جلسه چهاردهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی سلمان فارسی با استادی دنور همسفر زهرا و نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر شهلا و دبیری همسفر زهره با دستورجلسه "قول و قرار، وفای به عهد" در تاریخ سوم اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
انتخاب دستورجلسات برای افراد در کنگره بیربط نیست، این دستورجلسه با منِ زهرا چه ارتباطی دارد؟ کلامالله شریف در مورد قول و قرار اشاره کرده که بسیار اهمیت دارد و در دستورجلسات لژیونسردار نیز گنجانده شده حال منِ زهرا با نگاهی به درونم، اوضاع و احوال خودم و مسافرم را قبل از ورود به کنگره مرور میکنم که چه تغییراتی صورت گرفته و چقدر به آرامش و آسایش دست یافتم.
آقای مهندس در ماه مبارک رمضان روش Dst را کشف کردند که کشف این رویداد بزرگ نه تنها برای آقای مهندس، بلکه شامل منِ زهرا و دیگران شد، ما آقای مهندس را الگوی خود قرار میدهیم چراکه ایشان با قول و قراری که با خود و خدای خود بسته بودند با کشف متد Dst حالخوش را به همه ما هدیه دادند، من در برابر این همه از خودگذشتگی چه رسالتی دارم؟
قبل از ورود به کنگره با خدا قول و قرار بستم که جان، مال و ثروت مرا بگیر و در عوض فرزندم را از دام اعتیاد و بیماری قلبی نجات بده، با ورود به کنگره و فراگیری آموزشها و کسب تجربه از راهنماها و اساتید کنگره دریافتم؛ قول و قرار موضوعی نیست که امروز یا دیروز آن را کسب کرده باشیم، بلکه این پیمان از روز الست بوده دقیقاً زمانیکه خداوند با انتخاب انسان از او پرسید؛ آیا شما نیز من را میپرستید؟ انسان گفت: "قالو بَلی" و با پذیرفتن او پیمان بسته شد و به آن پایبند بود و افرادی به عهد خود پایبند نبودند که دچار مشکل شدند، حضور با آرامشِ امثال من در جلسات از بزرگواری و گذشت آقای مهندس است همانطور که در کتاب ۶۰ درجه بیان شده؛ رهایی مسافران را به آبروی خانوادگی خود ترجیح دادند تا ما به حالخوش برسیم و از تاریکیها خارج شویم با این اوصاف وظیفه من چیست؟ قبل از ورود به کنگره حالی آشفته و پریشان داشتم و درگیر بیماری مسافرم بودم به هر دری میزدم تا راه نجاتی یابم و از دست هیچکس کاری بر نمیآمد تا اینکه وارد کنگره شدم و در ادامه در لژیون سردار شرکت کردم، اعتیاد فرزندم از یک طرف و بیماری قلبی او از طرف دیگر، از همه جا ناامید شده بودم بعد از شرکت در اولین جلسه لژیون سردار به خانه برگشتم و در عالم خواب آقای مهندس را دیدم که از من پرسید؛ چرا ناراحتی؟ من پرونده پزشکی فرزندم را نشان دادم و گفتم؛ دکترها گفتند؛ پسرت دیگر خوب نمیشود، ایشان فرمودند؛ اصلاً نگران نباش او خوب میشود.
زمان گلریزان فرا رسید با خود درگیری داشتم که چطور عضو لژیون سردار یا دنور شوم؟ برای درمان فرزند بیمارم نیاز به هزینه داشتم و اطرافیان میگفتند؛ فیشِ مکه که ۱۷ سال پیش نوشته بودم را بفروشم و برای هزینه بیمارستان استفاده کنم، اما قبول نکردم در همین حال فرزندم از دام اعتیاد رها شد، ولی درگیر ناراحتی قلبی بود. فرزندم گفت؛ مادر فیش مکه را بفروش و هزینه آن را برای کنگره پرداخت کن، اما در جواب گفتم؛ من که نباید تقاص کارهای تو را بدهم. یک سال ذهن من درگیر این موضوع بود تا اینکه سال گذشته همسرم فیش مکه خود را برای تهیه باطری قلب فرزندم فروخت، نوبت عمل پسرم ذهنم درگیر بود که لژیون سردار احتیاجی به من ندارد و این هزینه را صرف باطری قلب فرزندم کنم، پزشک مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان زیرمیزی میخواست، اما من تصمیم گرفتم مبلغ فیش را به کنگره بدهم، صبح روز بعد باید اکو از قلب فرزندم انجام میشد تا وضعیت او را قبل از جراحی بررسی کنند، پزشک با مشاهده نتیجه اکو از فرزندم پرسید؛ الان در چه وضعیتی هستی؟ فرزندم حال خوبی نداشت، اما پزشک با تعجب گفت؛ خدا را شکر ضربان قلب پسرتان تنظیم شده و این معجزهای بیش نیست.
از خوشحالی اشک امانم نمیداد، به همسرم گفتم؛ این معجزه کنگره است، شما به من گفتی فیش مکه را به کنگره نده، اما من مکه خانه خدا رفتم، صفا و مروه هم رفتم و الان طواف من تمام شد، پسرم کامل خوب شده و دیگر قلب پسر من به باطری نیازی ندارد، اتفاقی که برای من افتاد این بود که به عهدم پایبند بودم و من باید کنگره را مانند خانه خدا طواف کنم و بپرستم، هنوز بعد از گذشت ۲ سال با هر قدمی در کنگره گویی خانه خدا را زیارت میکنم، خدا را بسیار سپاسگزارم که بهواسطه پسرم راه کنگره برای من نمایان شد تا در هر شرایطی به عهدم پایدار و وفادار باشم. از راهنمای خوبم کمال تشکر را دارم، زیرا با آموزشهای ایشان بخشش را آموختم.طبق فرمایش استاد امین؛ اگر شخصی در کنگره خدمت مالی انجام ندهد به حالخوش دست نمییابد. حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند؛ اگر میخواهی به حالخوش برسید برای دنیای خود آنگونه باش که گویی همیشه زنده میمانید و برای آخرت چنان باش که گویی فردا خواهی مُرد، من نیز در کنگره ماندم تا به پیمان خود که قبل از کنگره بستم تا جایی که جان در بدن دارم از لحاظ مالی و از لحاظ قدمی وفا کنم تا به حالخوش برسم، از آقای مهندس سپاسگزارم که اگر گذشت آقای مهندس نبود سقفی نبود که ما در مورد این دستورجلسات صحبت کنیم و آموزش بگیریم.
مشارکت اعضای لژیون سردار؛
مشارکت اسیستانت همسفر اعظم؛
بسیار خوشحالم از اینکه بهعنوان یک خدمتگزار با شما پیوند محبت دارم، امیدوارم با کمک یکدیگر برای حالخوش افرادی که وارد کنگره میشوند تلاش کنیم، امروز در این لژیون حال من خوب شد، با توجه به صحبت آقای مهندس؛ گاهی انسان حالش خوب نیست و حضور در لژیون سردار امروز روزی من بود تا از شما آموزش و حس خوب دریافت کنم همچنین مطمئن شوم که بهترین مکان دنیا که میتواند طعم بهشت را به من بچشاند همین لژیون سردار است، هر مرتبه حضور در لژیون سردار برای من حکم جشن و شادی دارد، امروز این شادی و جشن را با شما شریک هستم و شما این حس خوب را به من دادید، بسیار خوشحالم که خداوند این افتخار و اجازه را به من داد تا خدمتگزار بهترینهای زمین باشم، در مورد دستورجلسه قول و قرار شما بسیار خوب صحبت کردید و من اشاره کوچکی میکنم؛ موضوعی که امروز آموختم این بود که من زمانی به قول و قرار خود عمل میکنم که خواسته داشته باشم در اینصورت قطعاً پرداخت انجام میگیرد، امروز متوجه شدم که هنگام ورود به لژیون سردار، نیروهای منفی طبق وظیفهای که دارند دستبهدست هم میدهند تا سد راه من شوند، کاملاً قدرتمند و هوشمندانه با دلیلهای بسیار قانعکننده و محکم که تو نباید عضو لژیون سردار شوی شاید بتوانم از این مرحله عبور کنم، اما وجود نیروهای منفی را در مرحله دوم یعنی زمان وفای به عهد و زمان پرداخت اقساط کاملاً حس میکنم، اینجا نیروهای منفی محکمتر وارد میشوند که خودت نیاز داری، تنها چیزی که باعث وفای به عهد من میشود تنها امیدواری من است اینکه با تمام وجودم بخواهم این کار را انجام دهم چراکه یکمرتبه با پیمانشکنی از بهشت به زمین رانده شدم، اما باز خداوند به من اعتماد کرد و به من فرصت داد، عمل به قول و قرارهای من در زمین نشاندهنده این است که من به اطمینان خداوند پاسخ مثبت دادم، من یکمرتبه پیمان شکستم، اما از این پس مراقب اعمال خود هستم که پیمان نشکنم. ما جهان تاریکی اعتیاد را تجربه کردیم، اما سر عهد و پیمان خود ماندیم و آموزشهای امروز پاداش ما شد که پاداش کمی نبود و بهترین حال را روی کره زمین داریم، من فکر نمیکنم خوشبختتر از اعضای کنگره ۶۰ و اعضای لژیون سردار در کره زمین وجود داشته باشد، حسهای خوبی را که امروز من و شما تجربه کردیم و اشکهایی که ریختیم، دریافتهایی که با تمام وجود لمس کردیم جزء باورهای ما شد، چنین بستری هیچ کجای دنیا نیست برای این آموزشها و رسیدن به چنین باوری شاید سالها زمان نیاز بود، اما در یک ساعت لژیون سردار بسیاری از مسائل را بهصورت قلبی باور و دریافت کردیم، این بهترین و بزرگترین نعمتی است که خداوند به ما داده، امید که همه ما قدردان آن باشیم.
مشارکت ایجنت همسفر محبوبه؛
در سیدی اشراق پیامهای آقای مهندس از اساتید خود بسیار تکاندهنده بود و مدام در گوشم زمزمه میشد که تصور نکنید نیروهای خفته همیشه فرشتگان سفید جامه هستند یعنی اگر خدا یک لحظه نخواهد ما این حال خوش را تجربه نمیکنیم، حال ما باید چه کارهایی انجام دهیم که از این نعمات برخوردار باشیم؟ ترس از نیروهای الهی زمانی است که وفای به عهد خود را بشکنم یا قول و قرار خود را انجام ندهم خصوصاً در کنگره که بازی در آگاهی است و اگر دانسته یا نادانسته در آن شکاف ایجاد کنم قطعاً باید بهای سنگین آن را بپردازم، این مدام در ذهنم تداعی میشد که اگر خداوند نخواهد یک لحظه انسان نمیتواند جایی باشد و چه لطف بزرگی نصیب ما شده که در کنگره باشیم واقعاً خوشبختترین افراد هستیم که این حس خوب را تجربه و از برکات آن بهره میگیریم. در تعطیلات نوروزی در اجتماعات دیگر به این موضوع پی میبریم که ما چقدر صرفهجویی میکنیم یا چقدر گذشت و حال خوش داریم؟ زندگی را زندگی میکنیم و از آن لذت میبریم، برای آسيبهایی که زمان اعتیاد دیدم و هزاران مرتبه از خدا خواستم اگر مسیر را نمایان و اعتیاد از زندگی من خارج کند حاضرم تمام زندگیام را بدهم، اما زمانیکه رهایی گرفتیم شاید نیروهای بازدارنده باعث شوند که وفای به عهد خود را فراموش کنم قطعاً افراد در لژیون سردار به این شناخت رسیدهاند و حرف آنها محکمتر از چک و سند است، ایمان دارم که صورپنهان سیستمی که ناظر به کنگره و لژیون سردار است هر لحظه ما را چک میکنند و به چه راحتی در اطرافیان خود مشاهده میکنیم که اکثر افراد در کنگره به درمان میرسند، عضو لژیون سردار و یا راهنما و بهنوعی خدمتگزار میشوند، اما برخی افراد پس از رهایی از کنگره میروند و چند سال بعد با حالی آشفتهتر و تخریبهای بیشتر برمیگردند. امیدوارم که خدواند آنقدر ظرفیت به منِ محبوبه عطا کند که قدردان این مکان را باشم و اگر لحظهای در خلوت خود عهدی با این سیستم بستم وفا کنم، وقایع این دو سالِ اصفهان ما را پختهتر کرد و نشانی از بینشانی است که برای پرداخت هر مبلغی به لژیون سردار خودم و خودم هستم، انشاءالله ما را برای کمکهای بیشتر آماده میکند تا علم کنگره را به سایر نقاط انتقال دهیم.
مشارکت راهنما همسفر سمیه؛
صحبتهای استاد بسیار عالی بود و به دل همه نشست، تأثیر آن را در چهرههای دوستان میشد احساس کرد، خدا را شکر چه حسهایی که در این لژیون بیدار و چه شکهایی که به یقین تبدیل میشود، استاد جلسه در مورد گذشت آقای مهندس صحبت کردند، امروز در سایت مطلبی را در مورد آقای مهندس خواندم که زمانِ تأسیس کنگره هدف من تنها رهایی افراد مصرفکننده از بند اعتیاد نبود، بلکه هدف من پرورش استاد بود، پرورش انسانهای توانمندی که با حضور در این مکان هم از جنبه مالی و هم از جنبه علمی کمک کنند، آقای مهندس همیشه تأکید دارند که این کمکها بدون چشمداشت باشد، آقای مهندس این بستر را فراهم نمودند تا ما به شناخت خود برسیم، تجربهای من از پرداختیها و وفای عهد این بود که تا از خود نگذری به خود نرسی را در کنگره بسیار شنیدیم، اما این جمله را عمیقاً لمس نکرده بودم تا به واسطه پرداختها که مدیون لژیون سردار هستم درک کردم و احساس میکنم انسان با گذشت از صفات ضدارزشی و خواستههای خود به آرامش، فطرت پاک و خود واقعی میرسد. تجربه من از خدمت در لژیون سردار این است من انسانی بودم که بسیار ترس داشتم و از بعضی انسانها به دلیل عواقب آن میترسیدم و این بالاترین کفری بود که انجام میدادم، به لطف خدا لژیون سردار به من قدرت داد و این تغییر را در خودم احساس میکنم و توانستم از این ترس بگذرم که فوقالعاده برای من ارزشمند است.
مشارکت نگهبان لژیون سردار همسفر شهلا؛
با مشاهده وفای به عهدِ افراد میگوییم؛ به دانایی مؤثر رسیده که وفای به عهد داشته، انسان با ایمانی که آموزش درست دریافت کرده و تغییرات درونی در او ایجاد شده قطعاً میتواند وفای به عهد داشته باشد با توجه به تمام این تعاریف و آموزشهای کنگره میگویم؛ ما بیرون از کنگره قول و قرار یا یک تعهد را روی برگه مینویسیم، چک و سفته میدهیم تا پایبند باشیم، اما در کنگره بین صورآشکار و صورپنهان چه رابطهای اتفاق میافتد که بدون چک و سفته خود را موظف به پرداخت تعدی میدانیم؟ اینجا کسی نیست که بگوید؛ چرا تعهدی را پرداخت نکردی یا توبیخی باشد و خدا را شکر همه ما در لژیون سردار به این باور و فهم رسیدهایم که دریافتیهای ما از کنگره بسیار بیشتر از پرداختیهای ما است، از تکتک شما عزیزان سپاسگزارم و امروز دوره نگهبانی من به پایان رسید اگر قصوری بوده به بزرگواری خود ببخشید.
عکس؛ همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
تایپ و ویرایش؛ اعضای سایت همسفران
تنظیم و ارسال؛ همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون چهاردهم)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
448