دهمین جلسه از دور ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی: مسافر حسین نگهبانی موقت: مسافر جاسم و دبیری موقت : مسافر اصغر بادستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من"روز سه شنبه مورخ: ۱۴۰۳/۰۱/۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
من هم شاکر خداوند و سپاسگزار نگهبان جلسه هستم که به من اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه در مورد وادی دوم هست که میگوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات مینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. من در گذشته به خاطر اینکه مصرف مواد مخدر داشتم و میخواستم که آن را ترک کنم و هیچگونه شناختی هم از بیماری اعتیاد نداشتم و در آن موقع کنگره هم هنوز به استان ما نیامده بود وارد گروههای دیگری شدم که وقتی وارد آن گروه شدم به من گفتند که تو نباید با افکار خودت زندگی کنی نباید با کله خودت راه بروی به همین خاطر باید یک راهنما بگیری و برای انجام هر کاری از او راهنمایی و مشورت بگیری که در اینجا اختیار از من گرفته شد و به خاطر مشورتهای زیاد از راهنما اعتماد به نفسم را هم از دست دادم. ولی وقتی وارد کنگره شدم در اولین قدم که وادی اول هست یعنی وادی تفکر به من گفتند که تو باید تفکر کنی که در اینجا اولین هدیهای که به من دادند اختیار بود و من احساس ارزش کردم. ولی در کنار این تفکر وقتی تفکر کردم دیدم که خیلی از چیزها مانند روابط اجتماعی، روابط فامیلی، روابط شغلی، کار و حرفه و... را از دست دادهام یا در حال از دست دادن آنها هستم و به جای آنها چیزهای دیگری مانند کینه، نفرت، خشم، انتقام، عصبانیت و... را به دست آوردهام و وقتی اینها را دیدم احساس پوچی و ناامیدی کردم و این احساس ناامیدی من باعث شد که من بیشتر در ناامیدی و تاریکی فرو بروم و این یعنی تسلیم شدن در مقابل نابودی محض. که در اینجا باید دانست که هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نمیگذارد و وقتی خداوند انسان را خلق کرد او را بر سر یک دوراهی قرار داد یکی راه تاریکیها و و دیگری راه روشناییها که انسان معمولاً برای رسیدن به عظمت روشناییها، تاریکیها را انتخاب میکند حالا اینجا یک سوالی پیش میآید که خداوند چرا راه تاریکیها را به وجود آورده؟ مگر خداوند ظالم هست که راه تاریکیها را به وجود آورده است؟ به دو دلیل یکی اینکه ما در جهانی داریم زندگی میکنیم به نام جهان دو قطبی یا جهان تضاد مانند شب و روز مانند سرد و گرم که اگر شب نبود روز معنایی نداشت یا اگر سردی نبود گرما معنایی نداشت و دوم اینکه ما به کمال برسیم. که در کنگره ما به نیروهای درونی خودمان پی میبریم و با آموزش گرفتن باید این نیروها را به حرکت در بیاوریم به نظر من یکی از مهمترین این نیروها رسالت زندگی ماست که باید آن را پیدا کنیم و در آن رسالت قرار بگیریم حدود ۲۰ سال پیش من یک متنی از امام علی را خواندم که نوشته بود بزرگترین تفریح کار هست که در آن زمان به خاطر اینکه من خام بودم و پخته نبودم و درک و پذیرش مطلب را نداشتم برایم غیر قابل تحمل بود که این متن یعنی چه؟ ولی الان که به این جایگاه رسیدم و آموزش گرفتم به این درک رسیدم که آن رسالت زندگیاش را پیدا کرده و وقتی من توی رسالت زندگیم قرار نگیرم زندگی برای من خسته کننده میشود مثلاً میخواهم به سر کارم بروم و این کاری که الان دارم رسالت شغلی من نیست صبح که میخواهم بروم سر کار انگار به زندان میخواهم بروم انگار این کار سوهان روح من است و وقتی که من با این حس آلوده، حس خشم، حس تنفر به سر کارم میروم مشتری که به دم مغازه من میآید چه چیزی دریافت میکند؟ حس خشم، نفرت، آلودگی. که انتخاب من از این شغل این بود که من از این کار مخارج زندگیم را در بیاورم ولی وقتی توی رسالت زندگیمان قرار بگیریم زندگی ما هدفمند میشود و آن کار به ما نیرو میدهد توان حرکت میدهد به ما نشاط و انرژی میدهد و وقتی اسم کارمان میآید ما از ذوق و شوق در پوست خود نمیگنجیم که این کار از تفریح برای ما لذت بخشتر میباشد حالا وقتی با این احساسات توی مسیر کارمان قرار میگیریم چه احساساتی از ما بیرون میزند؟ احساس عشق، زندگی.، شور و نشاط... و حالا مشتری ما چه احساسی دریافت میکند تمام احساسات مثبتی که از من بیرون زده. و استاد در پایان فرمودند :که وقتی ما در اوج تاریکی و ناامیدی قرار میگیریم یادآور این باشیم که ابرهای تیره و سیاه بیشترین بارندگی را دارند و بعد از آن بارندگی طبیعت سرسبز و زندهای داریم یا اینکه ما در فصل زمستان هر چقدر سرما و یخبندان و برف بیشتری داشته باشیم در عوض بهار و تابستان سرسبز و آبادتری داریم و حالا وقتی که ما در تاریکی قرار میگیریم مانند همان زمستانی هستیم که در آینده بهار و تابستان سرسبزتری دارد ولی ما هم باید مانند همانها در حرکت باشیم تا از تاریکی بیرون بیاییم و آیندهای روشن داشته باشیم. از همه شما عزیزان به خاطر اینکه به سخنان بنده گوش دادید سپاسگزارم.
نگارش سخنان استاد: مسافر حسین
عکاس و ویراستار: مرزبان خبری مسافر اصغر
تنظیم و ارسال: رابط خبری مسافر امین
- تعداد بازدید از این مطلب :
189