English Version
English

الفبای زندگی را از راهنمایم آموختم.

الفبای زندگی را از راهنمایم آموختم.

روزگاری بود که در سرمای شدید تمام احساسات من یخ زده بود و به سرمای زیر ۶۰ درجه رسیده بود و اصلاً اطراف خودم را احساس نمی‌کردم و مانند ساعت شنی بودم؛ ساعتی که نفس‌های آخر را می‌کشد و منتظر است تا یکی پیدا شود و آن را برگرداند.

آنگاه  نوری در زندگی من تابید. با حضور در کنار راهنمایی که در دستش فانوسی داشت و مرا از مسیری که خود گم کرده بودم هدایت کرد و آرامش و گرمای دستان مهربانش را به من هدیه کرد. آمد و بدون هیچ چشم داشتی مانند یک کوه کنارم ایستاد و اندیشیدن، امید، صبر و راه و رسم زندگی کردن را به من آموخت مانند آموزگاری عاشق، الفبای زندگی را به من یاد داد و سخنانش آنقدر دلنشین بود که تمام ناخوشی‌های زندگی از یادم رفت مانند تشنه‌ای که به دنبال آب می‌گشت.

هر چقدر از این آب می‌نوشیدم باز تشنه‌تر می‌شدم و جسم بی‌جانم، جان دوباره گرفت.
پشت تمام ناامیدی‌هایی که گمان می‌کردم خدا مرا نمی‌بیند و حرف‌های مرا نمی‌شنود چه حکمتی نهفته بود که این سرزمین نور قسمت من شد. راه رسیدن به خدا همین نزدیکی‌ها بود اما من نابینا بودم این راه با حضور عاشقانه راهنمای خوبم و خواست خداوند مهربان صورت گرفت.

راهنمای خوبم چگونه از شما بنویسم؟ و چه واژه‌ای را پیدا کنم که لایق سپاسگزاری از تمام زحمات شما باشد؟ وجودتان سرشار از امید و یقین است شک ندارم تنها حضور خداوند است که می‌تواند عامل این حجم از آرامش باشد.
راهنما به معنای  رب و مربی؛ راهنما انسانی است که پس از گذراندن تاریکی‌ها این پیمان را با خود بسته که؛ عشق و محبت را نثار انسان‌ها کند بسیار خوب ما را درک می‌کند. نیمه تاریکی ما را خوب می‌بیند و ذره ذره  تاریکی‌ها را از ما  با آموزش‌های خود دور می‌کند و به سمت نور هدایت می‌کند.

زمانی که تازه وارد کنگره شده بودم چون از فضای کنگره آگاهی نداشتم فقط سعی می‌کردم که گوش کنم و کلام روح بخش و دلنشین راهنما مانند یک موسیقی دلنوازی بر گوش جان می‌نشست ومسیر تاریک مرا روشن می‌کرد.
خوشا به حال شخصی که عشق می‌دهد و دنبال پس گرفتن نیست مانند چشمه‌ای جوشان و رود خروشان از فاصله های دور حرکت نموده اند و پس از عبور از گذرگاههای سخت به بحر و اقیانوس رسیدند.

تنها سپاسگزاری من دعای خیری است که بدرقه راهتان باشد و امیدوارم بتوانم زحمات شما را جبران کنم و خدمتگزار خوبی شوم. هفته راهنما را در رأس به آقای مهندس و تمام راهنمایان کنگره ۶۰ بخصوص راهنمای عزیز خود تبریک می‌گویم.

نویسنده: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ویراستار و رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
عکس و ارسال: مرزبان خبری همسفر شهناز
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .