حدود یک سال وسه ماه است که من درکنگره حضور دارم، میخواهم به شما عزیزان بگویم که من دردنیای بسیار تاریک وترسناک وعذاب آوری گیر کرده بودم، باحالی بسیار خراب با کنگره ۶۰ آشنا شدم و وارد کنگره شدم درآنجا کسانی رامیدیدم که شال نارنجی وشال زرد داشتند ،یکی ازآنها نزدیک من آمد مرا بغل کرد وخوش آمد گفت من درآن زمان اصلا متوجه رفتار آنها نبودم.
من همیشه ازاعتیاد و حتی صحبت کردن از اعتیاد و یا فرد مصرف کننده نفرت داشتم و حال مرا خراب میکرد، باخودم میگفتم من اینجا چه میکنم چرا من باید اینجا باشم، چرا من باید درکنار این آدما قرار بگیرم و صحبت های آن ها را گوش بدهم.
چند جلسه اول فقط دوست داشتم که زود جلسه تمام شود و من به منزل برگردم ، به همسرم میگفتم تو مقصری که من باید به چنین جایی پا بگذارم ؛ ولی حالا که یک سال از آن ماجرا میگذرد و نگاهی به پشت سرم می اندازم میبینم نه تنها دیدگاه من به مصرف کننده؛ بلکه به خیلی ازمسایل تغییر کرده است.
من خیلی بااشتیاق سیدی هایم را مینوشتم وازهر سیدی جواب سوالاتم را میگرفتم ،نکته های زیادی یادگرفتم که برایم خیلی مفید بود، خیلی خوشحالم که با کنگره آشنا شدم و با راهنمایم ارتباط خوبی برقرار کردم و حالا حس خوب بودن و شاد بودن را دارم و خدارا سپاسگزارم که من را به کنگره وصل کرد که هیچ وقت احساس تنهایی نکنم .
تایپ: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر پری(لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر نازیلا رهجوی راهنما همسفر پری(لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا(لژیون شانزدهم)
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
147