جلسه هشتم از دوره سی و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی ایجنت محترم مسافر یوسف، نگهبانی مسافر صادق و دبیری مسافر محمدباقر، با دستورجلسه ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) و اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر علیرضا پنجشنبه 30 فروردین ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر
از نگهبان، دبیر و گروه مرزبانی تشکر میکنم. دستور جلسه امروز از دو بخش تشکیل میشود، بخش اول "ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن، نق زدن و حاشیه" و سپس "اولین سال رهائی مرزبان محترم علیرضای عزیز"
در کنگره شصت سالانه حدود 52 دستور جلسه داریم که موضوعات زیادی را سوای اعتیاد شامل میشود؛ زیرا ما قوانین درست زندگی کردن را بلد نبودیم و دچار اعتیاد شدیم، زمانی که ما این قوانین را فرا میگیریم، کم کم تمامی مشکلات ما از جمله اعتیاد برطرف میشود و هنگامی که وارد سفر دوم میشویم، به دلیل بلد بودن این قوانین، مانند یک انسان عادی به زندگی ادامه میدهیم. این دستور جلسه بسیار کاربردی و آموزشی است و باید بگویم که اگر ظرفیت وجود نداشته باشد، مسئولیت پذیری نیز وجود نخواهد داشت و در ادامه باعث قبله گم کردن، حاشیه و نق زدن نیز میگردد؛ در این مقوله ظرفیت مهمترین مسئله است که در وادی نهم نیز به آن اشاره میشود.
اما چگونه میتوان ظرفیت را بالا برد، ابتدا با درمان و آموزش گرفتن؛ یک فرد مصرفکننده اکثراً نقطه آشوب پایینی دارد و با یک بوق زدن بهم میریزد، اما در کنگره مشاهده میشود که فرد بعد از چند ماه سفر نقطه تحملش بالا میرود و به آسانی دچار آشوب نمیگردد. نکته مهم دیگر برای بالا بردن ظرفیت، خدمت کردن است که موجب میشود، ظرفیتمان بالا برود، مسئولیت پذیر شویم و... آموزشهای بسیار زیادی در خدمت کردن وجود دارد؛ فردی که بعد از درمان همچنان در کنگره میماند و خدمت میکند، متوجه صفات منفی درونش میشود و تلاش میکند آن صفات را برطرف کند، زیرا در سفر اول وجود خمر باعث میشود ما صفات بد خود را نبینیم، اما در سفر دوم همه چیز برایمان نمایان میشود.
در واقع شروع خدمت آغاز خودسازی و یافتن خویش است و این مسئله بسیار مهم است. خدمت از مراحل پایین مانند چیدن صندلی و نظافت سالن آغاز میگردد و مرحله به مرحله پیش میرود تا به جایگاههایی مانند مرزبانی و راهنمایی میرسد؛ خدمت به مرور ظرفیت افراد را بالا میبرد و این امر موجب آرامش درونی انسان میشود. اگر ظرف من بزرگ باشد وقتی یک مسئولیت به من میدهند، قبلهام را گم نمیکنم.
اما در مورد قسمت دوم دستور جلسه تولد اولین سال رهایی علیرضای عزیز، طبق پیام تولد او که "انسان میتواند تغییر نماید و سرنوشتها با خواست انسان رقم زده میشود" که این نه تنها برای علیرضا، بلکه برای همه کاربرد دارد؛ تمام کارهای امروز ما سرنوشت آینده ما را رقم میزند، گویی هر اتفاق خوب و بدی که قرار است برای ما اتفاق بیوفتد، با کارهای الآن ما دارد رقم میخورد. کسانی که سفر اولی هستند، الآن دارند سرنوشت ده ماه آینده خود را رقم میزنند که آیا ده ماه دیگر من حال خوبی دارم و درمان شدهام و یا از الآن روی برنامه نیستم و ده ماه دیگر همچنان مصرفکننده هستم.
علیرضا با حدود پنج سال سقوط آزاد وارد کنگره شد ولی اصلاً حال خوبی نداشت. افرادی هستند که بیست سال است که ترک کردهاند اما همچنان خمار هستند؛ درواقع به خماری عادت کردهاند. علیرضا فوراً وارد درمان شد و سفر بسیار خوبی را انجام داد، سیدیهایش را مرتب مینوشت و بسیار منظم بود. کارهای سادهای که کنگره برای درمان مانند حضور مرتب، استخر رفتن، پارک رفتن و سیدی نوشتن از هر شخص میخواهد را انجام داد. او بسیار حرفگوشکن و البته مؤدب بود و درنهایت به درمان رسید. از همان سفر اول خدمت میکرد و سپس به جایگاه مرزبانی رسید. البته خدمت نصیب هرکسی نمیشود و خداوند لیاقت خدمتگزار بودن را به هرکسی نمیدهد؛
باید قدر این موضوع را دانست و امیدوارم علیرضا نیز قدردان باشد و چند ماه دیگر در آزمون راهنمایی قبول بشود. البته تمامی اینها برای آرامش و آموزش خودمان است و غیرازاین هیچچیز دیگری در کنگره نیست. امیدوارم که علیرضا در این قضیه موفق باشد، من از او خیلی راضی هستم.
اعلام سفر مسافر علیرضا:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر. آخرین آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک، روش درمان DST، دارو درمان OT، مدت سفر اول ۱۰ ماه، به راهنمایی آقا یوسف، رهایی 1 سال.
آرزوی مسافر علیرضا:
خواسته ی من این است که آرزوی تک تک شماها برآورده بشود.
صحبتهای مسافر علیرضا:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
اول از همه خدا را شکر میکنم که تولد رهاییم را جشن گرفتم. از آقای مهندس بابت محیا نمودن این بستر تشکر می کنم. امروز برای من روزی است که تا بهحال در زندگیم تجربه نکردم. آقا یوسف همیشه مثل یک برادربزرگتر دستم را گرفته و راه را نشانم داده است. من حتی به احترام آقا یوسف در پشت تلفن ایستاده باهاشان صحبت می کنم.
اگر مرزبان و راهنما بشوم هم گوشه ای از زحماتشان جبران نمی شود. من زمانی که وارد کنگره شدم، سقوط آزاد و با حال خراب آمده بودم. دو سال و نیم مواد مصرف نمیکردم اما با همه دعوا داشتم و جواب سلام کسی را نمی دادم. من دوست داشتم با عشق زندگی کنم و کنار مردم باشم و بتوانم با خانوادهام باشم، اما مواد مخدر این چیز ها را از من گرفته بود. من فقط دوست دارم سفر اولی ها یک روزی بیایند و در این جایگاه حس و حال امروز من را تجربه کنند.
تایپ: مسافر محمد جعفری لژیون دوم و مسافر احمدعلی لژیون سوم
ارسال خبر: مسافر صادق لژیون دوم
تهیه و تنظیم توسط گروه وبلاگ نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
370