سلام دوستان مریم هستم یک همسفر (راهنمای لژیون پنجم)
همانطور که جهان هستی بر اساس قوانین و اصولی خاص حرکت میکند، لازمهی پیشرفت هر سیستم هم رعایت قوانین تعیینشده آن میباشد. در کنگره۶۰ صحبت از تعادل در درمان اعتیاد میباشد؛ زیرا که تعادل فوق درمان است و درمان فوق ترک است. تعادل در درمان، یعنی هر سه ضلع جسم، روان و جهانبینی به درمان برسد. این تعادل در همه سطوح زندگی نیز وجود دارد؛ در کار، تفریح، ورزش و... انسانی که بتواند نیرو و انرژی خود را به صورت عادلانه در بخشهای مختلف زندگی تقسیم کند درواقع به تعادل رسیده و از زندگی خود لذت میبرد.
یکی از مهمترین اصولی که باعث به تعادل رسیدن مسافر و همسفر نیز میشود، آموزش ۱۴ وادی عشق و کاربردی کردن آنها است. درواقع وادیها آدرس درونی هر فرد را به او نشان میدهند و راه و روش درست زندگی کردن را آموزش میدهند. به قول آقای خدامی: «وادیها بهسان ستونهایی است که زیربنای جهانبینی را میسازد.»
در وادی اول طرز تفکر صحیح را آموختیم؛ اینکه چگونه تفکر کنیم و انرژی و تمرکز خود را روی چه نوع افکاری قرار دهیم؟ زمانی که تصور کردم تصمیمهای مهم زندگیام را با تفکر صحیح نگرفتم، دچار ناامیدی شدم، وادی دوم به من آموخت که هیچ موجودی جهت بیهودگی خلق نشده است و حتما هدفی از آفرینش وجود دارد؛ فقط بایستی حرکت کنم و نیروهای درون خودم را بشناسم و به آنها قوت بدهم و حتی در مقابل دیگران نقاط منفی آدمها را نبینم و بدگویی کسی را نکنم.
در این وادی در مورد جنگ نرم، جنگ اگاهی و اندیشه صحبت شده است؛ زیرا برای اینکه من وارد یک جهان تازه با تفکرات جدید و اتفاقهای ارزشمند شوم لازم است جهت تفکرات و اندیشهام را تغییر بدهم. من هم جزء افرادی بودم که در تاریکی ناامیدی قرار داشتم و هرچه تلاش برای خارج شدن انجام میدادم بدون نتیجه بود، ولی با ورود در کنگره و دریافتهایی که از وادیها داشتم دانستم هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد و اگر کور سوی نوری به سمت هدفم دیدم آن را دنبال کنم.
در گذشته خواسته قوی برای به تعادل رسیدن وزنم داشتم. شاید آن زمان در اثر جهل و نااگاهی از روشهای غیراصولی استفاده میکردم و حاصلی نداشت، اما حضور در لژیون جونز من را با کمبودهای جسمم و اینکه چرا اضافه وزن داشته باشم اگاه کرد؛ کمبودهایی مثل کلسیم، فیبر، پتاسیم، پروتئین و... درواقع جنگ نرم با افکارم باعث شد خواستهام را بشکافم و با آگاهی و استفاده از روش درست جسمم را بازسازی کنم.
سپاسگزار بنیان کنگره، مهندس دژاکام هستم که با متد تغذیه سالم آدرس جسمم را دانستم. از راهنمای جونزم، خانم سهیلا بابت هدایت و تجربیاتی که در اختیار من گذاشتند کمال تشکر را دارم.
سلام دوستان شهناز هستم یک همسفر (راهنمای لژیون دوازدهم)
وادی اول به من میگوید تفکر کن و من میگویم من که خیلی فکر میکنم! باز میگوید تفکری که با تعقل همراه باشد و من میگویم چگونه؟ وادی دوم مسیر تفکر و تعقل را به من نشان میدهد و میگوید: «هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» در این وادی متوجه میشوم اگر مشکلات زیادی دارم، اگر چاق هستم، اگر سیگار یا قلیان میکشم، همه در اثر تفکر نادرست من است.
آقای مهندس در سیدی «اضافه وزن» فرمودند: «اگر اضافه وزن داری، اگر بیماری داری، در مورد آن فکر کن» و برای روشن شدن موضوع، چراغی به دست من دادند که آن ترازوی دیجیتال بود که هر روز خودم را سه بار وزن میکنم و درمورد وزن خود تفکر میکنم؛ چرا امروز ۲۰۰ گرم کم کردم؟! چرا امروز ۲۰۰ گرم اضافه کردم؟! چه چیزی خوردم؟ چه کار کردم؟
چقدر جالب است که سفر جونز هم با وادیهای تفکر (وادی اول تا چهارم) شروع میشود. باید فکر کنم که چه بخورم؟ چقدر بخورم؟ کی بخورم؟ بدن من یک تکه گوشت نیست، باید درست نگاه کنم که خداوند چه سیستم پیچیده و عظیمی را آفریده است. بدن من خودش، خودش را ترمیم میکند؛ بدن من خانه تکانی میکند و چربیهای اضافه را بیرون میریزد؛ البته اگر من دانا باشم و درست رفتار کنم. باید برای جسم خود فرمانروای لایقی باشم و به آرامی سازندگی را در جسم، روان و جهانبینی خود بهوجود آورم.
سلام دوستان اکرم هستم یک همسفر
در وادی دوم یاد گرفتم: «هیچ مخلوقی برای بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد و هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» در این وادی به جنگ نرم اشاره میشود؛ یعنی جنگ اطلاعات و آگاهی و جنگ محبت، افکار و اندیشه! در این جنگ ما سلاح بر نمیداریم، اما با تفکر شروع میکنیم به حل مشکلات و به آباد کردن دنیای درون میپردازیم و به سمت راهی میرویم که همه هستی راه خود را به سوی نیروهای مافوق ادامه میدهند.
وقتی انسان متعادل باشد میتواند راه درست را پیدا کند و به طرف نیروهای مافوق بیشتر قدم بردارد. باید با اطمینان راه درست خود را انتخاب کرد و برای رسیدن به آن تلاش و کوشش کرد. اگر توانایی و تفکر درست باشد مسائل ناچیز بیاهمیت میشود و در تواناییهای ما خللی وارد نمیشود و با دیدن نقاط مثبت به سمت آنها حرکت میکنیم و از آنها استفاده میکنیم و به سمت روشنایی میرویم.
ما فقط جسم نیستیم؛ بلکه نفس هم داریم و گاهی نفس ما به سمتی میرود که جسم و جان در معرض خطر قرار میگیرد، مثل زمانی که نفس ما خواستار ولع خوردن است با این بهانه که این پرخوری برایمان لازم است.
من وقتی متوجه شدم در کنگره لژیون تغذیه وجود دارد و این منبع روشنایی را دیدم تمام تلاشم را کردم که در لژیون حضور داشته باشم و آموزشهای مرتبط با کاهش وزن و تغذیه سالم را یاد بگیرم تا با توان بیشتری حرکت کنم و بتوانم اندام و وزن مناسبی داشته باشم تا بتوانم اهدافم را در زندگی عملی کنم؛ اهدافی مثل ورزش کردن، درس خواندن، شاد بودن، خدمت به خانواده و دوری از کسلی، بیماری، بیحالی و...
در لژیون تغذیه، تفکر کردن را آموزش میبینیم؛ اینکه چطور نفس خود را کنترل کنیم؟ چطور با دیدن خوراکی ها و مواد غذایی بتوانیم تشخیص دهیم جسم ما در حال حاضر به چه ماده غذایی و چه مقدار و در چه زمانی باید مصرف کنم؟ اینجا جنگ فکر پرخوری یا کم خوری با درست غذا خوردن را یاد گرفتم وسعی کردم هدف با ارزشی داشته باشم و با تلاش و کوشش ده ماهه به آن برسم.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
در وادی اول آموختیم: «با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود.» آموختیم که باید تفکر کنیم، درست فکر کنیم و قبل از هر انجامی به انجام و چگونگی انجام کار فکر کنیم و سعی کنیم به خیلی چیزها فکر نکیم. آموختیم که تفکر یک حرکت درونی است که ترسیم کننده رفتارهای بیرونی است.
و اما وادی دوم: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگرخود به هیچ فکر کنیم.» اصولاً حرکت در مسیر ضد ارزشها و روی آوردن به مسائل منفی و مخرب و خارج شدن از صراط مستقیم ایجاد حس منفی مینماید، مانند احساس ناامیدی و پوچی. این احساسات خاص زمانی است که انسان از مسیر صحیح زندگی خارج شده است. در این حالت انسان از خداوند میپرسد چرا مرا خلق کردی؟ چرا بایستی من این همه بدبخت باشم؟ چرا این همه خرابکاری کردم؟ چطور میتوانم این همه خراب کاری را درست کنم؟
رسیدن به این نقطه، درست چیزی است که شیطان یا نیروی منفی یا نیروی بازدارنده میخواهد. آرزوی هر فرمانده جنگی این است که حریف قبل از نبرد، خودش عقبنشینی کند. عقبنشینی ما در مقابل نیروی منفی و دست از تلاش برداشتن و تسلیم شدن در مقابل نابودی، پیروزی راحت و بدون زحمتی است برای نیروی بازدارنده یا شیطان و من ندانسته از مسیر تغذیه غلط و اضافه وزن در این مسیر با نیروهای منفی هم قدم شده بودم و هر روز وزنم بالاتر میرفت، اما خدا را شاکرم که از طرفی هنوز در نفس سرزنش کننده بودم و با اینکه مسیر درست را نمیدانستم اما مدام خودم را سرزنش میکردم و به دنبال راه درست بودم برای کاهش وزن خودم که خوشبختانه با متد جناب مهندس در وصف تغذیه سالم و کاهش وزن توانستم به نفس خود غلبه کنم و وارد لژیون شوم و در حال حاضر در سفر جونز هستم. خدا را شکر که این مسیر برای من روشن شد و امیدوارم بتوانم ادامه مسیر را به خوبی سپری کنم.
سلام دوستان نیره هستم یک همسفر
در وادی دوم گفته شده: «هیچ مخلوقی به جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر به هیچ فکر کنیم.» در این وادی آموختیم که ما به این هستی آمدیم تا بیاموزیم و تجربه به دست بیاوریم و برای خودمان هدف داشته باشیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم؛ پس بیهود نیامدهایم. حتی همان کرم کوچک بیدلیل پا به هستی نگذاشته است.
در اینجا میخواهم ورود خودم رو در لژیون تغذیه در نظر بگیرم؛ اضافه وزن خودم را محور اصلی قرار دادم و فهمیدم علتی داشت که با لژیون تغذیه آشنا شدم؛ پس هدف را مشخص کردم و شروع کردم به سخنان راهنمای خود گوش کردن و آگاهی خودم را بالا بردم و از تجربیات استفاده کردم تا به هدف خودم برسم.
سعی کردم امید داشته باشم و به راه مستقیم بروم و بدانم بی علت وارد لژیون تغذیه نشدهام؛ همانگونه که بیهوده به جهان هستی نیامدهام و کسی هست که مراقب من باشد؛ پس نباید ناامید باشیم و راه صحیح را پیدا کنیم و جسم و روح خود را پاکسازی کنیم و بدانیم ما باید تاریکی را تجربه کنیم تا به روشنایی برسیم.
سلام دوستان فرشته هستم یک همسفر
وادی دوم در مورد امید و ناامیدی صحبت میکند. یک همسفر و یا یک مسافر زمانی که وارد کنگره میشود با وادی اول آشنا میشود و کمکم قدرت تفکرش شکل میگیرد و متوجه میشود که تخریبهایی در خودش بوجود آورده است.
وادی دوم میگوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد»؛ یعنی هم انسان و هم تمامی موجودات بیهوده آفریده نشدهاند و برای آفرینش هر کدام از آنها، حکمت و فلسفهای وجود دارد.
قبل از آشنایی با کنگره و آموزشها با رسیدن به هر مشکلی احساس ناامیدی و بیهودگی میکردم که مدام این موضوع را تکرار میکردم که چرا من؟! یا چرا من به این دنیا آمدهام؟!
بعد از وادی اول وقتی با وادی دوم آشنا شدم یاد گرفتم که نباید به خیلی چیزها فکر کرد؛ زیرا فکر کردن در مورد چیزهای بیهوده باعث میشود که من انرژیام را برای موضوعاتی که برای من کسب انرژی میکند از دست بدهم و از آنها غافل بشوم و یاد گرفتم که هر کسی توانایی خاص خودش را دارد و نباید خیلی کمالگرایانه به موضوعات نگاه کنم و توقع بیش از حد از خودم و دیگران نداشته باشم.
آموزشهای کنگره و وادی دوم نور امید را در دل من روشن کرد که میتوانم با آموزش، تلاش، تفکر صحیح و حرکت در مسیر درست تخریبهایی که بوجود آوردم را درست کنم و بهترین مسیر را برای ادامه راه انتخاب نمایم.
عکس: همسفر فاطمه (ک) رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
317