به نام قدرت مطلق الله
همسفر زهرا
خداوند از آفرینش همه مخلوقات هدفی داشته است و هر مخلوقی یک رسالتی را بر عهده دارد. وادی دوم به من یادآور میشود که من بیهوده پا به این جهان هستی نگذاشتهام و باید در مسیر زندگی درست آموزش بگیرم، تفکر کنم و تجربه به دست بیاورم تا بتوانم از سد مشکلات عبور کنم. هر مشکلی یک آموزشی برایم به همراه دارد و با حل کردن آن مشکل من قویتر میشوم. هفت ماه پیش یک مسئلهای برای خودم به وجود آمد که نمیدانم اسمش را مشکل بگذارم یا تقدیر و سرنوشت که برایم رقم خورده است و مرا حسابی درگیر خودکرده است، بهقدری که بهکلی ناامید شده بودم و شب و روز برایم بیمعنا شده بود و نمیتوانستم با آن مشکل کنار بیایم تا اینکه با صحبتهای خانم مبینا راهنمای خوب خودم خیلی بهتر شدم. حال بهجای بذر ناامیدی، در دلم امیدواری کاشتهام و به خداوند توکل کردهام. کنگره ۶۰ و این وادی به من خیلی کمک کرد تا سعی کنم بهتر و راحتتر زندگی کنم.
همسفر راضیه
ما انسانها مرتب در حال آزمایش هستیم و باید خود را بهقدری قوی کنیم که بتوانیم بهراحتی از مشکلات عبور کنیم. برای پیدا کردن راهحل مشکلات باید فکر و تلاش داشته باشیم، در هر شرایط به دنبال کوتاهترين راه نرویم و هرگز خود را بیهوده تصور نکنیم. نیروهای منفی میخواهند که ما احساس ناامیدی کنیم و به تاریکی کشیده شویم؛ اما با آمدن به کنگره ۶۰ و آموزش گرفتن، مسیر برای ما باز شد تا بتوانیم از جهل و تاریکی بیرون بیاییم. یکی از آموزشهای بسیار خوب، کتاب عشق است که هر وادی بسیاری از مسائل را به ما آموزش میدهد و یادآوری میکند که در زندگی روزانه با خیلی از آنها برخورده داشتهایم؛ اما ساده از آنها گذشتیم بدون آنکه به خود زحمت بدیم در مورد آنها فکر کنیم و برای داشتن زندگی بهتر بهگونهای آنها را در زندگی کاربردی کنیم. در وادی سوم گفتهشده باید دانست هیچ انسانی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند، درحالیکه که من فکر میکنم این مسئله در مورد بیشتر انسانها صدق نمیکند یا حداقل در کسانی که من در اطرافم میبینم. بهطورکلی مردم بیشتر از آنکه به فکر خود باشند به فکر راضی نگهداشتن و خشنود کردن دیگران هستند تا جایی که از بیشتر حقوحقوق و خواستههای خود صرفنظر میکنند و برای دیگران از آن میگذرند؛ البته تا حدودی این گذشتن خوب است و برای خود فرد خشنودکننده است؛ اما ازآنجاکه این امر از طرف دیگران یک وظیفه برداشت و تلقی میشود آزاردهنده است و در درازمدت باعث سرخوردگی فرد میشود. من خودم تا حدودی همینطور بودم بهطوریکه از حد توان خود و وظایف خودم بیشتر تلاش میکردم. اگر این وظایف را که درواقع خیلی از آنها وظیفه من نبود به علتی موجه نمیتوانستم انجام بدهم احساس گناه و ناراحتی میکردم و باعث ناراحتی خودم میشدم. خوشبختانه از زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم و از آموزشهای خوبشان برخوردار شدم خیلی تغییرات در من به وجود آمده است و یکی از آنها همین وادی سوم بوده که یاد گرفتم برای خودم ارزش قائل بشوم و بهاندازه توانم و آنچه لازم است کاری را انجام بدهم که هم مسئولیتهای خودم را درست انجام داده باشم و هم اینکه دیگران مانند من متوجه شوند که باید مسئولیتهای خودشان را بپذیرند و انجام دهند. یاد گرفتم اگر خودم برای خودم ارزش قائل بشوم دیگران نیز برایم ارزش قائل میشوند. امیدوارم با قرار گرفتن درکنگره که خداوند لطفش را شامل حال من کرده بتوانم رهجوی خوبی باشم و هرروز در جهت رشد، تغییر و تکامل خود کوشا باشم.
همسفر رویا
من تا زمانی که وارد کنگره نشده بودم حس بیهودگی داشتم و همیشه از اینکه آفریدهشده بودم از خدا شاکی بودم تا اینکه به کنگره آمدم و یکی از سیدیهای استاد امین را گوش کردم. ایشان جملهای فرمودند که من خیلی دوست داشتم و این جمله من را به فکر فرود برد و واقعاً لذت بردم. ایشان فرمودند: درست است که یک انسان شاید مقامی نداشته باشد، پولی نداشته باشد، جایگاهی نداشته باشد و شاید همسودی برای کسی نداشته باشد، ولی درونش یک شهر وجودی دارد، در این شهر پر از سلول است، این شهر یک فرمانروا میخواهد که من هستم. وقتی به این فکر کردم به خودم آمدم و گفتم من خودم را دارم، حس اینکه باید به خودم و به سلولهای خودم اهمیت بدهم مرا خوشحال کرد، اینکه اگر من هستم باید دلیلی داشته باشد و جهت بیهودگی خلق نشدم. اگر من فرمانروای شهر وجودی خودم باشم پس من مأموریتی دارم، من باید خوب باشم و باید مواظب جسم خودم باشم.
همسفر لیلا
در وادی دوم ما آموختیم که خداوند هیچ موجودی را بیهوده نیافریده و اینکه هیچکدام از ما به هیچ نیستم حتی اگر خودمان، خودمان را پوچ و بیهوده فرض کنیم. درحالیکه اگر هر فرد با تفکر به خود بی اندیشد هزاران ارزش در خود میبیند. مسئلهای که مهم است این است که ما در اثر تفکرات غلط خودمان و یا حرکت در مسیر ضد ارزشها برای خودمان مشکل ایجاد کردهایم و همین تفکرات غلط و حرکت در مسیر ضد ارزشها تخریبهای زیادی بر روی ساختار جسم ما بهصورت بیماریهای جسمی و روانی وارد کرده است و نکته آخر اینکه ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم؛ بلکه یک نیروی عظیم و شگفتانگیزی به نام قدرت مطلق و یا خداوند ما را یاری و موردحمایت خود قرارمی دهد و برای جلب حمایت این نیرو باید از ضد ارزشها دوری کرد و در مسیر ارزشها که آن صراط مستقیم است حرکت کرد.
نازنین همسفر حسین
من تا زمانی که وارد کنگره ۶۰ نشده بودم حس بیهودگی داشتم تا اینکه به کنگره آمدم و یکی از سیدیهای استاد امین را گوش کردم. ایشان جملهای فرمودند که من خیلی دوست داشتم و این جمله من را به فکر فرود برد و واقعاً لذت بردم. ایشان فرمودند: درست است که یک انسان شاید مقامی نداشته باشد، پولی نداشته باشد، جایگاهی نداشته باشد و شاید همسودی برای کسی نداشته باشد، ولی درونش یک شهر وجودی دارد، در این شهر پر از سلول است، این شهر یک فرمانروا میخواهد که من هستم. وقتی به این موضوع فکر کردم به خودم آمدم و گفتم من خودم را دارم، این حس که باید به خودم و سلولهایم اهمیت بدهم خوشحالم کرد، اینکه من اگر هستم باید دلیلی داشته باشد و جهت بیهودگی خلق نشدم. اگر من فرمانروای شهر وجودی خودم باشم پس من مأموریتی دارم، من باید مواظب جسم خودم باشم و خوب باشم. وادی دوم به من از ناامیدی میگوید که هر انسانی دارای خصوصیات اخلاقی میباشد و هر کس توانایی خودش را دارد. براثر یک سری از ضد ارزشها و خارج شدن از صراط مستقیم تواناییهای ما زیر خروارها آلودگی پنهانشده است و به همین خاطر هر شخص دچار ناامیدی و پوچی میشود. ما باید بعد از گذراندن وادی یکم و عملی کردن آن به وادی دوم برسیم؛ یعنی بعد از آموزش گرفتن میتوانیم با تفکر مسیر درست را پیش بگیریم و این به ما کمک میکند توانایی خودمان را شکل دهیم، ساختار خود را تغییر دهیم و به درجه انسانی برسیم.
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
147