جلسه نهم از دوره بیستوهشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ملاصدرا بااستادی راهنمای تازهواردین همسفر نرگس، نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر الهه و دبیری همسفر مریم بادستورجلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه سوم اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از نگهبان جلسه خانم الهه که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادهاند تا خدمت کرده و از شما آموزش دریافت کنم، تشکر میکنم؛ همچنین از راهنما سفر اول خود، خانم مریم و راهنما سفر دومم خانم اکرم در شعبه دنا که به واسطه آموزشهای این عزیزان این جایگاهها را لمس میکنم، ممنون و سپاسگزار هستم.
دستورجلسه این هفته «وادی دوم و تأثیر آن روی من» است. همانگونه که مطلع هستیم از آغاز سال، وادیها در دستورجلسات یک سال گنجانده شده تا از آنها آموزش دریافت کنیم و این دستورجلسات را چراغ راه خودمان قرار دهیم تا قادر باشیم با ایجاد تغییرات، پلهپله ارتقا پیدا کرده و پالایش شویم. اولین وادی که در هفته ابتدایی سال آموزش دیدیم، وادی تفکر بود که عنوان این وادی بیان میکند که با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. ما بایستی برای هر قدمی که در شروع کار برمیداریم، ابتدا تفکر و سپس شروع به حرکت کنیم و بسنجیم که باید به چه موضوعاتی فکر کرده و به چه موضوعاتی فکر نکنیم.
زمانی که به وادی دوم که در دومین ماه سال قرار گرفته میرسیم، من همسفر باید بهعنوان یک سفردومی جستوجو کنم که این وادی در سفر اول چه تأثیری بر روی من داشته و اکنون که یک سفراولی به این وادی میرسد، چه برداشتهایی میتواند از این وادی داشته باشد! درواقع آموزش هر یک از این وادیها برای ما پی بردن به وجود و صورپنهان خودمان را به ارمغان میآورد که نباید به راحتی از آموزش آنها عبور کنیم. آموزشهای وادی دوم به ما میگوید: زمانی که یک همسفر در کنار یک مسافر زندگی میکند، باید با خود فکر کند که در گذشته چه کارهایی را انجام داده و اکنون قصد انجام چه کارهایی را دارد. گاهیاوقات یک مصرفکننده با خود فکر میکند که تا اکنون با مصرف مواد و انجام این عمل به خود، خانواده و اطرافیان ضرر وارد کرده است و اینک هیچ سرمایهای برای قرار گرفتن در مسیر ۱۰ الی ۱۱ماهه درمان در کنگره را ندارد که ممکن است حس ناامیدی به او دست بدهد یا همسفری که در کنار یک مصرفکننده زندگی کرده، با حس ناامیدی به خود میگوید که آیا من مستحق این زندگی و قرار گرفتن در کنار یک مصرفکننده هستم! در ادامه این افکار بیهوده باعث میشود، همسفر در مسیری که قرار گرفته از آن فاصله بگیرد.
زمانی که انسانها در مسیر ارزشها قدم میگذارند و با دریافت آموزشها قصد حرکت در مسیر صراط مستقیم را دارند؛ نیروهای بازدارنده وارد عمل میشوند تا او را از آن مسیر دور کنند؛ بهعنوان مثال: گاهیاوقات پیش از حرکت به سمت شعبه، یک مهمان ناخوانده برای ما میآید، فرزند ما بیمار میشود و یا موضوعی اتفاق میافتد تا ما را از این مسیر فاصله بگیریم که اگر خواسته ما برای رسیدن به هدف قوی باشد؛ قطع بهیقین در آن مسیر قرار خواهیم گرفت؛ بنابراین با قرار گرفتن در مسیر ارزشها و شروع سفر در کنگره، کار نیروهای بازدارنده شروع میشود تا ما را از هدفمان دور کند.
اولین هدف احساس ناامیدی در انسان، دوری از نزدیک شدن به خواستهها و زمینگیر شدن او است؛ بنابراین ما باید آگاه باشیم که انسان موجودی قدرتمند بوده و با قدرت تفکر خود، قادر به مبارزه با نیروهای بازدارنده است. انسان برای رسیدن به هدف، نباید به خود تردید راه دهد و با تمام نیرو، در مسیر صراط مستقیم قدم بردارد؛ زیرا اگر تردید داشته باشد، حس ناامیدی و پوچی او را از هدفش دور میکند، حالت سکون ایجاد میشود، پالایش متوقف خواهد شد و این چیزی جز خواسته نیروهای منفی نیست.
من اگر قصد داشته باشم در مسیر ارزشها حرکت و به هدف خود دسترسی پیدا کنم؛ ابتدا بایستی از مسیر ضدارزشها فاصله بگیرم؛ بهعنوان مثال: زمانی که برای شرکت در آزمون راهنمایی برنامهریزی میکنیم، بهنوعی استرس در وجود ما نقش میبندد که آیا میتوانم در این مسیر موفق باشم یا موفق نخواهم شد! اگر قصد داشته باشم از تجربه خود در این زمینه سخن بگویم، بایستی بیان کنم که پیش از دریافت شال سبز، نگرانی بسیاری داشتم که در طول هفته قادر به حضور در شعبه نخواهم بود؛ اما زمانی که در این مسیر قدم گذاشتم، راه برای من نمایان و سختیها آسان شد.
عدم اعتمادبهنفس در ما باعث میشود که نتوانیم به هدف خود نزدیک شویم؛ زیرا تنها خود ما قادر به کمک خود هستیم و با تغییراتی که در جهت مثبت شکل میگیرد، میتوانیم از پایینترین نقطه به بالاترین نقاط صعود کنیم؛ زیرا این موضوع باعث میشود ما از احساس پوچی و ناامیدی خارج شویم و دریابیم که فلسفه خلقت انسان چیست!
گاهی در گذشته با خود زمزمه میکردیم که چرا من به این جهان قدم گذاشتهام، کاش مرده بودم و یا طلاق میگرفتم و از این قبیل افکار در ذهن ما مرور میشد؛ اما زمانی که بنده تحت آموزشهای کنگره قرار گرفتم، اندکاندک به این نتیجه رسیدم که با یک لبخند یا آغوش باز نیز میتوانم به یک تازهوارد امید دهم یا با مشارکتی که در جلسه و لژیون انجام میدهم، برای خود و دیگران انرژی به ارمغان بیاورم که در ادامه با خروج از شعبه، این انرژی را به اعضا خانواده نیز انتقال دهم؛ قطع بهیقین این حال خوش اندکاندک در وجود من رشد میکند و باعث خواهد شد که حس ناامیدی و پوچی از بین برود؛ اما با رسیدن به این آرامش، درمییابم که در خلقت چه جایگاه والایی دارم و از آن به نحو احسنت استفاده کنم. ما بایستی قدر داشتههای خود را بدانیم و به راحتی از آنها عبور نکنیم. بنده اولین روزی که میخواستم در جایگاه استادی قرار بگیرم را به یاد میآورم؛ آنقدر استرس داشتم که برقها قطع شد و تمام راهنمایان شعبه نیز به تهران رفته و حضور نداشتند که در ادامه احساس کردم این اتفاقات به خاطر گذشته ناآرام من بوده است؛ اما در حال حاضر به لطف خداوند در این جایگاه قرار گرفتهام و از شما آرامش دریافت میکنم.
اکنون اگر قصد داشته باشم از تأثیر وادی دوم بر روی خود بگویم، باید بیان کنم که من با توجه به شاغل بودنم، سرمایه و پساندازی نداشتم و طلاهای خود را بهخاطر بدهی و اشتباهات گذشته فروخته بودم؛ اما در کنگره پسانداز کردن را آموختم و این موضوع باعث شد که حول محور کنگره و عضو لژیون سردار باشم که در ادامه جایگاه دنوری را تجربه کردم و برای من بار آموزشی بسیاری بههمراه داشت؛ همچنین باعث کسب انرژی از لحظات زندگی، ورود به پارک و ورزش، تعطیلات نوروز و تابستانه شد که بتوانیم برای آنها برنامهریزی لازم را داشته و در ادامه به هدف خود نزدیک شویم تا پالایش شده، به ارتقا برسیم و حال خوش آن را تجربه کنیم. در پایان پیشاپیش هفته راهنما را خدمت آقای مهندس، خانم آنی و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم.
معرفی نمرات برتر آزمون فروردینماه
عکاس خبری: راهنمای تازهواردین همسفر ارغوان
تایپ: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ویرایش و ویراستاری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
238