جلسه چهاردهم از دوره بیستم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پاکدشت، با استادی راهنمای تازه واردین مسافر ابوذر، نگهبانی مسافر حسین و دبیری موقت مسافر محمود با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 ساعت 17 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابوذر هستم مسافر
دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من است. من در جایگاهی قرار دارم که وادی دوم را بهگونهای تدریس میکنم. کسی که وارد کنگره میشود با ناامیدی، ترس، اضطراب و پریشانی همراه است. ناامیدی دردی است که من تجربه کردهام و میتواند انسان را به نابودی بکشاند. کسی که وارد کنگره میشود و مدتی است که سفر خود را شروع کرده است، مقداری چهرهاش روشنشده و از طرف خانواده هم پذیرفتهشده است، نیروهای منفی از بدترین ابزار خود که ناامیدی است وارد افکار شخص میشود. این شخص بهراحتی میتواند از چرخه درمان خارج شود، همان اتفاقی که در هشت ماه سفر برای خودم افتاد. آقای مهندس وادیها را بازنویسی کردهاند و جنبه عام بهشان داده است تا برای تمامی افراد قابلاستفاده باشد. ناامیدی در سفر دوم هم برای من اتفاق افتاد، جایی که همهچیز را ازدستداده بودم و تنها راه برای من این بود که دوباره به کنگره وصل بشوم. کنگره من را از اعتیاد نجات داده بود و مطمئن بودم که میتوانست من را از این وادی خارج کند. با هر شرایطی که داشتم مطالعه و در آزمون شرکت کردم، فقط جایگاه راهنمایی میتوانست من را از این منجلاب ناامیدی بیرون کند. من الان هفتهای سه جلسه باکسانی که در ناامیدی دستوپنجه نرم میکنند کار میکنم. در وادی دوم از کلمه هیچ استفاده میکند که اگر تفکر کنیم میبینیم که هیچ ذرهای بدون هدف خلق نشده است. ما انسانها باید ببینیم که مسئولیت ما چه هست و چه هدفی را میخواهیم دنبال کنیم. اگر کلمه هیچ را متوجه بشویم مسیر خودمان را پیدا میکنیم. سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز میشود، برای من همین اتفاق افتاد و به وادی رهایی رسیدم. ناامیدی برای من هم وجود دارد اما من ابزار دارم ولی برای سفر اولی تنها ابزاری که میتواند مقابل ناامیدی داشته باشد، حضور در جلسات، فرمانبرداری، نظم و صداقتی که میتواند باراهنما داشته باشد.
عکاس: مسافر پوریا لژیون 9
تایپ و ارسال کننده: مسافر محمود لژیون 14
- تعداد بازدید از این مطلب :
183