English Version
English

مهم‌ترین حربه شیطان، ناامیدی است

مهم‌ترین حربه شیطان، ناامیدی است

ششمین جلسه از دوره هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره۶۰، نمایندگی نائین با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر سارا، نگهبانی همسفر زینب و دبیری موقت همسفر محبوبه ساعت ۱۶:۰۰ در روز دوشنبه ۳ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند بزرگ را شاکرم که یک‌بار دیگر به من توفیق داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم. از نگهبان عزیز، ایجنت محترم و مرزبان‌های گرامی تشکر می‌کنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند.

دستور جلسه امروز وادی دوم و تأثیر آن بر روی من است. در وادی دوم می‌گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌‌نهد، هیچ‌کدام از ما به‌هیچ نیستیم حتی اگر خود، به هیچ فکر کنیم. هر کدام از ما با یک حکمتی قدم به این جهان گذاشته‌ایم. خداوند زمانی که انسان را خلق کرد به او اختیار داد و فرمود: شما می‌توانید دوراه را انتخاب کنید؛ یکی راه خوبی‌ها و دیگری راه بدی‌ها و هر کدام یک از این راه‌ها را انتخاب کردید من نیروهای خود را در اختیار شما قرار می‌دهم؛ ولی ای انسان اگر به سمت خوبی‌ها و یا به سمت بدی‌ها بروی نتیجه آن را خودت می‌بینی و من زمانی می‌توانم به شما کمک کنم که فقط در مسیر خوبی‌ها قدم بردارید.

حال کسانی که خواسته و یا ناخواسته در راه ضدارزش‌ها قدم برمی‌داشتید، کارهای اشتباه می‌کردید و تفکرات منفی داشتید و قطعاً شما می‌دانید که افکار و تفکرات منفی جسم انسان را بیمار می‌کند. ما یک‌سری کارهای ضدارزشی انجام داده‌ایم که آن‌ها نیز مشکلات زیادی را در سر راه ما قرار دادند و با تفکرات منفی و غلط جسم ما بیمار، روح و روان ما خراب شد و این باعث شد که روزبه‌روز حال ما خراب شود و به ورطه ناامیدی وارد شدیم و شروع به گلایه، شکایت و نق‌زدن و می‌گفتیم که چرا من به دنیا آمده‌ام‌؟ هدف از خلقت من چه بوده است؟ چرا به بعضی افراد شانس داده شده و چرا به من شانس داده نشده است و خیلی مسائل دیگر و دائماً می‌خواستیم از مشکلات خود فرار کنیم.

من همیشه فکر می‌کردم که مشکلات با مرگ تمام خواهد شد؛ ولی نمی‌دانستم که تازه شروع می‌شود. ما زمانی که شروع به شکوه و شکایت کردیم و وارد ورطه نااميدی شدیم، آن موقع  ما به حالت سکون کشیده می‌شویم و می‌دانيم که سکون با انسان چه می‌کند. آب که مایه حیات و زندگی بخش تمام موجودات می‌‌باشد اگر ما آن را حتی در يک ظرف چینی بریزیم و یک هفته آن را در کنار آشپزخانه قرار دهيم دیگر آن آب، قابل خوردن و آشامیدن نیست؛ پس اگر آب که مایه حیات است در جایی راکد و به حالت سکون در بیاید به‌ گندابه تبدیل می‌شود چه برسد به ما انسا‌ها! نااميدی یکی از مخرب‌ترین حس‌هایی است که انسان را ناتوان می‌کند و نمی‌گذارد که انسان حرکت کند.

ناامیدی در اطراف انسان‌مانند یک حصار و زندانی می‌شود که ما راه به جایی نداریم و ما دیگر راه پیشرفت را نداریم و روی خوشبختی را نخواهیم دید و در یک چاه عمیق فرومی‌رویم. مهم‌ترین حربه شیطان برای این‌که انسان را ناتوان کند ناامیدی است، البته بایستی این را هم در نظر داشته باشیم که انسان تمام تاریکی‌ها را تجربه می‌کند برای رسیدن به روشنایی‌ها و برای زمانی که به روشنایی رسید با تمام وجود آن روشنایی را حس و درک کند.

وادی دوم می‌گوید: انسانی که حال شما این‌قدر خراب شده و انسانی که این‌قدر حس پوچی و آرزوی مرگ خودت را داری؛ باید بلند شوی و حرکت کنی تا به خواسته و هدف خود برسی و خودت به داد خودت برسی؛ چون با سکون چیزی به دست نمی‌آید. اگر بهترین مربی‌ها را داشته باشید، بهترین کتاب‌ها را بخوانید؛ ولی هیچ حرکتی نداشته باشید به هیچ نتیجه‌ای نخواهید رسید.

وادی دوم می‌گوید: فکر نکنید که شما بیهوده به دنیا آمده‌اید؛ قطعاً برای خلقت شما هدفی بوده است. یک پشه هم که گاهی اوقات اصلاً به چشم ما نمی‌آید و یک‌دفعه بدن ما را نیش می‌زند در خلقت آن پشه نیز یک حکمتی بوده است؛ پس انسانی که با این قدرت و عظمت آفریده شده است، آیا می‌شود که بیهوده به دنیا آمده باشد؟ جایی که من گلایه و شکایت می‌کردم خداوند می‌خواست به من بفهماند که خودت باید بیدار شوی؛ چون اصل وجودی خودت را گم کرده‌ای و زمانی که ما اصل وجودی خود را گم کرده‌ایم احساس پوچی می‌کنیم. ما اگر متوجه شدیم که یک انسان چه‌قدر قدرتمند است و توانایی‌های زیادی در وجود خودش دارد واقعاً هیچ‌وقت آرزوی مرگ خودمان را نمی‌کردیم.

شاید خیلی جاها رفته‌ایم و آموزش گرفته‌ایم؛ ولی آموزش‌ها به ما نتیجه نداده است و با آموزش گرفتن صحیح و با حرکت‌کردن، مطمئناً به آن بیداری و آگاهی می‌رسیم که ما بیهوده نیستیم. هر کاری اولش سخت و سنگین است؛ مثلاً آدم‌هایی که دفعه اول می‌خواهند رانندگی یاد بگیرند، اولش می‌ترسند و این خیلی طبیعی است. واقعاً بیرون آمدن از حالت ناامیدی خیلی سخت است و نیروهای منفی خیلی به انسان فشار می‌آورند که اجازه ندهند ما حرکت کنیم و باید با این نیروها مبارزه کرد و آن‌ها را بشناسیم و این نیروهای منفی هستند که در سر راه من قرار می‌گیرند تا اجازه ندهند من حرکت کنم یا پیشرفت کنم و به حال خوش برسم. ما باید با این نیروها مبارزه کنیم و در دل آن‌ها برویم و مطمئن باشیم که وعده خداوند دروغ نیست.

خداوند می‌گوید تو حرکت کن من برکت را می‌‌دهم. اگر ما واقعاً خواسته را داشتیم نه به‌صورت زبانی؛ بلکه قلباً خواسته داشته باشیم خداوند به ما قول داده است که تمام نیروها به کمک ما خواهند آمد و راه را برای ما نمایان می‌کنند و آن اتفاق خوب که باید بیفتد می‌افتد. باید تغییرات را در خودمان شروع کنیم و پله اول را برویم و سپس پله‌های بعدی ترقی را سپری کنیم. ما باید حرکت خود را شروع کنیم تا بتوانیم از آن ناامیدی نجات پیدا کنیم و باید بتوانیم به دانایی برسیم تا دیگر مشکلات برای ما مشکل نباشد؛ بلکه مسئله باشد. بیرون از کنگره می‌گویند مشکلات سر راه ما قرار گرفته؛ ولی ما اعضای کنگره نمی‌گوییم مشکلات؛ بلکه می‌گوییم مسئله و ما می‌توانیم مسئله را حل کنیم و وقتی مسائل را یکی پس از دیگری حل می‌کنیم چه لذتی دارد.

اگر موانعی که سر راه ما قرار گرفته به‌عنوان مسئله به آن نگاه کردیم و آن مسئله را حل کردیم آن‌قدر برای ما شیرین است که خودمان سراغ مسئله بعدی می‌رویم تا آن را حل کنیم. اگر به مشکل به‌عنوان مانع نگاه کنیم و در ناامیدی فروبرویم و زانوی غم در بغل بگیریم، اگر به‌جای این کار از آموزش‌هایی که می‌گیریم استفاده و آن‌ها را کاربردی کنیم مطمئناً مشکلات زندگی ما حل می‌شود. ما می‌دانیم که زندگی بدون مشکل محال است. من هیچ جایی را پیدا نکرده‌ام که مثل کنگره به من جواب بدهد و این‌قدر قشنگ مسائلم را حل کند و نگاه و دید من را نسبت به همه چیز عوض کند. باید کنگره را جدی بگیریم و این‌که فقط دوشنبه و پنج‌شنبه بیاییم و یک زمانی را بگذرانیم واقعاً به نتیجه نمی‌رسیم و بایستی اول حرکت را در خودمان شروع کنیم.

باید آموزشی که راهنما به ما می‌دهد را عملی کنیم و قدر لحظه‌ای که اینجا نشسته‌اید و قدر لحظه‌ای که در لژیون نشسته‌اید و آموزش می‌گیرید را بدانید و واقعاً چیزهایی را که یاد گرفته‌اید را عملی کنید تا آن حال خوب و حس خوب نصیب شما شود. واقعاً ما بیهوده به این جهان نیامدیم و زمان ما کوتاه و اعمال ما زیاد است. اگر بخواهیم در جهان بعدی مشکلات و سختی‌هایی را که الان داریم را نداشته باشیم و تجربه نکنیم باید اینجا یک چیزی یاد بگیریم و مرتبه خودمان را بالا ببریم تا جهان بعدی که چشم‌باز می‌کنیم دیگر رتبه ما پایین نباشد و حال ما دوباره خراب نشود.

زمان ما خیلی کوتاه است ما حتی وقت نداریم به مسافرهای خود فکر کنیم که چرا سفرش را خراب می‌کند و بهانه‌گیری می‌کند و بایستی به فکر خودمان باشیم و به این فکر کنیم چه‌کار کنم که حالم خوب شود؟ چه‌کار کنم که به آن دانایی و آگاهی برسم؟ چون زمانی که چشم از این جهان می‌بندیم خودمان تک‌وتنها هستیم به این دلیل بایستی خواسته‌هایمان را برای رشد دانایی و آگاهی خود قوی کنیم و با این کار مطمئناً به نتیجه می‌رسیم.

مرزبانان کشیک: همسفر طیبه و مسافر محمدرضا
تایپ: راهنمای تازه‌واردین، همسفر فرزانه و همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر طیبه مرزبان خبری
ویراستار و ارسال: راهنمای تازه‌واردین، همسفر سمانه
همسفران نمایندگی نائین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .