جلسه سیزدهم از دورپنجم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی ویژه مسافران کنگره ۶۰نمایندگی جوادگلپایگان با استادی مسافر محسن ،نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر عبدالله با دستورجلسه "وادي دوم وتاثیران روی من"روز سه شنبه ۴اردیبهشت ماه۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر
در ابتدا از راهنمای خودم احمد آقا تشکر میکنم که اجازه این خدمت را به من دادند تا از شما دوستان آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه وادی دوم و تاثیر آن روی من هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد .هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. در اینجا منظور از مخلوق به معنای کل موجودات هستی هستند. اگر من هدف خلق موجودات را بیهوده بدانم علت آن این است که من درک درستی از فلسفه وجودی خلقت ندارم .نظام هستی یک سیستم است گاهی اوقات کوچکترین عضو در سیستم خلقت هستی بزرگترین تاثیر را در هستی میگذارد .برای مثال اگر ما سیستم ترمز یک ماشین را در نظر بگیریم کوچکترین قطعه آن که یک اورینگ پلاستیکی است اگر آن را نادیده بگیریم ماشین زمین گیر میشود. در نظام هستی هم همین گونه است، کوچکترین موجودات هم نقش خود را در جهان هستی ایفا میکنند. ما اگر یک موش را در نظر بگیریم در نگاه اول موش را یک موجود چندش آور و کثیف حساب میکنیم و اغلب میخواهیم که این موش را از بین ببریم در صورتی که این موش از نظر ژنتیکی نزدیکترین جاندار به ما انسانها است و داروهایی که برای انسان ساخته میشود ابتدا بر روی موش آزمایش میشود و بعد برای انسان تجویز میشود .
در ادامه وادی، روی خود انسان بحث میشود. ما در وادی اول یاد گرفتیم که برای هر کاری باید تفکر کنیم و امروز که درمان شدهایم و حسهای ما باز شده است متوجه شدیم که بر اثر تفکر نادرست و مسیر غلط یک سری از چیزها را از دست دادهایم که اینها باعث میشود که یاس و ناامیدی در ما ایجاد بشود و حتی ترکهای مکرر و بینتیجهای که ما در زمان مصرف داشتیم به این نتیجه رسیده بودیم که هیچگاه از اعتیاد نمیشود رها شوی و فقط مرگ هست که کار را تمام میکند ولی بعد با آموزشهایی که در کنگره گرفتم متوجه شدم که اعتیاد اگر در کنگره درمان نشود با مرگ هم از بین نمیرود. این وادی وادی امید است. انسان بدون پشت و پناه و یار و یاور در این دنیا رها نشده است، حالا شاید یکی آن را به قدرت مطلق میشناسد یا یک نیروی برتر میشناسد ما مسلمانان هم آن را به نام خداوند میشناسیم .اگر انسان بداند که کی هست و از کجا آمده است و بداند که تکهای از وجود خداوند است و از روح خودش خداوند در او دمیده است هیچگاه احساس پوچی و بیهودگی نمیکند .خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است و همیشه من میتوانم از او طلب کمک کنم ولی شرط آن این است که من از ضد ارزشها دوری کنم و به طرف ارزشها حرکت کنم و در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرم ولی این راه هم سخت است و هم سهل است. سختی آن هم به خاطر این است که نیروهای اهریمن برای من هزینه کردهاند و نمیگذارند من به این راحتی از آنها جدا شوم و سهل بودن آن هم این است که همیشه جناب مهندس به ما متذکر شده اند که انسان اگر در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرد از کل هستی و زمین و آسمان به او کمک میشود. نکتهای که در این وادی وجود دارد گاهی مثلاً من محسن میگویم که من خداوند را قبول ندارم در اینجا میگوید توی انسان که ساختار یک سلول از میلیاردها سلول بدن خودت را نمیدانی و حتی یک پلک زدن و نفس کشیدن در اختیار خودت نیست چگونه میتوانی بگویی که من خداوند یا نیروی برتر را قبول ندارم و این را باید بدانیم که راهی که چندین سال طول کشیده شده تا رفتیم یک شبه نمیتوان برگشت حتماً باید پروسه زمان را در نظر داشته باشیم و تلاش کنیم از داشتههای خود نهایت استفاده را کنیم. امیدوارم که قدر داشتههای خود را داشته باشیم و در هر جایگاهی که هستیم خداوند را شاکر و سپاسگزار باشیم. خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید
تایپ وویرایش : مسافرعلی لژیون ششم
عکس: مسافرمسعود مرزبان خبری
تنظیم و ارسال: مسافرمحمد لژیون سوم
نمایندگی جوادگلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
175