ششمین جلسه از دوره سی و یکم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ شعبه میرداماد با استادی مسافر قاسم، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من " در روز سه شنبه 4 اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر:
تشکر میکنم از ایجنت محترم مرزبانها که به من اجازه دادند که بتوانم خدمت انجام دهم و آموزش بگیرم.
تشکر میکنم از جمع راهنمایان تازه واردین که بنده را شایسته این خدمت دانستهاند.
دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من یعنی دو بخش است
ما باید در مشارکت خودمان و آموزشهایی که میگیریم حتماً برای دیگران بازگو کنیم تا آنها نیز بتوانند استفاده کنند که ما در سفر اول آن حس را داشتهایم یا نداشتهایم.
در مورد وادی دوم که خیلی تأثیرگذار روی خود بنده بوده تمام جزئیات این وادی یعنی گذشته من قبل از آنکه به کنگره وارد شوم از همهجا رانده شده بودهام و اینقدر ناامید بودهام که فکر نمیکردم که بتوانم دیگر به زندگی ادامه بدهم همینطور بعد از مدتی که به کنگره میآمدم همفکر نمیکردم که بتوانم این کار را درست انجام بدهم چون یأس و ناامیدی مرتباً به سراغ من میآمد.
در وادی دوم به همین موضوع اشاره میشود که یاس و ناامیدی در طول این سفر بسیار به سراغ ما خواهد آمد و در کلامالله ما میبینیم که یاس و ناامیدی بزرگترین گناه است، و معصیت بالاتر از این نیست که یک شخص ناامید باشد.
حال این سؤال پیش میآید که چرا ما میگوییم کنگره مکان مقدس و امن میباشد چون در این مکان کار ارزشمند و ارزشی انجام میشود و همه ما به این موضوع ایمانداریم و اگر به این صورت نبود ما الان کنار هم ننشسته بودیم زمانی که میگوییم ایمان تجلی نور خداوند در انسان است در طول سفر خواهیم دید که این روزنه نور به من زمانی که تابید اتفاقی بزرگ در زندگی من رخ داد و ناامیدی آهسته آهسته از جسم روح و روان من کنار زده شد، من که هیچ و پوچ بودم
در اوایل سفر خود هم همینطور بودم با خود میگفتم مگر میشود من با این دارو به نتیجه برسم چون ناامیدی بر من حاکم بود و همیشه ناامیدی از درون به سراغ ما میآید کلیه سیستم روح و روان ما را به هم میریزد که مانتوانیم کاری انجام دهیم و همیشه این نجوا در درون ما میتابد که شما نمیتوانی فلان کار را انجام بدهید، مثلاً با مصرف این مقدار مواد شما نمیتوانی سفر بکنید یا درمان بشوید و سدی بود جلوی راه من ولی اینجا بود که وادی دوم نجات دهنده من شد ، شما بیهوده به این جهان هستی و خلقت پا نگذاشتهاید و رسالتی در این دنیا خواهی داشت و خودت را بیهوده فرض نکن و اتفاق در زندگی همه رخ خواهد داد و شما بر خواهی گشت به زندگی خودت و این با وادی بسیار به من کمک کرد و بابت این آموزشها از صمیم قلب ممنون جناب مهندس و خانواده محترمشان هستم چون الحق و الانصاف وادی دوم انسان را زنده میکند.
انسان اگر بتواند ایمان را در جسم خودش زنده کند یعنی میتواند از همه شایستگی خودش در تمام مراحل زندگی استفاده کند و ما با مصرف بیرویه مواد مخدر آنها را از دست داده بودهایم.
یک پیام از کتاب ۶۰ درجه قسمت لنگر کشتی را بکشید به من خیلی کمک کرد در این پیام میگوید ما برای رهایی باید به قدرت خود متکی باشیم و از قدرت و نیروی درون استفاده کنیم قدرت و نیرویی که بسیار عظیم است اما خفته است و ما در سفر آن را به آرامی بیدار مینماییم و بیدار شدن این نیرو در هر انسان به منزله حیات دوباره او است من زمان اعتیاد یک مرده متحرک بودهام ولی آرام آرام آن یاس و ناامیدی کنار رفت و من را نجات داد.
چیزی که خیلی به من کمک کرد یک قسمت از سخنان استاد امین بود که میگویند درست است انسان زمان مصرف مقام و جایگاهی نداشته باشد ولی اگر به یاد بیاورد که با میلیونها سلول ناشناخته در جسم خود
طرف است و باید آنها را کاوش کند آنها یک فرمانروا میخواهند که این شهر وجودی را فرماندهی کند و آن کسی نیست جز خود من و من باید فرمانده شهر وجودی خودم باشم نه افیون نه مواد مخدر نه شیطان
در پایان تشکر میکنم از جناب مهندس که با آموزشهای بینظیر ما را به زندگی دوباره برگرداندند.
مرزبان کشیک
رهایی
ویرایش:مسافر رضا
عکس:مسافر احمد
ارسال:مسافر شهریار
نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
185