English Version
English

مصاحبه صبح جمعه در پارک ملت شهرضا.

مصاحبه صبح جمعه در پارک ملت شهرضا.

با عرض تبریک مجدد به مناسبت هفته راهنما خدمت تمامی راهنمایان کنگره ۶۰. خدمت دیده‌بان محترم مسافر اصغر منصورری رسیدیم تا در رابطه با هفته راهنما با ایشان گفتگویی داشته باشیم.
 لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس مصرفی‌؛ تریاک، مدت ۱۳ ماه سفر کردم به راهنمایی آقای مهندس دژاکام، روش درمان دی‌اس‌تی با داروی اپیوم، رشته ورزشی والیبال و شنا. الان هم به شکر خدا ۱۳ سال و چند ماه است که آزاد و رها هستم.
 آموزش و خدمت نبض زندگی است، نظرتان را در مورد این جمله بیان کنید؟
ما در کنگره ۶۰ یاد گرفته‌ایم که خلق هستی بر مبنای آموزش است. خداوند در کلام الله می‌فرماید: «ما زمین را مهد آفریدیم»؛ یعنی زمین آموزشگاه است؛ یعنی تمام  شادی‌ها و لذت‌ها در دو جهت وجود دارد؛ اول آموزش دیدن و دوم خدمت کردن.
ما سال‌ها غافل بودیم و فکر می‌کردیم که لذت‌های دنیا فقط این است که من ابزار به دست بیاورم؛  یعنی پول، ثروت و  مقام و همه ما تجربه کرده‌ایم و دیدیم که با پول ،ثروت و مقام هم به آن چیزی که می‌خواستیم؛ یعنی به آرامش نمی‌رسیم.  وقتی که وارد کنگره شدیم و آموزش دیدیم متوجه شدیم که تمام لذت‌های دنیا در همین جاست و اینکه می‌گویند نبض زندگی در کنگره است، واقعیت دارد، نبض تمام هستی در آموزش دیدن و خدمت کردن است؛ زیرا تمام لذت‌های دنیا در همین دو چیز است.
 با توجه به هفته پیش رو؛ هفته راهنما، زیباترین و بهترین تعریف که شما از تعریف راهنما می‌دانید چیست؟
راهنما؛ یعنی از خود گذشتن و عشق در یک کلام. در کلام الله نیز گفته شده که به سه کس احترام بگذارید؛ پدر، مادر و معلم. پدر و مادر از شیره جان خودشان برای فرزندانشان می‌بخشند و راهنما نیز همینطور، راهنما هم عشق می‌دهد. یک راهنما در کنگره ۶۰ غیر از اینکه کلام را یاد می‌دهد حس او نیز درمان می‌شود و چیزی که از رهجویش می‌خواهد اول خودش آن را انجام داده است و هیچ توقعی هم از مخاطبش ندارد.



جایگاه‌های خدمتی که در کنگره ۶۰ گذراندید، چه تغییراتی را در شما ایجاد کرده‌است؟
تمام جایگاه‌هایی که در کنگره ۶۰ وجود دارد فقط به خاطر سطح آموزشی است. که البته همه جایگاهی کنگره خوب است ؛ ولی اصل تغییر باید در درونمان باشد. وقتی که من وارد کنگره شدم، در سفر اول تغییر کردم، در سفر دوم خدمت‌های مختلفی انجام دادم که هر جایگاهی یک لذتی داشت، در ادامه کمک راهنما شدم.  این تغییرات حتماً باید درونی باشد؛ یعنی فقط این نباشد که من کسب جایگاه کنم و باید وظیفه‌ای که آن جایگاه از من خواسته است را به درستی انجام دهم. اگر در سفر اول هستم باید رهجو باشم و وظایف رهجویی‌‌ام را و اگر راهنما هستم وظایف راهنمایی‌ام را درست انجام دهم. اگر در جایگاه‌ها وظایفم را درست انجام دهم مطمئن هستم که می‌توانم به جایگاه‌های بالاتر برسم و هم از آن جایگاه لذت ببرم.
 جایگاه راهنمایی در کنگره ادامه درمان و پرداخت زکات رهایی است نظرتان را درباره این جمله بیان کنید؟
من با این جمله که می‌گویید، ادامه آموزش است موافقم؛ ولی اصلاً زکاتی نیست. آقای مهندس می‌فرمایند: حساب همه در کنگره صفر است.
خدمت در ادامه آموزش دیدن است، تا روزی که هستی وجود دارد انسان باید هر روزش با روز بعدش تفاوت داشته باشد و این مهم میسر نمی‌شود مگر به وسیله آموزش دیدن. کمک راهنمایی نیز یک سیکل در فرآیند آموزشی کنگره است، وقتی در آن جایگاه قرار می‌گیری و راهنما می‌شوی، آموزش می‌دهی به خاطر اینکه مجبوری یا دوست داری آموزش بدهی؛ پس در ابتدا باید خودت آموزش ببینی؛ حتی خود آقای مهندس هم که بزرگترین معلم ما هستند، استاد دارد و آموزش می‌گیرد. بنابراین به نظر من این آموزش است و اصلاً زکات نیست؛ چون ما نمی‌توانیم زکات چیزی را بدهیم که خیلی با ارزش است؛ مثلاً ارزش درمان ما خیلی زیاد است و ما نمی‌توانیم چیزی در عوض آن بدهیم.  جالب است در کنگره ۶۰ خداوند قبل از اینکه کاری انجام دهی، به تو می‌دهد. به محض اینکه تو یک خدمت کوچک در کنگره انجام دهی، اول دریافت کرده‌ای.
 آینده پارک ملت شهرضا را به عنوان یک دیده‌بان چگونه می‌بینید؟
ما آینده‌نگر و فالگیر نیستیم. از حضرت علی سؤال کردند، فردا چه اتفاقی می‌افتد؟ گفت: امروزت را مراقب باش اگر امروزت خوب باشد فردایت نیز خوب است. اگر ما امروز وظایفمان را در پارک خوب انجام بدهیم، مطمئناً آینده هم خوب است؛ چون وعده خداوند دروغ نیست. اگر آقای مهندس و راهنما به رهجو می‌گوید من مطمئنم که ظرف مدت ۱۱ ماه خوب می‌شوی، این در صورتی است که در صراط مستقیم حرکت کنیم و روش درست را انجام دهیم.کسی صد‌در‌صد نمی‌تواند بگوید؛ اما اگر ما امروز وظایفمان را درست انجام بدهیم، حرمت‌ها را رعایت کنیم و مراقب باشیم حتماً فردای بهتری داریم؛ مثل الان که نزدیک به ۱۴۰ شعبه داریم و هر روز بهتر از قبل می‌شویم به خاطر عملی است که درست انجام می‌دهیم.
وظیفه رهجویان ورزشکار نسبت به این تغییر و تحولات جایگاه امروز به نظر شما چگونه است؟
در واقع وقتی یک شخصی ایجنت می‌شود که دوره ایجنتی‌اش تمام می‌شود او در دوره ایجنتی اش دوره  و آموزش می‌بیند  یعنی زمانی که من در جایگاهی دارم خدمت می‌کنم پس از اتمام دوره خدمتی من مشخص می‌شود که آیا این جایگاه به درد من خورده یا نه و یا آن جایگاه لایق من بوده است و یا نه، پس برای تحویل دادن جایگاه خدمتی  آدم باید خوشحال باشد چون پروسه درمانی کنگره ۶۰ مثل یک دانشگاه است مثل یک سیکل است میای دیپلم می‌گیری و بعد لیسانس در کنگره هم این‌ها را باید پاس کنی آخر کار مشخص می‌شود وقتی داری تحویل می‌دهی بله ممکن است یک مقداری وقتی می‌خواهی یک جایگاه را تحویل بدهی نگران شوی مثل یک مثالی که درباره ماه رمضان می‌زنیم این آمد و صدحیف که آن رفت این اتفاق باید در درون من بیفتد من نباید ناراحت بشوم که جایگاهم را دارم به کسی می‌دهم و من می‌توانم خدمت کنم بدون اینکه شال داشته باشم و یا اینکه دوره ایجنتی ویا راهنمایی من تمام می‌شود و من به دنبال کار خودم بروم مثلاً امروز حسین دیگر ایجنت نیست حسین هفته دیگر مشخص است که ایجنتی به دردش خورده است یا نه اینکه ول کند و برود و دیگر برایش اهمیتی نداشته باشد این اصلاً هیچ برداشتی نکرده است.

