English Version
English

با نق زدن و حاشیه رفتن، ناتوانی خود را نشان می‌دهیم

با نق زدن و حاشیه رفتن، ناتوانی خود را نشان می‌دهیم

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:
ظرفیت به معنای گنجایش و تاب‌وتوان یک انسان در مقابل موضوعی خاص است. بسیاری از ما انسان‌ها با این واژه‌ها آشنایی داریم و شاید هم در زندگی روزمره خود به‌کرات از آن استفاده می‌کنیم؛ مثلاً من ظرفیت آن را ندارم یا ظرفیت پذیرش فلان مسئولیت را ندارم و یا بسیاری عبارات دیگر ...

بنده به‌عنوان یک همسفر، با آگاهی که به دست آورده‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که خداوند بهتر از خودم از ظرفیت وجودی من آگاه بوده و به همین دلیل من را همسفر یک مصرف‌کننده قرار داد تا با هم سفر کنیم و از نادانی و ناآگاهی بیرون بیاییم و برای شناخت خود و پیرامونمان قدم برداریم و آگاه‌تر و بردبارتر شویم و ظرف وجودی‌مان را بزرگ و بزرگ‌تر کنیم.
به جرأت می‌توانم بگویم این بزرگ‌ترین اصل زندگی است که انسان با تمام وجود باور کند که چرا و به چه علت به این جهان خاکی قدم نهاده و چه مسئولیت خطیری بر عهده‌اش نهاده شده است.

ما همسفران کنگره ۶۰ انتخاب‌شده هستیم و مسیر دشواری پیش رو داریم، پس باید بکوشیم که این مسئولیت را به بهترین شکل ممکن به انجام برسانیم. گاهی مسئولیتی به شخصی داده می‌شود و بر اساس آن ظرفیت شخص، افزون می‌شود که این باعث خوشبختی فرد است. عکس این قضیه نیز صادق است که فرد ظرفیت یک مسئولیت را نمی‌تواند در وجودش ایجاد کند و به بیراهه کشیده می‌شود که به‌اصطلاح می‌گوییم شخص قبله‌اش را گم کرده و سرگردان شده است. کسی که به این مرحله می‌رسد، سعی می‌نماید عملش را توجیه کند، اما در اصل مطلب هیچ تفا‌وتی ندارد. انسان با نق زدن و حاشیه رفتن فقط ناتوانی خود را به دیگران نشان می‌دهد.

سلام دوستان فرشته هستم یک همسفر:
همان‌طور که هر چیزی ظرفیت دارد، انسان هم ظرفیت مختص خودش را دارد، مانند یک لیوان، اتاق، تالار، خیابان و ... انسان‌ها هم مانند این‌ها ظرف‌هایی به اندازه خودشان دارند؛ ظرفیت انسان‌ها با یکدیگر متفاوت، اما قابل‌تغییر است و می‌توان ظرفیت را افزایش داد.

همان‌طور که در وادی نهم آموختیم نقطه‌ تحمل ذره‌ذره بالا می‌رود، ظرفیت هم با دریافت آموزش و تمرین، افزایش پیدا خواهد کرد. ظرفیت یعنی گنجایش داشتن؛ حال اگر گنجایش موضوعی را نداشته باشیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فرض کنید یک پارچ آب را بخواهیم به یک لیوان انتقال دهیم، نتیجه چه می‌شود؟ ظرفیت وجودی انسان‌ها نیز همین‌طور است؛ اگر ظرفیت دانستن موضوعی در ما شکل نگرفته باشد اطلاعات اضافی سرریز می‌شود.

حال، چگونه می‌شود ظرفیت را افزایش داد؟ به نظر بنده در وهله‌ اول باید آگاه شویم که اصلاً ظرفیتمان چقدر است، بدانیم ظرفیت چیست، کم بودن آن چه آسیب‌هایی به ما می‌رساند و سپس با آموزش و انجام مسئولیت، ظرفیتمان را پله‌پله بالا ببریم. اگر هر انسانی به این بیندیشد که هدف از خلقتش چه بوده، قطعاً بسیاری از موضوعات که در حاشیه قرار دارند را رها می‌کند و مستقیم به هدف خود چشم می‌دوزد.

بنده از جمله افرادی بودم که به‌شدت نق می‌زدم و همین امر باعث می‌شد به موضوعات حاشیه بپردازم و از هدفم دور شوم، شاید اکثراً به‌حق، نق می‌زدم؛ البته آن زمان این‌گونه تفکر می‌کردم، اما اکنون می‌دانم که حتی همین حاشیه‌های زندگی و موضوعاتی که شاید من را برنجاند برای آموزش من است و نیازی نیست من به تک‌تک آن‌ها بپردازم و می‌توانم از کنارشان بگذرم.

موضوع دیگر این است که از دانستن تا عمل کردن، فاصله، بسیار است باید باز هم ظرفم را بزرگ‌تر کنم تا بیشتر بیاموزم و تمرین کنم تا کمتر آسیب ببینم.
بسیار خرسندم که کنگره ۶۰ مرا در رسیدن به اهدافم یاری می‌دهد، قطعاً فرشته سال ۱۴۰۳ ظرف بزرگ‌تری نسبت به سال گذشته دارد، مدیون این مکان مقدس هستم و باز هم مثل همیشه شکر.

سلام دوستان آرزو هستم یک همسفر:
ریشه اصلی ظرفیت از ظرف می‌آید و هر ظرفی اندازه‌ای دارد؛ درون یک لیوان آب تا یک حدی می‌توان آب ریخت، اگر بیشتر از حد بریزیم سرریز می‌شود. هر شخص در هر جایگاهی باید ظرفیت آن جایگاه را داشته باشد؛ در خانواده، در جامعه و ... تفاوتی ندارد. برای مثال: هر رهجو یک مسئولیتی دارد و باید از قوانین پیروی کند و مسئولیت‌هایی که به عهده او است را به‌درستی انجام دهد.

اگر راهنما بخواهد برای رهجویی که مسئولیتی به عهده‌اش واگذار شده است، اما از انجام آن شانه خالی می‌کند و یا به قوانین احترام نمی‌گذارد، دلسوزی کند، هیچ آموزشی صورت نخواهد گرفت. ما با دانش و آگاهی، آموزش، تفکر و تجربه باید ظرفیت خودمان را بالا ببریم.

هر یک از ما مسئولیتی داریم، به‌قول‌معروف، دست بالای دست بسیار است؛ رهجو باید پاسخگوی راهنمای خودش باشد، راهنما جوابگوی مرزبان، مرزبان پاسخگوی ایجنت و همین‌طور به ترتیب؛ پس اگر بخواهیم درست و کامل مسئولیتی که به ما داده می‌شود را انجام ندهیم، همه‌چیز و همه ساختارها از بین می‌رود و همین‌طور اگر بخواهیم اشتباه خود را به گردن دیگران بیندازیم، فقط از خودمان فرار می‌کنیم و صورت‌مسئله را حذف می‌کنیم.

نق زدن از نادانی ماست، زیرا ما دشمن بیرونی نداریم، دشمن درون ما وجود دارد که همان جهل و ناآگاهی ماست. هنگامی‌که بیشتر از ظرفیت خودمان مسئولیت را بپذیریم و به عهده دیگران بگذاریم، مجبور می‌شویم نق بزنیم و این موضوع باعث می‌شود که قبله خودمان را گم کنیم، قضاوت کنیم، به حاشیه برویم و در ادامه به قضاوت دیگران مشغول شویم. به امید روزی که هر شخصی در هر جایگاهی هر مسئولیتی که دارد را به نحو احسنت انجام بدهد تا بتوانیم در آرامش زندگی کنیم.


نویسندگان: همسفران نمایندگی‌ گیلان، رشته ورزشی بدمینتون
ویرایش: همسفر فرشته (لژیون هشتم)
عکس: همسفر آنوشا (عکاس خبری)
ارسال: راهنما همسفر بنفشه نمایندگی خواجو
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .