English Version
English

نیرومند‌ترین ابزار نیروی منفی‌ حس ناامیدی‌ می‌باشد

نیرومند‌ترین ابزار نیروی منفی‌ حس ناامیدی‌ می‌باشد

امروز، جلسه هشتم از دوره دهم سری گارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر راهنما مهدی، نگهبانی مسافر علی‌کوثر و دبیری مسافر حسن، با دستور جلسه؛ (وادی دوم و تاثیر آن روی من ) در روز پنجشنبه، تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ساعت ۱۷ آغاز به‌کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر.
خداوند بزرگ را شکر می‌کنم، که یک‌بار دیگر در خدمت شما عزیزان هستم و از وجود شما عزیزان کمال استفاده را می‌برم. امیدوارم که، با کمک شما عزیزان جلسه خوب و پرباری داشته باشیم.                                                                            ‌‌ ‌‌ از نگهبان و دبیر عزیز تشکر می‌کنم، که این فرصت خدمتگزاری را در اختیار من قرار دادند.
در ابتدا، رهایی‌های دیروز، آقا‌کمال و آقا‌علیرضا را به بنیان کنگره۶۰ و به خودشان و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم. امیدوارم که در راه کنگره۶۰، همیشه ثابت قدم باشند.
هفته‌ای که در پیش رو داریم، هفته راهنما می‌باشد. من پیشاپیش این هفته را به آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان و همچنین به همه راهنماهای سراسر کشور تبریک می‌گویم.
در رابطه با دستورجلسه امروز؛ که تحت عنوان وادی دوم و تاثیر آن روی من می‌باشد.
من مسافر، وقتی که در تاریکی‌ها قرار داشتم و مواد مخدر را تجربه می‌کردم، در اوایل برای من این حرکت بسیار جذابیت داشت و مواد مخدر را دوست داشتم، تا این‌که این مواد مخدر، طولی نکشید، برای بدن من به صورت یک نیاز در‌آمد و من دیگر قادر نبودم کارهای شخصی خودم را بدون مواد انجام دهم.

مواد مخدر، با من کاری کرد که بسیار از خودم نا‌امید شدم و دیگر دوست نداشتم زندگی کنم و همیشه به خودم می‌گفتم که، چرا من به دنیا آمده‌ام و یا چرا من مصرف کننده مواد شده‌ام. یک حس خیلی بدی به من دست داده بود که قادر به تفکر درست نبودم.
خیلی وقت‌ها، ناشکری می‌کردم و با خودم می‌گفتم، چرا خداوند من را آفریده است؟ چرا من در این خانواده به دنیا آمده‌ام؟ چرا من در ایران به دنیا آمده‌ام؟ همه افراد جامعه را مقصر می‌دانستم، و همیشه سعی می‌کردم با مقصر کردن دیگران، خودم را قانع کنم.
من، همیشه برای وارد شدن به کنگره۶۰، ترس داشتم و می‌ترسیدم که مواد مصرفی خودم را کنار بگذارم.
وقتی به کنگره۶۰، وارد شدم، به من گفتند؛ تو می‌توانی مواد مصرفی خود را استفاده کنی و تا سه جلسه میهمان ما هستی، با این صحبت‌ها، یک نور امیدی در دل من افتاد و با خودم گفتم، من این‌جا می‌توانم نتیجه بگیرم.
نیرومند‌ترین ابزاری که در دست نیروهای منفی قرار دارد، همان حس نا‌امیدی می‌باشد، که با این عمل سعی دارند انسان را از مسیر درست باز بدارند.
حس ناامیدی، برای همه افراد هست و سفر اولی و دومی یا مسافر و همسفر و حتی راهنما  ندارد. این حس برای همه به وجود می‌آید، ولی نوعش فرق می‌کند.
من با‌امیدواری، راه کنگره۶۰ را پیش گرفتم و سفر اول را طی نمودم و سفر دوم را آغاز کردم. اکنون در جایگاه خدمتی قرار دارم و هر روز شوق و اشتیاق من برای آمدن به کنگره۶۰، بیشتر می‌شود.

من، در طول سفرم به این نتیجه رسیدم که من هدفی در این زندگی دارم و من به دنیا نیامده‌ام که سیگار، مواد مخدر و یا کارهای ضدارزشی انجام دهم و از آن حالت پوچی و ناامیدی بیرون آمدم و سعی کردم در راه کنگره۶۰، باشم و حرکت کنم.
یک درخت را اگر نگاه کنیم، می‌بینیم، بهترین میوه‌ها را به ما می‌دهد و یا یک حیوان که چقدر برای ما و این هستی سودمند است.
من مسافر، باید با خودم فکر کنم، که چگونه باشم. آیا ناامید باشم و احساس پوچی داشته باشم؟ یا نه، مثبت اندیش باشم و بدانم که به هیچ آفریده نشده‌ام. من مسافر، باید سعی کنم برای خودم و این هستی، مفید باشم. با قرار گرفتن در مسیر کنگره۶۰، می‌توانیم بهترین حس‌ها را تجربه کنیم و از حس ناامیدی خارج شویم و زندگی بهتری را تجربه کنیم.
ما بیهوده آفریده نشده‌ایم و باید بدانیم در زندگی چه هدفی داریم. خداوند بزرگ، برای ما، موقعیت‌های در زندگی قرار داده است که بتوانیم خدمتگزار باشیم.
از این‌که به صحبت‌های من توجه نمودید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.

تایپ:مسافر محسن لژیون هفتم

ویراستار:مسافر علیرضا

تنظیم:مسافر رحمن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .