English Version
English

کاتالیزور یک شعبه، لژیون سردار آن شعبه است

کاتالیزور یک شعبه، لژیون سردار آن شعبه است

چهارمین جلسه از دور سوم لژیون سردار نمایندگی قائم‌شهر، با استادی پهلوان مسافر صامت، نگهبانی مسافر یوسف و دبیری مسافر عباس و خزانه‌داری مسافر ابراهیم با دستور جلسه «قول و قرار و وفای به عهد» پنجشنبه 6 اردیبهشت ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، صامت هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که در جمع شما دوستان هستم و از ایجنت محترم و لژیون سردار تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم.
دستور جلسه این ماه "وفای به عهد" است. ما 3 پارامتر در کنگره‌ داریم؛ قدرت علمی، قدرت نیروی انسانی و قدرت لژیون سردار که همان قدرت مالی است که مثلث کنگره 60 را تشکیل می‌دهند. قسمت علمی ‌که زیر نظر مستقیم آقای مهندس است و ما هیچ دخل و تصرفی در آن نداریم. قسمت دیگر، نیروی انسانی است که هفته پیش آقای مهندس فرمودند 8000 نفر در امتحان راهنمایی ثبت‌نام کرده‌اند و تخمین زده می‌شود که تا زمان برگزاری آزمون، این تعداد از 10000 نفر نیز بگذرد. پایه دیگر، نیروی مالی کنگره 60 است و این سه نیرو باید باهم متقارن باشند.


زمانی که ما به کنگره 60 می‌آییم با مفهوم وفای به عهد آشنا می‌شویم. ما وظیفه داریم تعهدات را نسبت به همدیگر یادآوری کنیم. ما از همدیگر درخواست نمی‌کنیم بلکه صرفاً به یکدیگر یادآوری می‌کنیم تا تعهدمان یادمان باشد.
ما باید در پایه‌های مالی کنگره 60 حتماً شرکت کنیم. بار جهان هستی برروی دوش 3 گروه از انسان‌ها است. یک گروه که کارهای علمی و تحقیقاتی انجام می دهند مانند دانشمندان که تغییرات و تحولات بزرگی را در جهان ایجاد می‌کنند، یک گروه توان گرا هستند و گروه سوم عوام که پیرو دانشمندان هستند. دانشمندان چراغی را به دست می‌گیرند و انسان‌ها را به دور آن چراغ جمع می‌کنند و با این کار قوم خود را از جهالت نجات می‌دهند.
اعتقاد، یک نیروی پنهان است که در درون تمام انسان‌ها وجود دارد. زمانی که اعتقاد به وجود بیاید نسبت به آن اعتقاد، ایمانی در دل انسان‌ها زنده می‌شود. آقای مهندس همیشه می‌فرمایند به ابعاد گسترده هستی نگاه کنید، به طبیعت نگاه کنید که طبیعت چیست؟ طبیعت همان درخت، رودخانه و همان بارانی است که وقتی به آن ها نگاه می‌کنید می‌بینید هیچ‌کدام برای خودشان نیستند؛ بلکه در خدمت دیگری هستند. ما هم باید از طبیعت یاد بگیریم و در آن مسیر حرکت کنیم و وارد این میدان شویم.
آقای مهندس به یکی از مسافران از شعبه الوند گفتند برای چه می‌خواهی پهلوان شوی؟ گفت: شما فرمودید درمان هر نفر 45 میلیون تومان هزینه دارد؛ یک نفر قبلاً هزینه صندلی و درواقع درمان من را داده و اکنون من هم وظیفه خود می‌دانم هزینه درمان 10 نفر را متقبل شوم. این یعنی شعور. اینکه من بدانم این پول ها برای مهندس نیست و برای خودمان است. برای همین افرادی است که می‌آیند تا به دور چراغ آن دانشمند جمع شوند و تبدیل به یک قوم گردند.
راهنمایان باید بخشش و عشق و محبت را به رهجوهای خود یاد بدهند. چون یک رهجو نمی‌داند کاتالیزور یک شعبه، لژیون سردار آن شعبه است و نمی‌داند که تمام افرادی که در قسمت مالی خدمت کرده‌اند، هم در درمان سیگار و هم در درمان مواد مخدرخیلی راحت توانستند سفرشان را به اتمام برسانند.
من باید بدانم این پولی که پرداخت می‌کنم برای آقای مهندس نیست؛ چون اگر آقای مهندس بخواهند تنها یکی از مقالاتشان را بفروشند می توانند تمام عمر خود را در کشورهای اروپایی به راحتی زندگی کنند.
وادی چهاردهم، همین پناهگاهی است که ما به آن پناه آورده‌ایم. ستون‌هایی دارد بنام عشق که آقای مهندس می‌فرمایند عقبه. من وقتی توانستم از مالم گذشت کنم آن موقع از خیلی چیزها می‌توانم بگذرم.
خیلی ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

تنظیم: مسافر محسن لژیون دوم

ارسال: مسافر کاوه لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .