English Version
English

با ورود به کنگره معنای اصلی آفرینش را درک کردم

با ورود به کنگره معنای اصلی آفرینش را درک کردم

در وادی اول آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می‌رود. یاد گرفتیم که باید تفکر کنیم، درست فکر کنیم و حتی سعی کنیم به خیلی چیزها فکر نکنیم، آموختیم که تفکر  یک حرکت درونی است که ترسیم‌کننده رفتارهای بیرونی است. تفکر، حرکت از یک نقطه مجهول به یک نقطه معلوم است.
حالا که یاد گرفتیم قبل از انجام هرکاری باید تفکر کنیم به سراغ وادی دوم می‌رویم و اما وادی دوم می‌گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
مسافر و همسفر زمانی که وارد سفر اول می‌شوند به واسطه ضرباتی که از اعتیاد خورده‌اند و اینکه می‌بینند برای رهایی از تاریکی‌ها باید چه سفری را طی کنند دچار یأس و ناامیدی می‌شوند و اوایل دائماً به درگاه خداوند گله و شکایت می‌برند که چرا من؟ چرا این اتفاق باید برای من می‌افتاد؟ چرا من باید سختی‌های سفر را تحمل کنم؟ و... اما به مرور و با گرفتن آموزش‌های کنگره و قدم گذاشتن در ۱۴ وادی و با رسیدن به وادی دوم متوجه می‌شوند که هر چیز حکمتی دارد و هیچ‌چیز بیهوده خلق نشده است باید دقت کنیم که آقای‌مهندس در تیتر وادی دوم از لفظ "هیچ‌چیز" استفاده کرده‌اند یعنی استثناء قائل نشدند و هدف‌دار بودن خلقت در مورد تمام انسان‌ها، حیوانات، گیاهان و جامدات صدق می‌کند.
انسان زمانی‌که پا به هستی گذاشت، قدرت‌مطلق او را به دو راهیِ تاریکی و روشنایی هدایت کرد و انتخاب را بر عهده انسان گذاشت.
انسان تاریکی را برای پی‌بردن به عظمت روشنایی تجربه می‌کند چون درد فراق، لذت وصال را صد چندان می‌کند. موقعی که انسان در تاریکی فرو رفت، برای رسیدن به روشنایی باید از گذرگاه‌های سخت عبور نماید و اگر توانست به سلامت عبور کند آن‌وقت انسانی کار‌آزموده و رها خواهد شد و به یک معلم تبدیل می‌شود.
خودِ من به عنوان یک همسفر قبل از ورود به کنگره مدام از خودم می‌پرسیدم که چرا من به دنیا آمدم تا این زندگی را تجربه کنم و یا چرا خداوند مسافرم را خلق کرده است حتی اوایل ورودم به کنگره هم از خودم می‌پرسیدم که چرا من باید به‌خاطر یک نفر دیگر وقت بگذارم و به اینجا بیایم، سی‌دی بنویسم و... اما به‌مرور و با گذشت چند ماه زمانی‌که وادی اول را درک کردم و به وادی دوم رسیدم فهمیدم خداوند از خلق موجودات و کنار هم قراردادنشان هدفی دارد و هیچ‌چیز را بیهوده نیافریده‌ است، فهمیدم که من و مسافرم باید خلق می‌شدیم و در کنار هم قرار می‌گرفتیم تا در کنگره ۶۰ به هدف اصلی آفرینشمان که کسب آموزش و خدمت‌کردن است برسیم.
من با ورود به کنگره معنای اصلی آفرینش را درک کردم و از اواسط سفر اول، ناامیدی که بزرگ‌ترین دشمن انسان در مسیر حرکت و پیشرفت است از من دور شد و جایش را به اعتماد‌به‌نفس، آگاهی و دانایی داد.
خدا را شاکرم که در کنگره حضور دارم و می‌توانم در آن رشد کنم و خودم را تزکیه و پالایش کنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهام لژیون بیست‌و‌پنجم
رابط خبری لژیون بیست‌و‌پنجم: همسفر معصومه
ویراستاری و ثبت: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فتانه لژیون چهاردهم
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .