جلسه ششم از دور دوازدهم ازسری کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی جواد گلپایگان با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر حسین دبیری مسافر مجید با دستور جلسه «وادي دوم وتاثیر ان روی من و تولد یک سال رهایی مسافر مصطفی »درروز پنجشنبه ۶اردیبهشت ماه۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
در ابتدا از نگهبان جلسه حسین آقا و راهنمای لژیون نهم آقای امیرحسین سپاسگزارم که شرایط این خدمت را برای من فراهم کردند. امروز دو تا دستور جلسه داریم اول وادی دوم و تاثیر آن روی من و قسمت دوم تولد یک سال رهایی آقای مصطفی عزیز است. در مورد دستور جلسه وادی دوم میگوید که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد ،هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. من قبل از اینکه وارد کنگره شوم به علت اینکه در ضد ارزشها بودم و متوجه این نبودم که هدف از خلقت من چه بوده است میگفتم خدایا چرا من را آفریدی و برای چه موجودات را به وجود آوردی و دائماً در حال شکوه و شکایت بودم هنگامی که وارد کنگره شدم به من گفتند برای درمان اعتیاد یک مثلث وجود دارد که تشکیل شده است از جسم، روان، جهان بینی. وادی دوم دقیقاً روی ضلع جسم و جهانبینی من مسافر قرار دارد .در تعریف جهان بینی ما دو نوع جهانبینی داریم جهان بینی درون و جهانبینی بیرون .جهان بینی درون یعنی آن چیزی که من مسافر برداشت و دریافت و ادراک میکنم .هنگامی که خداوند انسان را آفرید برای کاری او را خلق کرده است و حکمتی برای خلق همه موجودات است. فلسفه وجودی انسان و من رضا این است که من یک رسالتی دارم به انسان برای خوردن و آشامیدن و لذت جویی خلق نشده است. کتاب چهارده وادی تمام آن تفسیر آیات قرآن است در مورد وادی دوم در قرآن در سوره مومنون آیه ۱۱۵ خداوند میفرماید شما گمان میکنید که من شما را بیهوده آفریدهام .من قبل از کنگره حتی درست جسم خودم را هم نمیشناختم که چه اتفاقی میافتد که به خواب میروم یا اینکه صبح بیدار میشوم و حتی نمیدانستم که چه نیروهایی در درون من قرار دارد خداوند ذرهای از وجود خودش را در درون انسان قرار داده است. وادی ،این را به من مسافر یاد میدهد که در تمام مراحل زندگی باید امیدوار باشم و باید شرایط آن را هم فراهم کنم و از ضد ارزشها دوری کنم و به طرف ارزشها حرکت کنم و من باید حتماً در راه صراط مستقیم باشم تا بتوانم از ضد ارزشها خارج شوم و برای این کار احتیاج به آموزش است .استاد سردار میگوید هدف از خلقت انسان بر روی کره زمین این است که آموزش بگیرد و خدمت کند که این آموزشها را ما در کنگره فرا میگیریم و به جنگ نرم خود که در وادی دوم اشاره شده است که همان جنگ با افکار منفی و رسیدن به دانایی است حرکت میکنیم و مسئلهای که حائز اهمیت است برای خارج شدن از تاریکیها باید ایمان خود را قوی کنیم .در مورد دستور جلسه دوم یک سال رهایی تولد آقا مصطفی عزیز ،آقا مصطفی یکی از رهجویان بسیار خوب لژیون پنجم بود و خیلی خوب سفر کرد و گوش به فرمان من بودند و حال خوبی هم داشتند و خیلی خوب کتب و جزوههای جهان بینی را فرا گرفتند و خیلی خوب توانستند با مشکلات روبرو شوند و آنها را حل کنند و راز موفقیت ایشان این بود که گوش به فرمان من بودند و در کنگره هم آموزش گرفتند و هم در قسمت اتی خدمتگزار هستند و برای کمک راهنمایی هم مطالعه میکنند و تلاش خود را میکنند. این تولد را به خودشان و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم. امیدوارم که همیشه در تمام مراحل زندگی موفق باشند و جا دارد از ایجنت محترم، مرزبانان و تمام خدمتگزاران که در این رهایی و تولد نقش داشتند تشکر کنم. خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
خلاصه سخنان مسافر مصطفی:
سلام دوستان مصطفی هستم مسافر
خدا را شکر که امروز در این جایگاه هستم که از شما آموزش بگیرم .زمانی که من وارد کنگره شدم خیلی فکر کردم و جایگاههایی که دوستان تجربه کردند را میدیدم میگفتم یعنی میشود که روزی نوبت من هم شود. با خودم میگفتم مگر میشود که شربت تریاک بخوری و درمان شوی اما همینطور که جلو میآمدم راهنمایم میگفت فقط گوش به فرمان باش و فرمانبرداری کن ، فرق نمیکند در چه جایگاهی هستی یا بیرون از کنگره چه جایگاهی داری باید فرمانبردار باشی .من با وجود اینکه خیلی افراد من را میشناختند اما دوست داشتم مسیر را ادامه دهم .وقتی جلوتر آمدم راهنمام میگفت باید حرمتها را رعایت کنیم. من همیشه دعایی که بالای نشریات نوشته شده را میخواندم میگفتم اینها چیست اما بعداً که آموزش گرفتم متوجه همه چیز شدم. کنگره مانند آتشی است که نمیشود خیلی جلو رفت یا عقب ایستاد اگر جلو بروی میسوزی و اگر عقب هم بایستی گرم نمیشوی باید متناسب با ظرفیت خودت حرکت کنی .خدا را شکر پلهها را یکی یکی بالا آمدم و درست حرکت کردم وجایگاههای خدمتی را تجربه کردم. یک قسمتی از سفر من خیلی دل درد داشتم که راهنمایم گفت میخواهم سقوط آزاد بدهم ولی هیچ گاه فکر اینکه خطا کنم نبودم و در هر حال فرمانبرداری میکردم کنگره انسانیت را به ما یاد میدهد که خارج از کنگره خودمان را کنترل کنیم و فراتر از حد خود نرویم و در مکان مناسب با کلام مناسب صحبت کنیم. البته صحبت کردن مهم نیست کاربردی کردن آموزشها مهمتر است .من باید خدمتگزار باشم و این ویژگی خلق است که آموزش بگیرد و خدمت کند .امیدوارم در ادامه در آزمون موفق شوم تا زحمات راهنما را جبران کنم. به گفته آقای مهندس جایگاه خود را قدر بدانید جای خوبی آمدهاید انسان نباید جایگاه خود را گم کند و دچار کبر و منیت شود .امیدوارم جایگاه خود را گم نکنم و حس امروز من را همه تجربه کنند. از آقای مهندس و خانم آنی تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند تا ما به درمان برسیم. از راهنمای خودم و راهنمای تازه وارد و ایجنت و مرزبان و اتی هم تشکر میکنم که اگر اینها نبودند ما به درمان نمیرسیدیم
تایپ و ویرایش: مسافر علی از لژیون ششم
عکاس: مرزبان خبری مسافر مسعود
تنظیم و ارسال: مسافر محمد از لژیون سوم
نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
207