جلسه نهم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی جهانبین، با استادی راهنما همسفر معصومه با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تاثیر آن روی من» در روز شنبه ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
درابتدای وادی دوم؛ از جنگ نرم صحبت شده است همچنین از خوشحال بودن، مگر میشود جنگ باشد ولی خوشحال هم باشیم؟! کمی خندهدار است ولی اینجا مقصود از جنگ نرم؛ جنگ آگاهی و اطلاعات است، جنگ افکار و اندیشه، جنگ محبت و دوستی و صحبت از جنگ قلم است، جنگی است که در درون اتفاق میافتد، جنگی نیست که سلاح برداری و خشونت کنی بلکه جنگی نرم است تا دنیای درون تبدیل به یک شهر آباد شود و این جنگ نرم با تفکر، شروع میشود.
من و مسافرم قبل از ورود به کنگره ۶۰ راه را اشتباه میرفتیم، تلاش و کوشش میکردیم به در و دیوار میزدیم ولی نتیجه نمیگرفتیم و روز به روز با تخریب بیشتری مواجه میشدیم و خداراشکر بالاخره راه کنگره ۶۰ برای ما نمایان شد. مسافرم با ورود به کنگره و انتخاب لژیون و گرفتن برنامه درمان از راهنمای خود و گرفتن آموزشهای ناب کنگره، وارد جنگ نرم شد؛ جنگی که در نهایت بعد از گذشت یازده ماه و خوردن داروی OT به پیروزی، رهایی و خوشحالی ختم شد. برای به دست آوردن سلامت جسم، روان، افکار و اندیشه و رسیدن به تعادل؛ جنگید و در نهایت پیروز میدان شد و فرماندهی جسم خود را باز پس گرفت.
نکته قابل توجه دیگر در وادی دوم این است که ما در این جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم بلکه یک نیروی عظیم و شگفتانگیز به نام قدرت مطلق(الله) وجود دارد که در هر کجای دنیا یاریرسان ما میباشد و ما را مورد حمایت خود قرار میدهد؛ ولی شرط دارد و شرطش این است که از کارهای ضد ارزشی دوری کنیم و به سمت ارزشها حرکت کنیم و در راه صراط مستقیم قدم برداریم، مسافر من با حرکت و توان خود در راه مستقیم و ارزشها قدم برداشت، تفکرش که یک تفکر غلط، افیونی و ناامید از زندگی بود را تغییر داد، البته این فقط در سایه آموزشهای ناب کنگره اتفاق میافتاد.
خداوند به وعدهای که داده بود، عمل کرد و مسافر من را مورد حمایت خود قرار داد و روز به روز حالش بهتر شد؛ او که در اثر مصرف مواد مخدر و الکل، سیستم ایکس خود را تخریب کرده بود و روانش هم تحت تاثیر جسمش قرار گرفته بود، تصمیمات غلط میگرفت، باعث شد که تمام سرمایه خود را از دست بدهد و تبدیل به شخص ورشکسته و بیاعتبار شود ولی وقتی در مسیر ارزشها و آموزشهای ناب کنگره قرار گرفت، علاوه بر درمان جسم خداراشکر توانست دوباره با افکار و اندیشه سالم سر پا شود و از نو شروع کند و تا حدودی خودش را جمع وجور کرد، دست از ناامیدی برداشت، با قدرت و هدفمند قدم برداشت.
در ادامه وادی دوم؛ جناب آقای مهندس بسیار زیبا مثال میزنند؛ اینکه هیچ موجودی در هستی بیهوده خلق نشده است، حتی لاشخورها که موجودات زشت و خشنی هستند نیز بیهوده آفریده نشدند بلکه برای پاکسازی طبیعت آفریده شدهاند، حال میتوان گفت انسان که اشرف مخلوقات است بیهوده قدم به این حیات گذاشته است؟! در پایان وادی دوم، اشاره میکند به فلسفه وجودی ما انسانها؛ آنقدر عظیم و بزرگ است که ما هنوز حتی ساختار کامل یک سلول از میلیاردها سلول که جسم ما را تشکیل داده است را نمیشناسیم و اطلاع چندانی از عمق وجودی آنها نداریم، ما حتی نظارت و کنترل بر امور و اداره جسم خود را هم نداریم؛ همین نفس کشیدن که در ظاهر ساده میباشد، تحت کنترل و اراده ما نیست که اگر اینگونه بود؛ ممکن بود فراموش کنیم و باعث مرگ خودمان شویم یا اگرمشکلی در مسیر رگهای خونرسان مغز یا قلب رخ بدهد اتفاقات ناگوار رخ میداد.
بهتر است به فلسفه وجودی خلقت و حیات خود و دیگران کمی تفکر کنیم، ارزش و احترام قائل شویم و بدانیم که ما جهت بیهودگی یا تصادفی قدم به حیات نگذاشتهایم و من خداراشاکر و سپاسگزارم، بابت آفرینش خودم و اینکه اجازه داده شد من وارد کنگره شوم و آموزش بگیرم و خدمت کنم، همچنین از زندگی لذت ببرم و زندگی کردن را فرا بگیرم و کمک کنم تا دیگران هم زندگی کردن را بیاموزند.
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
286