی اوقات انسانها کفر میورزند؛ یعنی خوبی را که میبینند پنهان میکنند و به روی خودشان نمیآورند. مثلاً فردی تلاش کرده و در آزمون راهنمایی قبول شده؛ اما به روی خود نمیآورد، یک تبریک نمیگوید، پس این میشود، کافر. اگر من رهجوبخواهم نسبت به خدماتی که در کنگره به من داده میشود، کفر بورزم و کافر شوم، آن نعمت از من گرفته میشود.هر نعمتی که در این هستی به ما داده میشود، اگر قدر آن را ندانیم و از آن قدردانی نکنیم یک روز از ما گرفته میشود. همانطور که میگویند:
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
آقای مهندس میفرمایند: «اذن ورود به کنگره به هر شخصی داده نمیشود.» اکنون که این اذن به شما دادهشده که روی این صندلی بنشینید و آموزش بگیرید و به آن تعادل و آرامش برسید، پس شاکر خداوند باشید و بهترین استفاده را از این فرصت داشته باشید؛ سیدیهای خود را بنویسید، غیبت نکنید، فرمانبردار و چشمگوی راهنمای خود باشید؛ اینها قدردانی کردن میشود.
هدف آقای مهندس از برگزار کردن این جشنها در کنگره این است که ما را با آن جایگاهها آشنا کند که یاد بگیریم قدردانی کردن چگونه است؟ راهنما نیاز به پاکت و قدردانی من ندارد. من فقط آموزش میبینم و قدردانی کردن در کنگره را یاد میگیرم.درجایی میخواندم که کشورهای پیشرفته همان اول به فرزندان خود سه کلمه یاد میدهند؛ تشکر کردن، معذرت خواستن و قدردانی کردن؛ اما در اینجا برای من سخت است که بگویم معذرت میخواهم. اگر خوبی در حق من میشود، فکر میکنم اگر قدردانی کنم از من کم میشود؛ اما هدف آقای مهندس آموزش قدردانی کردن است. راهنمایان قبل از این جشنها مزد خود را دریافت کردهاند.
من رهجو وظیفه دارم از راهنمای خود و از عزیزانی که در این جایگاه قرار دارند به نحو شایسته با کلام و بیان خود و اهدای پاکت قدردانی کنم. ممکن است برخی افراد نتوانند، آقای مهندس فرمودند: «دلنوشته بنویسند و داخل پاکت با عشق تقدیم راهنمای خود کنند.» انشاءالله که بتوانیم هرکدام در هر جایگاهی که هستیم، از تمام زحمات و آموزشهایی که از آقای مهندس که استاد و اسطوره عشق هستند و استاد راهنمای تمام رهجوهای کنگره هستند همانطور که شایسته ایشان است، قدردانی کنیم.
تایپ: راهنما همسفر هاجر
ویراستار و رابط خبری: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون سوم)
عکس: همسفر شهناز مرزبان خبری
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
163