یکی از ویژگیهای استاد خوب این است که بتواند چیدهترین مطالب را به سادهترین روش بازگو کند ساده کردن و قابل فهم کردن دو معنای جداگانه دارند اینجا هنر استاد ساده کردن مفاهیم نیست بلکه قابل فهم کردن آن مفاهیم است.
اما در اینجا خواست فهم کردن مطلب توسط شخص یادگیرنده مهم است. کاری که در این میان راهنما میتواند انجام دهد این است که بستری را فراهم کند تا رهجو به بالاترین درجه آن خواسته فهم کردن برسد.
خواستههای انسان بسیار تعیین کننده هستند و تفکرات ما قطعاً برای رسیدن به خواستههای ما هستند و این دو با هم و در هم تنیدهاند.
اگر تفکری نباشد خواستهای شکل نمیگیرد و برعکس پس وقتی میگوییم خواست یعنی مجموعه تفکرات تحولات دانایی و همه چیزهای دیگر. بحث در نوع نگرش است.
یک مسافر سفر اولی با چه چیزهایی در کولهاش باید به این سفر برود که چراغ راهش باشد؟ آن چیست که مسافر سفر اول باید به آن ایمان داشته باشد؟ چراغ راهی به نام راهنما و آموزشهای کنگره است هرچند که با باورهای شما و استدلالهای شما تطابق نداشته باشد یعنی بار ندانستههایمان بسیار سنگینتر از دانستههای من است.
قانون این است که مسافر اگر سر خط باشد حتی اگر پدر و مادرش بدترین پدر و مادر باشند دست از سر او بر میدارند وقتی سر خط نیستی دست از سرت برنمیدارند. مسافری که دنبال این است به درمان و تعادل برسد باید از پیش مهیا گردد. اگر قرار بر این بود که ما در یک آن و لحظه تمام تعلیمات کنگره را درک کنیم دیگر برای چه این همه وقت به کنگره میآید. این یک جنگ تمام عیار است و هیچ جنگی از این جنگ شدیدتر نیست. باید یک فیلسوف کارکشته باشید تا بتوانید از این جنگ سالم بیرون بیایید. آقای مهندس میفرمایند با شمشیر چوبی نمیتوانید به جنگ بروید.
در درون انسانها همواره یک مناظره است، یکی از بیرون ندا میدهد و دیگری از درون ندای دیگر میدهد تا زمانی که شما توانا نباشید که این نداها را پاسخ دهید ضربهاش را میخورید پس این شوخی و بازی نیست. کسی که سالها اعتیاد داشته است و سنگ محک درونش به هم خورده است تا پایان سفر اول فقط ترازویش را میزان میکند و هرگز کسی نمیتواند با تفکرات خودش این ترازو را میزان کند اگر انسان خودش به تنهایی قادر بوده هیچ عنوان فلسفه شاگرد و استادی در هستی شکل نمیگرفت.
نگارش: راهنما، مسافر منصور
تایپ: مسافر سعید
تنظیم: مسافر ساسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
121