جلسه هشتم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی لژیون سردار کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنمای تازهواردین همسفر محبوبه، نگهبانی همسفر سمانه و دبیری راهنما همسفر صدیقه با دستور جلسه «قولوقرار، وفای به عهد» روز دوشنبه ۳ اردیبهشتماه سال ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴:۱۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
اول از همه از خدای خودم سپاسگزارم که اذن ورود مرا به کنگره و سپس به لژیون سردار صادر کرد. از ایجنت خانم زهرا و مرزبانهای شعبه و از خانم سمانه عزیزم که فرصت خدمتگزاری در لژیون سردار را به من دادند کمال تشکر را دارم. از استاد سردار تشکر میکنم که به من اجازه دادند در لژیون سردار خدمت کنم. همچنین از همه شما دوستان محبت که قرار است امروز از شما آموزش بگیرم و در کنارتان بیاموزم ممنون و سپاسگزارم. درباره دستور جلسه امروز که «قولوقرار و وفای به عهد» است، خداوند در قرآن کریم به چندین آیه درمورد قولوقرار و پیمانشکنی یا همان وفای به عهد اشاره میکند و در جایی میگوید: «وَ مَن اَوفا بِا عَهدهی مِنَ اَللّه» چه کسی از خداوند به عهدش پایبندتر است؟ در جای دیگری از آیات قرآن دستور میدهد به عهد و پیمانی که میبندید وفا کنید و وفادار باشید و در جای دیگر یکی از نشانههای انسان خداپرست و خردمند این است که به عهد وپیمان خودش وفادار باشد. این چند آیه از قرآن دارد به ما این را نشان میدهد که پیمان در قرآن اهمیت ویژهای دارد و از جایگاه ویژهای برخوردار است.
خوب این از سمت قرآن است؛ اگر بخواهیم از نگاه قرآن ببینیم اینها را دارد در چندین آیه به ما میگوید و به ما نشان میدهد.
حالا اگر برگردیم به دستور جلسه خودمان از نگاه کنگره به آن نگاه کنیم، قولوقرار و وفای به عهد، ضمن اینکه یک موضوع بسیار سختی است یکی از کلیدیترین مسائل روزمره ما است که در زندگی وجود دارد؛ چراکه وفای به عهد یکی از نشانههای افراد نیکوکار است. همه ما میدانیم یکی از صفات حضرت ابراهیم (ع) وفای به عهد است و آن قربانی کردن فرزندشان بوده است که همه از آن خبر داریم.
ما در کنگره یاد گرفتیم که هر چیزی یک مثلثی دارد؛ اگر بخواهیم درمورد این موضوع هم به مثلث اشاره کنیم، یک ضلع مثلث میشود قولوقراری که با خداوند میبندیم و یک ضلعش میشود قول و قراری که با خودم میبندم و ضلع دیگرش قولوقراری که من با انسانهای دیگری میبندم. عهد و پیمان ما با خدایمان را همانطور که همه میدانید و آقای مهندس هم خیلی واضح برای ما شرحش دادند و توضیح دادند برمیگردد به پیمانی که من با خداوند در روز الست میبندم و همان روز، پیمان بسته میشود و همانجاست که خداوند از بنده میپرسد: «آیا من پروردگار شما میباشم؟» و ما پاسخ میدهیم: «قالوا بَلی» همانجایی است که قبول میکنیم و خداوند را معبود خودمان قرار میدهیم و قول میدهیم از فرمان الهی سرپیچی نکنیم و اطاعت کنیم. حالا یک موقع در مسیر زندگی وقتی ما پا به این جهان میگذاریم یادمان میرود که ما چه قراری بستیم و چه قولی به خداوند دادیم؛ ولی خداوند آنقدر رحمان و رحیم است و آنقدر بخشنده و مهربان است که به ما فرصت دوباره میدهد که ما برگردیم و از ضد ارزشها دوری کنیم و در راه صراط مستقیم قرار بگیریم.
اگر من پیمانشکنی کنم چه اتفاقی میافتد؟ اولین ضربه و آسیب را خودم در پیمانشکنی میخورم و ضربه میزنم. آیههای زیادی هم در قرآن هست که اهمیت این موضوع را به ما نشان میدهد که ارتباط مستقیمی با دانایی انسان دارد، چون انسان هر چقدر دانایی بیشتری داشته باشد و هر چقدر نفسش را بیشتر تربیت کرده باشد، بهتر میتواند به عهد و پیمانش پایبندتر باشد. در وفای به عهد چند موضوع خیلی مهمی هست که باید آن را مدنظر بگیریم تا بتوانیم آنها را انجام دهیم. یک مثالی که میزنم اینکه، همینطوری تحت یک شرایطی قرار نگیریم که یک قراری را بگذاریم و نتوانیم از پس آن قول و قرارمان بربیاییم، نتوانیم آن کار را انجام دهیم. یکی دیگر اینکه نباید خارج از ظرفیت، مسئولیتی را قبول کنم که نتوانم انجامش دهم و یا اینکه یک قولی را بدهم و قراری با یک نفر بگذارم که نتوانم آن کار را انجام دهم.
