English Version
English

هر کس در گذشته بماند آینده را از دست می‌دهد

هر کس در گذشته بماند آینده را از دست می‌دهد

سلام دوستان شکیبا هستم همسفر؛
در مورد وادی دوم باید بگویم که این وادی به من می‌گوید ناامید نباش، نترس، تلاش و حرکت کن؛ ما به دو چیز نباید فکر کنیم یکی گذشته و دیگر این‌که فکر خود را مشغول دیگران کنیم؛ گذشته‌ها گذشته است و نیازی نیست که گذشته را شخم بزنید و خود و دیگران را سرکوب و سرزنش کنید. باید همیشه به گذشته نیم نگاهی بیاندازیم که چگونه از تاریکی به سمت روشنایی رفتیم، ولی نیازی نیست که در گذشته باشیم، در حال باید باشیم و زندگی کنیم، چرا که ممکن است در آینده زنده نباشیم، ما بعضی اوقات می‌گوییم حالا بعدا، شاید آن کار را انجام دادم ولی ممکن است بعدا اصلا زمانش نرسد، هر کس در گذشته بماند آینده را از دست می‌دهد؛ دوم این که نباید فکرمان را درگیر کارهای دیگران کنیم که مثلا چه کردند، چه خریدند، کجا رفتند، باید ما در جایگاه و شرایط خودمان، با عشق به خانواده، زندگی را برای خود و اطرافیان شیرین کنیم، با فکر کردن در مورد دیگران به هیچ چیزی نمی‌رسیم، غیر از این‌که در تاریکی فرو برویم و زندگی تلخ همراه با ناامیدی و حسرت را داشته باشیم و اینجا است که من می‌گویم چرا من خلق شدم و من به هیچ دردی نمی‌خورم، ولی باید بدانم که اگر از ضدارزشها دوری کنم و به ارزش‌ها بپردازم و در صراط مستیم باشم تمام این مشکلات حل می‌شود چرا که به دانایی رسیده‌ام و راه پیدا کردن حل مشکل را به راحتی  آموزش گرفته‌ام، چون ترس ندارم و مثلث جهالت را می‌شناسم و آن را تبدیل به مثلت دانایی کرده‌ام. بخشنده باشیم، ببخشیم، آموزش ببنیم و خدمت کنیم تا به بالاترین درجه روشنایی برسیم. هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد، بخشی از آسایش و راحتی خود را از دست می‌دهد پس نگهبان کارهای خودمان باشیم و کاری به دیگران نداشته باشیم، بهترین کار در زندگی این است که با توکل به خدا و تلاش، به راه خود ادامه بدهید و اتفاقات بد را فراموش کنید و به هیچ‌کس اجازه ندهید از تماشای رنج شما لذت ببرد، شاد بودن را سرمشق زندگی خود قرار دهید و با توکل به خدا مسیر زندگی خود طی کنید.

سلام دوستان غزل هستم همسفر؛
وادی دوم می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم»  همه مخلوقات با ارزش هستند با وجود این‌که ممکن است ما فلسفه خلقت موجودات را ندانیم. اگر تفکر ما درست باشد زمانی که کسی از ما انتقاد کند اگر انتقاد او درست باشد آن را قبول می‌کنیم و اگر درست نباشد به‌ هم نمی‌ریزیم و برای‌ ما اهمیتی ندارد. تصاویر ذهنی ما می‌توانند روی ما تاثیرگذار باشند، این تصاویر در ذهن ما ایجاد می‌شوند و می‌تواند مثبت یا منفی باشند، برای مثال ممکن است ما در ذهن خود، خود را فردی بیمار و ناامید تصور کنیم و با این تصویر منفی زندگی کنیم و همین باعث می‌شود ما به طرف ضدارزش‌ها حرکت کنیم و یا ممکن است خود را فردی سرحال، خوشحال و خوشبخت تصور کنیم و همه این‌ها بستگی به تفکرات و تصورات ذهنی ما دارد؛ پس هرچه ما در ذهن خود متصور شویم و به آن انرژی بدهیم همان اتفاق برای ما خواهد افتاد، ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی بزرگی به نام خداوند یا قدرت مطلق وجود دارد که به ما کمک می‌کند، ولی زمانی خداوند ما را یاری می‌دهد که ما در مسیر ارزش‌ها حرکت کنیم و از ضدارزش‌هایی مثل دروغ، تهمت، غیبت و قضاوت دوری کنیم و نکته دیگر این‌که «انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند فقط برای این‌که به عظمت روشنایی‌ها پی ببرد» و قدر داشته‌هایش را بداند، تا زمانی که گرسنگی نکشیم لذت سیری را متوجه نمی‌شویم.


سلام دوستان توران هستم همسفر؛
وادی دوم می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم» خداوند در آفرینش هستی و موجودات آن چنان نظم و عدالت دقیقی را به کار برده است که حتی کوچکترین ذره‌ای که ما با چشم قادر به دیدن آن نیستیم، دارای ارزش، نقش و عملکرد در هستی می‌باشد؛ به طوری که اگر حتی آن ذره کوچک که به نظر ما بی‌ارزش است و بیهوده آفریده شده در هستی نباشد در نظم هستی اختلال ایجاد می‌شود. پس این دلیل بر تفکر نادرست ما است که به فلسفه وجودی آن پی نبرده‌ایم، چون فلسفه وجودی خلقت آن‌قدر عظیم است که ما حتی ذره‌ای از آن را هم درک نکرده‌ایم. زمانی که خداوند انسان را آفرید؛ او را بر سر یک دو راهی قرار داد، یکی راه تاریکی‌ها و دیگری راه روشنایی‌ها، نکته‌ای که در وادی دوم خیلی اهمیت دارد این است که بعضی از انسان‌ها با رفتن در راه تاریکی‌ها و ضدارزش‌ها برای خودشان مشکلاتی را به وجود می‌آوردند که این مشکلات علاوه ساختار جسم، روح و روان‌ آنها را نیز دچار بیماری می‌کند؛ نکته مهم‌تر این است که انسان در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیست و یک نیروی عظیمی به نام قدرت مطلق وجود دارد که اگر خود انسان بخواهد و طلب کند، یاری رسان او می‌شود و شرط اول و اصلی آن دوری از ضدارزش‌ها و حرکت در مسیر صراط مستقیم است؛ یکی از ضدارزش‌ها مصرف مواد مخدر است، فردی که در تاریکی مواد مخدر است باید امید داشته باشد و از قدرت مطلق طلب یاری کند، تا با رفتن در صراط مستقیم به روشنایی برسد، آنجا می‌توان دقیق‌تر به مفهوم وادی دوم پی برد. شاید خیلی از افراد بگویند که یک فرد مصرف کننده در هستی و جامعه از چه ارزشی برخوردار است؛ همین افراد مصرف کننده بعد از تجربه تلخی که در دوره تاریکی اعتیاد سپری کرده‌اند، هر کدام از آنها که راه درست درمان یعنی کنگره۶۰ را پیدا کردند و استوار و پابرجا در این راه قدم گذاشتند و تا مقصد در صراط مستقیم حرکت کردند به روشنایی و رهایی رسیدند، هم اکنون انسان‌هایی کارآزموده هستند که روشنگر راه بسیاری از انسان‌های گرفتار در تاریکی اعتیاد هستند و این مجموعه عظیم با این نظم دقیق، توسط همین افراد که روزی مصرف کننده بودند اداره می‌شود.


سلام دوستان فریده هستم همسفر؛
وادی دوم به ما می‌گوید: «هیچ مخلوقی  به جهت بیهودگی خلق نشده است» همه دارای نقش و عملکرد خاص خودشان هستند «هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم» همه ما دارای خصوصیات و توانایی‌های خاص هستیم که نظیر آن وجود ندارد. هر یک از ما نسخه‌ای منحصر به فرد از قدرت‌ها و توانایی‌هایی هستیم که خداوند به ما داده است. وقتی انسان پا به هستی گذاشت، خداوند یا قدرت مطلق او را بر سر دو راهی قرار داد و این بر اساس اختیار انسان است که می‌خواهد سمت تاریکی‌ها برود یا سمت روشنایی. اصولا «انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها»، اما موقعی که در تاریکی‌ها فرو رفت بایستی از مسیرهای سخت عبور کند تا به روشنی برسد،ا ما به این سادگی نیست و اگر توانست عبور کند آن موقع تبدیل به انسانی باتجربه خواهد شد و به آرامش می‌رسد. یک مصرف کننده مواد مخدر هم، ندانسته راه تاریکی‌ها را انتخاب نموده و دیگر به جایی رسیده است  که توانمندی‌های او  زیر تاریکی اعتیاد و تخریب‌های آن دفن شده است، در چنین حالتی مخرب‌ترین حس‌های شخص که احساس پوچی، ناامیدی و بی‌خاصیت بودن است به سراغش می آید و فرد در مقابل نابودی تسلیم  می‌شود و برای رهایی هیچ تلاشی نمی‌کند. وادی دوم در اینجا می‌گوید: فقط کافی‌‌ است حرکت کند و سفر خودش را آغاز کند و در صراط مستقیم قرار گیرد، در این حالت خیلی زود احساسش تغییر می‌کند و دیگر احساس پوچی، ناامیدی و ضعف نخواهد کردو در ادامه سفر می‌داند، نه تنها به جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است بلکه برای هدف ارزشمند پا به این حیات گذاشته است و از آن به بعد خودش و ديگران را دوست خواهد داشت.

رابط خبری: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر شکیبا (لژیون هفتم)
ویراستاری، تصویرگری و ارسال: همسفر راهله رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی جهان‌بین

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .