یازدمین جلسه از دوره دوم لژیون سردار نمایندگی جهانبین شهرکرد به استادی راهنمای محترم همسفر نوید و نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه "دنور" در روز سهشنبه مورخ ۲۸ فروردين ماه ١۴۰٣ ساعت ١۵:۳۰ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
خدا را شکر میکنم که بچههای کنگره را میبینم اینقدر پر انرژی و پرشور و نشاط هستند. امروز آزمون هم برگزار شد و استقبال خوبی هم شده بود و من از دیدن بچهها خیلی لذّت بردم.
راجع به دستور جلسه دنور، همه ما معنی دنور را خیلی شنیدهایم، دنور یعنی بخشش، یعنی از آن چیزی که داریم میتوانیم ببخشیم، از چیزی که نداریم، چه کسی میتواند ببخشد؟ آدم از داشتههای خودش میتواند ببخشد! پس در وهله اوّل ما باید قوی و قدرتمند باشیم تا بتوانیم در واقع یک دست آوردی داشته باشیم. حالا بخشش مالی یا عاطفی یا معنوی یا هر شکلی، باید در واقع آن ماده یا آن معنویت را داشته باشم که بتوانم به طرف دیگر هم ببخشم.
یک مثالی بود که استاد امین هم زده بود و میگفت که دیدید که بعضیها وقتی نذری میدهند، توی صف نذری بیشتر از همه نذری میگیرند و بعد میبینید که یکجای دیگر هم نذری میدهند و همان شخص را تکراری میبینید و بیشتر از همه نذری میگیرد. مگر یک انسان چقدر میتواند این نذریها را بخورد؟ یکی یا دوتا یا سه تا را میخورد ولی چهارمی را دیگر نمیتواند بخورد. آن چهارمی به بعد میماند و خراب میشود و فاسد میشود، زیاد خوردنش هم آسیب میرساند که در لژیون جونز هم میگویند. هم کم بودن و هم زیاد بودن، البته کم و زیاد بودن نسبی است و برای هر کسی یک تعریفی دارد، تعریفش آن ظرفیت میشود؛ یعنی اگر آن ظرفیت را داشته باشم میتوانم کمم را زیاد و زیادم را کم بکنم، پس من باید اوّل ظرفیت این قضیه را داشته باشم.
ما خودمان در بین افراد میبینیم که اشخاصی هستند بسیار پولدار ولی اصطلاحاً آب از دستشان نمیچکد و بعضیها را میبینیم که در عین ساده زیستی و سختی، فراتر از حد انتظار یک چیزی را میبخشند که اصطلاحاً میگوییم طرف مرام کُشمان کرد. ولی هر دو اشتباه است چون تعادل توی هر دویشان نیست.
وقتی ظرفیت باشد، توانایی هم باشد، ما بر اساس آن ظرفیت و تواناییمان باید ببخشیم. اگر تعادل نباشد، اینجا داریم اجحاف میکنیم. نیروهای منفی هم دقیقاً منتظر این عدم تعادل هستند، تعادل که نباشد، سراغ انسان می آیند.
نیروی منفی بیشتر میرود سراغ آن کسی که نشسته و اصلاً تحرکی ندارد و سکون دارد، همانجا است که آقای مهندس میگویند: دوچرخه تا زمانی که پا میزنیم حرکت میکند و وقتی سکون شد، سقوط اتفاق میافتد، پا نزنی میافتی، این دقیقاً همان قضیه است. پس ما باید حرکت کنیم و قدرتمند بشویم تا بتوانیم بر اساس ظرفیتمان هم ببخشیم.
یک استاد کاری بود که یک روز یک حرف قشنگی به من زد، کار کرده بود و بستانکار بود، به او زنگ زدم و گفتم که میدانم بستانکاری، اشکالی ندارد که یکی دو روز دیرتر بشود؟ گفت نه بابا، پول که مال من نیست مال مردم است، این پول را که بدهی ، من باید به یکی دیگر بدهم و او هم به دیگری بدهد.
ما الان خودمان بنشینیم و ببینیم که این عیدیهایی که دادهایم و گرفتهایم، چیزی از آنها برایمان مانده است؟ آن پولی که بحساب ما میآید، حال یک نفر یک میلیون و دیگری صد میلیون، آخر ماه که میشود میبینیم که یک مقدار عمدهای از آن نیست و واقعاً این همانی است که آقای مهندس میگویند، زمینی هم که ما در آن ساکن شدیم و از نعمتهایش استفاده میکنیم همین است. این خورشید دارد به همه میتابد و نمیگوید به این نتابم و به آن بتابم ، هرکس به اندازه توان خودش و ظرفیت خودش برداشت میکند، ولی اینجا مهم است که منی که آمدهام روی این زمین خاکی و استفاده میکنم، میگذارم دیگران هم زندگی کنند یا نه؟ همانی که آقای مهندس میگویند، زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند.
بنظر من، ما آدمها نسبت به خودمان و خانوادهمان و آدمهای اطرافمان مسئولیم. توی پیام هم فرمودند که؛ دختران و پسران جوانی که دارند پَرپَر میشوند، برای این پَرپَر شدن هم نیروی منفی از هزار راه وارد میشود ولی اکثر ما دیگر تجربه کردهایم این مواد مخدر دیگر تَهش است. البته من تجربه نکردهام ولی بچههایی که تجربه کردهاند میگویند که تَهش همین بود دیگر. من هیچ جایی را بهتر از اینجا سراغ ندارم، اگر سراغ داشتم الان اینجا نبودم
تشکر میکنم از همه کسانی که اجازه دادند من در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم. از همه شما سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش کردید.
نگارنده: مسافر مهران لژیون ١١
ویراستار: مسافر عباس لژیون ۸
تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸
ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان
نمایندگی جهانبین شهرکرد /مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
427