حالا یک مثال خیلی واضح برایتان بزنم؛ اینکه به بچه یک قولی میدهیم و پیش خودمان میگوییم، حالا از سر خودم بازش کنم این را میگویم که به من نق نزند و غر نزند، من وقتی به آن بچه قول میدهم، موظفم که به قول خودم وفا کنم؛ چون اگر به قول خودم وفا نکنم، من چند چیز به عنوان یک الگو و به عنوان یک مادر را دارم به بچه خودم یاد میدهم. اول یاد میدهم که من بدقولی کردم زیر قولم زدم و بدقولی را به شما یاد میدهم. بعد از اینکه بچه بدقولی را از ما یاد گرفت چه اتفاقی میافتد؟ سلب اعتماد میشود و به من دیگر اعتمادی ندارد. اگر گفتم این کار را انجام بده پیش خودش میگوید، مامانم یک چیزی میگوید اینبار هم مثل قبل زیر قولش میزند و به عهدش وفا نمیکند. همین لژیون سردار وقتی تعهدی برای لژیون سردار میدهم اول باید پیش خودم بیینم، آیا میتوانم از پس این تعهد بربیایم؟ الان من میروم و برای لژیون سردار اعلام میکنم، آیا میتوانم آن مبلغی که تعهد میدهم پرداخت کنم؟ آیا من رفتم برای دنوری یا پهلوانی اعلام کردم میتوانم از پس آن بربیایم؟ یا در جمع قرار گرفتم یک چیزی همینطوری گفتم. این تعهد میرسد و باید این قولی را که دادم به آن عمل کنم؛ اینجاست که به خودم ضربه و آسیب میزنم؛ چون لژیون سردار در هر شعبه قلب تپنده آن شعبه به حساب میآید.
خدا را شکر ما در کنگره کلید زیاد داریم و هر کدام از این کلیدها میتواند یک دری را برای ما باز کند. وادی اول به من میگوید وقتی میخواهی به کسی یک قولی را بدهی یا یک قراری را بگذاری و یا یک عهدی را ببندی، اول تفکر کن، مطمئن بشو که آیا میتوانی از پس آن بربیایی یا اینکه نمیتوانی و بعد به مشکل برمیخوری؟ به من یاد میدهد که قبل از اینکه میخواهی به کسی قول بدهی، قبل از اینکه میخواهی به لژیون سردار بروی و هر خدمتی چه خارج از کنگره و چه در داخل کنگره، اول فکر کن و تفکر کن، ببین میتوانی از پس این خدمت بربیایی؟ میتوانی آن قولی که دادی به انجام برسانی؟ یا اینکه نه! و ما در کنگره یاد گرفتیم هر کاری را که انجام بدهیم، بازتابش به خودمان برمیگردد و میدانیم که خداوند از حق خودش شاید بگذرد، ولی از حق مردم نمیگذرد که همان حقالله و حقالناس میباشد.
وفای به عهد باعث افزایش اعتماد به نفس بین افراد میشود. حالا یک مثالی که باز اینجا میتوانم بزنم خرید کردن است و این را باز همه ما تجربه کردیم. یک موقعی میرویم خرید اقساطی از یک مغازهای انجام میدهیم به فروشنده میگوییم من پنجم یا دهم ماه در یک روز مشخصی اقساطم را این مبلغ پرداخت میکنم، اگر من سر قولم و قرارم بودم سر صحبتی که کردم بودم و آن مبلغی که باید پرداخت کنم را پرداخت کردم، اینجا اعتماد فروشنده نسبت به من بالا میرود و دفعه بعد که خواستم بروم یک جنس از او بخرم، جای اینکه یک جنس به من بدهد، دو تا جنس به من میدهد، ولی اگر من اینجا پیمانشکنی کردم و نرفتم سر این تاریخ و نصف مبلغ را دادم یا نداشتم یا اصلا نرفتم پرداخت کنم یا سهلانگاری کردم، دفعه بعد که میخواهم بروم از، آن مغازه خرید کنم، فروشنده به روشی من را دست به سرم میکند که جنس دستم ندهد.
خوب خدمتهایی که ما داریم در کنگره انجام میدهیم که نمونههایی از عهد و پیمانی که ما میبندیم که یکی همان اجرای وادی هشتم هست پیمان وادی هشتم هست. همسفر با خدای خودش عهد و پیمان میبندد که کارهای ضد ارزشی انجام ندهد و در صراط مستقیم باشد و همینطور راهنمایان عزیز پیمان میبندند که چهار سال خدمت صادقانه داشته باشند، چهار سال از زندگی خودشان را صادقانه و عاشقانه صرف میکنند تا به انسانهای دردمند کمک کنند تا آنها هم بیایند و به درمان برسند و به آسایش برسند و در صراط مستقیم قرار بگیرند. اگر من محبوبه یک خدمتی را در کنگره انجام میدهم و خدمتی را میگیرم باید آن خدمت را به نحو احسنت انجام دهم نه اینکه خدمتم را سرسری انجام دهم و یا برای دیده شدن انجام دهم و یا یک وقتهایی برای سلب مسئولیت انجام دهم. این نه تنها کار ضد ارزشی است که من انجام دادم، بلکه به عهد و پیمانم هم وفا نکردم و اعتمادبهنفس خودم را پایین آوردم، چرا؟ چون آقای استاد امین میگویند: «کسی که سر قولوقرارش هست از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است.» با عمل نکردن به قولوقرارم اعتمادبهنفسم را پایین میآورم. آقای مهندس درباره نیروی درونی میفرمایند: «اگر میخواهی اعتماد به نفستان حفظ بشود باید به قول و قرارتان عمل کنید.»
اما کلام آخر؛ همان عهد و پیمان گردنبندهایی هستند تا روز قیامت کسی که پیوند آن را نگهدارد و وفای به عهد کند به مقصود میرسد و کسی که آن عهدها را بشکند، خداوند او را به خودش واگذار میکند. خیلی ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید. امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم از همه شما متشکرم.
مشارکت همسفر زهرا (ایجنت گروه خانواده)
عرض ادب خدمت استاد، نگهبان و خانم سهیلا. در کنگره خداقوت نمیگوییم، چون جایگاهها انرژی زیادی دارد، گوارای وجودتان هفت جلسه دبیری و برداشتهایی که از این جلسه دبیری داشتید. خانم زهره اسیستانت دوره قبلی میفرمودند هر شعبهای را که میخواهی بفهمی بر عهد و پیمان خودشان هستند، لژیون سردارشان شلوغتر است؛ چون کسانی بودند در کنگره۶۰ خیلی عهدها با خدا بسته بودند که اگر نجات پیدا کنم، اگر حال مسافرم خوب شود دنیا را به پای کنگره میریزم و عزیزانی که در لژیون سردار هستند کسانیاند که جزء پیشگامان قرار گرفتهاند و در مسیر راه کنگره۶۰ آمدند دست راست آقای مهندس باشند.
خانم زهره در مورد همین دستور جلسه فرمودند آدمها به دو دسته تقسیم میشوند: ۱- اشخاصی که هیچ قولوقراری نه با خودشان و نه با دیگران دارند. من آمدم ربطش دادم به سیدی انواع تعادل از استاد امین و آن تعادل ناپایدار و تعادل پایدار و تعادل بیتفاوتی یا همان خنثی. یا یک آدم هیچ قول و قراری با هیچکس ندارد و باری به هر جهت زندگی میکند که خیلی قشنگ استاد امین در سیدی انواع تعادل گفتند: «این آدمها ناپایدارند.» وقتی که یک آشوبی به زندگیشان وارد میشود، خیلی که طولانی میشود نمیتوانند به حال خوششان برگردند و نمیتوانند برگردند به یک اصول منطقی برای خودشان که بتوانند از مشکلات بیرون بیایند.
این خیلی مهم است که وقتی در آشوب باشم آقای مهندس گفتند: «روح بیقرار میشود و وقتی که روح بیقرار میشود من هیچ وقت روی قول، عهد و پیمانم نیستم.» آقای مهندس موشکافانه گفتند که در تفسیر آیتالله طباطبایی خیلی قشنگ گفته شده که انسان دو فرمانده دارد: فرمانده اول روح است. آن وقت فرمانده اول، فرمانده دومی هم هست، یعنی فرمانده جن. زمانی من عهد و قولهایم در زندگی و آن عهدی که با خدا بستم به هم میریزد که من روحم بیقرار میشود. وقتی فرمانده بیقرار بشود آن وقت هیچ ستونی نمیتواند فرماندهی کند. من مطمئنم این نظام به هم میریزد، نظم در بینظمی فرو میرود. اصلاً آقای مهندس در وادی سیزدهم میفرماید: «نظم در بینظمی فرو میرود وقتی نقض فرمان میشود.»