 ​بهترین جایگاهی که دلچسب شما بوده در طول خدمتتان در کنگره ۶۰ کدام جایگاه است؟
راهنمایی، در یک کلام هیچ چیز راهنمایی نمی‌شود خداوند خودش هم می‌فرماید رب العالمینم راهنمایی چرا اتفاق می‌افتد چرا انقدر این جایگاه بالا است چون انسان می‌آید نتیجه کارش را اول در رهجو و بعد در خودش می‌بیند و آموزش‌هایی که  من در لژیون خودم در هنگام آموزش به رهجوها دیدم ویا آموزشهایی که از بچه‌ها گرفتم از راهنمایم نگرفتم از کنگره نگرفتم زیرا زمانی که من با ۱۰ الی ۲۰ نفر تازه وارد ویا سفر اولی سر و کله میزنم شاید من یک مطلب به آنها بیاموزم ولی آنها ۲۰ مطلب را به من آموزش می‌دهند و نتیجه آن حسی است که زندگی ما را تغییر می‌دهد واین حس فقط در جایگاه راهنمایی خوب خودش را نشان میدهد.
بهترین جایگاه در کنگره ۶۰ راهنمایی هست اما دورچین هم می‌خواهد اگر رهجویی نباشد راهنمایی هم وجود ندارد و یا مرزبانی و یا لژیون مالی نباشد راهنما نمی‌تواند آموزش ببینند همه دست در دست هم می‌دهند که یک راهنما بتواند آموزش ببیند.



در کلام آخر اگر صحبتی دارید بیان فرمایید؟
همیشه گفتم  اول سپاسگزار خداوند باشیم داشتیم داخل راه می‌آمدیم به آقا محسن گفتم: من اصلاً باور نمی‌کنم که  در ۴۸ ساعت گذشته ۳ ساعت خوابیده‌ام من پریشب با اتوبوس از کرمان می‌آمدم و یک ساعت خوابیده‌ام و دیشب هم برگشتم و کمرم درد می‌کرد و نمی‌توانستم روی صندلی بنشینم ولی الان حالم را نگاه کن و این حال همیجوری نیست، ورد نیست علمی است که کشف شد روش دی اس تی توسط دانشمندی به نام آقای مهندس کشف شد. بنابراین ما باید در اول سپاسگزار خداوند و بعد سپاسگزار این خانواده باشیم که واقعا شب و روزشان را وقتشان را و آبرویشان را همه چیزشان را گذاشتند برای خودمان که امروز در پارک شهرضا بشینیم دور هم و از این فضا استفاده کنیم صبح دور هم صبحانه بخوریم و عید خوبی هم داشته باشیم همه این‌ها را انشاالله بتوانیم  جبران کنیم پس بایدسپاسگزار خوبی باشیم و در یک کلام اگر خواستیم سپاسگزار خوبی باشیم گوش به فرمان باشیم مراقب باشیم که خدایی نکرده یک دفعه دچار بازی‌های کودکانه نشویم کنگره ۶۰ دارد بزرگ می‌شود و بالاخره همه را هم نمی‌شود راضی نگه داشت.
راهنمای من همیشه به من یاد داد به چیزی که به دست آورده‌ای فکر کن و آن درمان است. ببین چه اتفاقی افتاده است بنابراین ما نباید دنبال مسایل حاشیه‌ای باشیم و یا  از کنگره ایراد بگیریم عیب و ایراد همه جا هست و بی‌عیب خداست انشالله خداوند همه ما را موفق بدارد.

با تشکر از گروه خدمتگزاران پارک ملت شهرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .