جلسه دهم از دوره پنجاهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی البرز کرج، با استادی راهنمای محترم مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر جمال و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه "وادی دوم و تأثیر آن روی من" در روز شنبه 1 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مصطفی هستم یک مسافر؛ خداوند را سپاس می گویم که در این سال جدید، فرصتی شد در خدمت شما عزیزان باشم و از نگهبان محترم سپاسگزارم، که به من فرصت داد، در این جایگاه خدمت کنم.
هر روزی که در کنگره هستم، این احساس را دارم که حداقل یک بار در زندگیام اشتباه نکردم و این همیشه خوشحالم میکند و سپاسگزار هستم.
دستورجلسه امروز شامل دو بخش است؛ بخش اول در مورد وادی دوم است و بخش دوم؛ تولد اولین سال رهایی اکبر عزیز است.
دستورجلسه وادی دوم است که می گوید؛ هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی نهد. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. یک فرد مصرف کنندهٔ مواد مخدر و اطرافیانش از نظر افکار و اندیشه، به نقطه ای میرسند که احساس پوچی میکنند، احساس میکنند که هیچ کاری از دستشان بر نمیآید، مسیر زندگیشان را اشتباه انتخاب کردند و کارهایی انجام دادهاند، که باعث تخریب زندگیشان شده؛ ولی زمانی که وارد کنگره میشویم و از وادی اول؛ وادی تفکر عبور میکنیم و به وادی دوم، میرسیم، انسان به فکر فرو میرود.
انسانی که مصرف کننده مواد مخدر است، فکر میکند همه چیز هیچ است و زندگیاش پوچ شده و فقط مواد خود را مصرف میکند تا روزگارش بگذرد. توانایی اینکه برای زندگی اش کاری انجام دهد و هدفی داشته باشد را ندارد. وقتی وارد وادی دوم می شویم و تفکر می کنیم، متوجه میشویم که زندگی بیهوده نیست و از آفرینش این هستی و از آفرینش من، که حتی در جایگاه یک فرد مصرف کننده بودم، حتماً هدفی دنبال میشود؛ ولی من از آن هدف دور شدهام.
زندگی مانند یک ضرب آهنگ است. وادی دوم به ما این را می گوید که؛ اگر در جایگاه خوبی نیستید، قطعاً خداوند یک هدفی را در جایی قرار داده و ما از آن هدف دور هستیم، فقط باید به سمتش حرکت کنیم.
من خودم در کنگره فهمیدم که این ضرب آهنگ به نفع من است و در این چهارده سال که در کنگره هستم، این ضرب آهنگ روز به روز زیباتر میشود، چرا؟ چون همان طور که در وادی دوم می گوید؛ تمام چیزهایی که خداوند خلق کرده؛ برای یک هدف مشخصی است، حتی اگر فکر کنیم بیهوده خلق شده، به این دلیل است که به ماهیت وجودی آن پی نبردیم.
سوسکی که خدا خلق کرده، دقیقاً در جایی قرار دارد که آلودگی وجود دارد و قطعاً کاری انجام می دهد و ما از ماهیت آن خبر نداریم.
پس آیا فکر می کنید، انسان بیهوده خلق شده است؟! قطعاً اگر قرار بود، خداوند همه چیز را بیهوده خلق کند، برای ما اثر انگشت ایجاد نمیکرد و به دلیل منحصر به فرد بودن اثر انگشت، هر انسان خاص است و برای یک هدف خیلی بزرگ خلق شده است.
امیدوارم همه ما که در کنگره هستیم، حداقل به آن کاری که در جهان هستی قرار است انجام دهیم، پی ببریم. انسانها همه به دنبال شغلشان میروند و فکر می کنند که شغلشان، کارشان است و کار و شغل را اشتباه میگیرند.
شغل چیزی است و کار در جهان هستی چیز دیگری. من امرار معاش خود را از یک مسیر تهیه میکنم، ولی کارم با جهان هستی، چیز دیگری است. شغل من شاید به خانواده من مربوط باشد، ولی کار من به جهان هستی ربط دارد.
اگر واقعاً یک انسان در مورد خلقت خودش تفکر کند؛ قطعا از یأس و ناامیدی بیرون میآید و مسیر اصلی زندگی اش را طی می کند.
قسمت دوم دستورجلسه؛ تولد اولین سال رهایی اکبر عزیز است. اکبر به واسطه یکی از دوستانش، که در لژیون ما بود وارد کنگره شد. خوشبختانه اکبر ماندگار شد و یک خانواده خوب و کنگره ای دارد و کل خانواده همراهیاش کردند و خدا را شکر، سفر خیلی خوبی داشت و امیدوارم خودش و همسفرش در سفر دوم در جایگاه خدمتی بمانند و همیشه به این فکر کنند که میتوانند به انسان های دیگر کمک کنند.
اگر این مسیر را به همین شکل ادامه بدهند، قطعاً به آن نتیجهای که خدا میخواهد میرسند و امیدوارم که اکبر و همسفرش در آزمون راهنمایی موفق باشند. ممنون و متشکرم که به صحبت های من توجه کردید.
اعلام سفر مسافر اکبر:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر، مدت تخریب 15 سال، آنتیایکس تریاک، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت سفر اول 10 ماه و 24 روز، رهایی از بند موادمخدر 13 ماه و 12 روز؛ درضمن سفر سیگار کردم، روش درمان DST، داروی درمان آدامس نیکوتین، رهایی از بند نیکوتین 12 ماه و 12 روز.
سخنان مسافر اکبر:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر، این جایگاه خیلی خوب است، ولی استرس خیلی زیادی دارد؛ قبل از ورود به کنگره، من آخر خطی بودم و همیشه احساس یأس و ناامیدی و پوچی و بیهودگی داشتم. همیشه از خدای خودم میپرسیدم؛ چرا من را خلق کرده است و مصرف کننده شدهام؟! تا اینکه یکی از دوستانم، مسیر کنگره را به من نشان داد و به این مکان مقدس آمدم.
ابتدای ورود به کنگره به دلیل مشغله کاری که داشتم و هماهنگ کردن آنها، حدوداً دو ماه ماه طول کشید تا در مسیر درمان قرار بگیرم.
راهنمای عزیزم آقا مصطفی همیشه می گفت: باید ببینیم برای چه به دنیا آمده ایم و کار و شغل ما در هستی و دلیل خلق انسان چیست و جواب آن را هم می فرمود که انسان آفریده شده تا آموزش بگیرد و خدمت کند.
در سفر اول با دیدن افرادی که حال خوب داشتند، آرزو میکردم که من هم حال خوبی داشته باشم و با سوال کردن از راهنمای خوبم به این نتیجه رسیدم که باید هدف یا قبله خودم را مشخص کنم و ذره ذره با خدمت کردن و آموزش گرفتن، به اهداف و حال خوب رسیدم.
من حدود ده ماه در سایت خدمت کردم و بعد از آن دبیر شدم و متعاقباً برای مرزبانی ثبت نام کردم و عضو علی البدل شدم، قطعاً لیاقت این جایگاه را نداشتم؛ ولی برای من انگیزه زیادی داشت.
حس و حال خیلی خوبی دارم و امیدوارم همه سفر اولیها این جایگاه و حس خوب را تجربه کنند و بتوانم با صحبتهایم در سفر اولی ها انگیزه ایجاد کنم.
اوایل مصرف، حدود چهار سالی فقط حشیش مصرف میکردم و بعد از آن به کشیدن تریاک روی آوردم و تا دو سه سال، حال خوبی داشتم و بعد از چند سال فهمیدم که در منجلاب بزرگی گیر کردهام و مجبور به ادامه دادن بودم، بعد از ده سال فهمیدم تمام اختیارات جسم من را گرفته است.
در آن زمان، چون پنهانی مصرف می کردم، اعضای خانواده به من مشکوک شده بودند و در آخر مجبور به اعتراف، نزد همسرم شدم و گفتم که هیچ کاری از دست من بر نمیآید و همسرم همیشه در حال اشک و آه، دست به دعا برمیداشت.
یادم میآید که چهل روز زیارت عاشورا خواند و دعا کرد که من به درمان برسم و فکر میکنم همان دعاها و دعاهای مادرم باعث شد که پای من به کنگره باز شود و بتوانم این حس و حال را تجربه کنم.
آرزو میکنم بیرون از کنگره، افرادی که مصرف کننده و همیشه در عذاب و دردمند هستند به کنگره بیایند و حال خوب را تجربه کنند.
از آقای مهندس عزیز و خانواده محترمشان تشکر می کنم و از آقا مصطفی عزیز سپاسگزارم که با تمام مشکلاتی که دارند، همیشه به ما انرژی و حس و حال خوب را انتقال میدهند. از راهنمایان همسفرهایم، خانم کبری و خانم ستاره تشکر میکنم که مانند خواهر و مادر و با حس و انرژی خوب خود به ما انرژی بخشیدند و از همسفرهایم تشکر می کنم که با مهر و محبت خود به من کمک کردند.
در سفر اول آنها همیشه زمان خوردن دارو را به من گوشزد میکردند و همیشه به هر شکلی همراه من بودند. خیلی ممنون که به صحبت های من توجه کردید.
خلاصه سخنان راهنما همسفر کبری:
خوشحال هستم که در کنار شما عزیزان هستم، خیلی ممنونم که به حضورتان این جشن را باشکوه کردید تبریک میگویم خدمت آقای مهندس. تولد ها همیشه معجزه هستند و پیامی برای ما دارند. یادم میآید همیشه دعا میکردم که یک روزی این عزیزان مسافر بتوانند به رهایی برسند، الان خیلی خوشحال هستم که مسافران عزیز ما به رهایی میرسند و در کنگره تولد میگیرند و خوشحال هستم که این توفیق نصیب ما شد که در این جایگاه قرار بگیریم و در کنار این خانواده پر مهر باشیم تا تولد دیگر را برگزار کنیم.
به نظر من حال ما راهنماها دگرگون میشود در این جشنها تا خود این عزیزان، سپاسگزار آقای مهندس هستم و به ایشان خیلی تبریک میگویم ایشان امید و روشنی دل ما هستند. خدا قوت میگویم به آقا مصطفی عزیز که همیشه در کنار اکبر آقا بودند.
آقا مصطفی مسیر خیلی طولانی را از تهران طی میکنند و سالها در شعبه خدمت میکنند و واقعا خدمتگزار هستند خیلی ممنون هستم از ایشان. به خانم سمیرا عزیزم خیلی تبریک میگویم چون یک رهجوی خیلی خوب و گوش به فرمانی هستند، بدون سیدی نوشتن در لژیون حضور ندارند، تمام لژیون ها را همیشه می آید و مادر خیلی خوبی هستند برای بچه هایشان، هرخدمتی باشد و از ایشان بخواهی جز چشم چیزی ندارد و این بیشتر خوشحالم می کند.
برای خدمت مرزبانی ایشان هم شرکت کردند و امیدوارم که بتوانند دوباره شرکت کنند در جایگاه مرزبانی و یا آزمونی که قرار هست چند ماه دیگر برگزار شود این عزیزان بتوانند شرکت کنند و شال راهنمایی را دریافت کنند. تبریک میگویم خدمت فاطمه عزیزم و امیرعباس عزیزم که بچه های خیلی خوبی هستند و در کنار پدر و مادرشان در این مسیر حرکت کردنند و همراهشان بودند، به خانم ستاره عزیزم تبریک می گویم، به خانم راضیه عزیزم تبریک می گویم امیدوارم که این عزیزان در این مسیر بهترین ها نصیبشان شود و خانم راضیه عزیزم شال راهنمایی را دریافت کند. خیلی ممنونم که حضور دارید.
خلاصه سخنان همسفر سمیرا:
خدا را شکر می کنم که این جایگاه را تجربه کردم امیدوارم که همه سفر اولی ها به رهایی برسند و این جایگاه را تجربه کنند به قول مسافرم استرسش خیلی زیاد است ولی ارزش این را دارد که تجربه کنید. از آقا مصطفی تشکر میکنم خیلی ممنونم از ایشان پدرانه محبت کردند راهنمایی کردند، خانم کبری عزیزم مادرانه دوسشان دارم ممنونم بابت همه ی زحماتشان، از اعضای خوب کنگره ۶۰ تشکر میکنم و از آقای مهندس عزیز خیلی تشکر می کنم و خانواده محترمشان، از مسافرم تشکر می کنم بد یا خوب باعث شدند ما اینجا باشیم و حال خوب دریافت کنیم، از دختر و پسر عزیزم تشکر می کنم درکمان کردند در این ۲سالی که در کنگره هستیم.
خلاصه سخنان راهنما همسفر ستاره:
سپاسگزار خداوندی هستم که من را در مسیر نور هدایت کرد و به واسطه ی تولد این عزیزان امروز در این جایگاه قرار دارم، تبریک میگویم این تولد را به جناب مهندس عزیز و خانواده پر مهرشان به آقا مصطفی عزیز و بزرگوار خداقوت و تبریک میگویم.
ممنونم بابت تمام زحماتی که برای این عزیزان کشیدند. به خانم کبری عزیزم تبریک میگویم به خانم سمیرا عزیزم، فاطمه گلم و خانم راضیه عزیز خیلی تبریک می گویم، امروز قبل از این که به شعبه بیایم به رسم همیشگی که تولد عزیزان است، به کتاب ۶۰ درجه رجوع کردم و پیامی از استاد سردار ظاهر شد، که آن را برایتان میخوانم:
امروز سومین پیامی هست که از استاد سردار عزیز در جلسه خوانده می شود و من معتقد هستم پیام هایی که در جلسات خوانده میشود پیام اصلیاش برای آن کسی است که تولدش است. هر سه این عزیزان پیامها را دریافت کنند و تفکر کنند و بتواند بندهای وجودی خود را باز کنند.
پیام این بود: در حرکت خود هیچ تردیدی راه ندهید؛ زیرا جلودار واقعی آن خداوندی است که غیر ممکنها را ممکن مینماید. خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم وقتی که تولد خود آدم می شود مخصوصا جشن تولد ۵ سالگی خیلی انرژی دارد خیلی حس و حالش خوب است، وقتی تولد رهجو ات می شود و تو به عنوان یک راهنما در کنار یک رهجو قرار می گیری و بعد از یکسال، سه سال، پنج سال در کنار آن عزیز هستی خیلی حس قشنگی است میتوانم بگویم از جشن تولد خود آدم هم قشنگتر است و امروز اینجا هستم و سپاسگزار خداوند هستم.
خانم راضیه عزیز هم یک خواهر دلسوز یک سال است وارد لژیون من شدند و خیلی گوش به فرمان و خیلی قوی حرکت کرد خواسته داشت و برای خواسته ای که داشت تلاش کرد حرکت کرد سی دی ها را منظم می نوشت. مسیر کنگره حرکت می کند من واقعا به ایشان تبریک می گویم بابت استقامتش،از خدا می خواهم هر سه این عزیزان امسال در آزمون کمک راهنمایی جایگاه راهنمایی را تجربه کنند و همیشه در مسیر عشق و نور الهی بدرخشند.
خلاصه سخنان همسفر راضیه:
من هم خدای خود را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که در این جمع مقدس قرار گرفته ام و آموزش میگیرم، این تولد شیرین و با ارزش را ابتدا به جناب مهندس عزیز و خانواده پر مهرشان تبریک میگویم، آقا مصطفی بزرگوار واقعا برای مسافرمان زحمت کشیدند خدا عمر با عزت به ایشان بدهد، ازمسافر عزیزم تشکر می کنم که واقعا خوب مسیر را طی کرد امیدوارم که نتیجه اش ببیند.
خدا را هزاران هزار بارشکر زندگیشان به آرامش و آسایش و تعادلی که می خواستند رسید، از خانم کبری عزیز راهنمای خانم سمیرا تشکر می کنم، از سمیرای عزیز تشکر می کنم که در این مدت توانستند بعنوان یک همسر خوب در کنار خانواده باشند و زندگیشان را پا برجا نگه دارند، از خانم ستاره با عشق و بامحبت واقعا خالصانه خدمت می کنند کمال تشکر را دارم، از تک تک شما عزیزان سپاسگزارم امیدوارم هر کسی که می خواهد به رهایی و تولد برسد هرچه زود تر خداوند نصیبش کند، از اینجت ها و مرزبان های دوره قبل و دوره جدید بسیار بسیار تشکر می کنم
واقعا باعشق و خالصانه خدمت می کنند برای این که حال ما به تعادل برسد و حالمان خوب باشد،از خانم فریده عزیزم راهنمای جونز خودم بسیار تشکر می کنم با آموزش های نابشان توانستند ما را به ورن ایده آل برسانند.قصدم همین بود تشکر کنم از همه شما عزیزان که تولد ما را با شکوه تر کردند،از خداوند عزیز می خواهم که همه ی مسافرهای عزیز هرچه زودتر به رهایی برسند و همسفر ها را خوشحال کنند.
خلاصه سخنان همسفر کوچک فاطمه:
آن چه باور است محبت است و آن چه نیست ظروف تهی است. شما عزیزانی که الان در این جلسه نشسته اید سرشار از عشق و محبت هستید، راهنما های عزیز خود عشق هستند و امروز تولد یکسال رهایی پدر و مادر عزیزم است این خاطره همیشه در ذهن من باقی خواهد ماند، می خواهم تشکر کنم از آن هایی که به پدر و مادرم آموزش دادند، از آقا مصطفی عزیز و بزرگوار تشکر می کنم و از خانم کبری مهربان و دوست داشتنی تشکر میکنم و تشکر ویژه از آقای مهندس و خانواده محترمشان دارم، از خانم ستاره و مادرم و عمهام تشکر میکنم.
تایپ متون مسافران: مسافر صدرا و مسافر یاسر
تایپ متون همسفران: خدمتگزاران سایت همسفران
عکاس: مرزبان خبری مسافر هادی
ویرایش و بارگذاری: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
833