وقتی راهنمایم صحبت میکردند به خودم میگفتم زهرا حواست باشد که خشم، کینه، حسادت و قیاس اینها زاییده مثلث تاریکی در عصیان، نسیان و وسوسه است. پس خیلی حواست را جمع کن که جرقه نشود؛ چون تمام بیعهدیهای ما به واسطه همین است و به خودم قول میدادم که اگر مسافرم به هم ریخت من به هم نریزم، اما با خودم بیعهدی میکنم با راهنمای خودم بیعهدی میکنم بعد غر میزنم که چرا این عوض نشد و راهنما میگویند من که گفتم اگر عصبانی شدی اینگونه با خودت برخورد کن.
استاد امین در سیدی ساختار درون گفتند: «این کار را بکن، آن کار را بکن، خب انجام ندادند اینها باعث سقوط میشود.» و اینگونه افراد، کسانی هستند که کلمات راستین خداوند را باور ندارند که میگوید: «ان الله مع الصابرین، ان الله مع المتوکلین»؛ یعنی اگر این کدهایی که خداوند در آیات شریف به ما داده است و چنین افرادی از همان خودخواهیها استفاده میکنند و باعث میشود اینقدر عهدشکنی کنم که خدای نکرده من جزء اسفلالسافلین قرار بگیرم. این بیداری حسی را کاملاً متوجه میشوم؛ واقعاً اشخاصی هستند که آدم افسوس میخورد و میگوید تا چند روز پیش خیلی کارهایش درست بود یکدفعه سقوط کرد، چی شد که این اتفاق افتاد؟! به خاطر نقض قوانین است که انسان در دنیای درون و جهان ذهنش انجام میدهد.
استاد امین میگویند: «وقتی در جهان ذهنی دگرگونی را قبول نکنی و به آن سوءظنها هنوز بهاء میدهی، عهدها را پشت سر هم میشکنی.» حالا استاد امین میگویند: «این اشخاص چه از نظر مالی و چه از نظر درونی وقتی به هم ریختگیها درونشان بهوجود میآید بینظمی بهوجود میآید و عهدهایی که خودشان با خودشان میبندند را میشکنند.» میفرمایند: «اینها کسانیاند که تغییر چندانی در زندگیهاشان به وجود نمیآید.» من خودم یک زمانی که در سفر اولم بودم تغییر چندانی زندگیم نمیکرد و مسافرم خوب نمیشد، راهنمایم همیشه میگفت زهرا تو خوب نشدهای تو بههمریختگی داری تو به او نزدیکی. واقعاً من ادعایم خیلی بالا بود که من حواسم جمع است من که مرتب به شعبه میآیم، مرتب سیدی مینویسم و یکی از بچه زرنگهای لژیون هم بودم، ادعایم خیلی بالا بود، اما همین ساختارهای درون منیت، تکبر و اینها بارها مرا زمین زد.
استاد امین از قول یکی از اساتید و بزرگان میگفتند: «شما حتی نذر هم که میخواهید بکنید، نگویید اگر من به آن برسم این کار را انجام میدهم، انجام بده و بعد بگو اگر میشود و ظرفیتش هست و صلاحیت دارم این کار برای من انجام بشود.» خانم زهره فرمودند اشخاصی که بدون آگاهی یک قولی میدهند، مثل مامانها که برو فلان کار را بکن من تو را پارک میبرم ، اما بعد میخواهند به خانه مامانشان بروند، بچه را باید یک جوری سرش را شیره بمالند که فردا تو را به پارک میبرم یا مثلاً شکلات میخواهی؟! که اعتمادبهنفس شخص پایین میآید.
خانم زهره اینجا خیلی قشنگ گفتند یک جا آدم در خانواده اعتبارش را از دست میدهد؛ اما یک کنگرهای در لژیون سردار خدا نکند اعتبارمان را از دست بدهیم. ما الان از تهران دستور آمده است تا آخر اردیبهشت باید تمام تعهدیهایمان پرداخت شود و خانم سمانه نگهبان لژیون سردار باید تمام اینها را ببرند تهران تحویل بدهند. خوب ببینید این اعتبار من در سیستم سردار است که در این سیستم اگر من تعهدیهایم را ندهم نمیگویند چرا ندادی؟ اما من که جز سابقون کنگره خودم را حساب کردم و اینقدر لذت بردم باید از حالا برای سال دیگر تعهدی ببندم که اولا برنامهریزی داشته باشم برای لژیون سردار، من به خودم قول بدهم که باید برنامهریزی کنم و یک کاری برای خودتان مهیا کنید که بتوانید پسانداز کنید. انشاءالله که روزی همه ما دنور و پهلوانی بشود. مرسی که به صحبتهای من گوش کردید.
رابط خبری: دنور همسفر لیلا (لژیون دوم)
تایپ: راهنما همسفر صدیقه، عضو لژیون سردار، همسفر شبنم، عضو لژیون سردار
عکس: مرزبان خبری، همسفر فاطمه
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر مریم، عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
328