English Version
English

راست‌گویی, بزرگ‌ترین شهامت است

راست‌گویی, بزرگ‌ترین شهامت است

پیرامون دستور جلسه هفتگی: «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)» گفت‌‌وگویی صمیمانه با مسئول صوت، همسفر راحیل داشتیم.

با ایشان گفت‌وگویی صمیمانه ترتیب دادیم که تقدیم نگاه شما مهربانان همیشه همراه می‌نماییم:

 

سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما, لطفاً به رسم کنگره۶۰ خود را معرفی نمائید؟

 

سلام دوستان راحیل هستم یک همسفر.

با توجه به دستور جلسه این هفته، یک همسفر با چه پارامتر‌هایی می‌تواند ظرفیت وجودی خود را بالا ببرد و در صورت خدمت گرفتن دچار منیت نشود؟

واژه همسفر فقط یک کلمه نیست. اولین کاری که باید یک همسفر انجام دهد این است که، بداند همسفر به چه معنی است و به چه کسی گفته می‌شود؟! یک همسفر با چَشم و گوشی بسته، ذهن و روانی درگیر، آشفته و تنها به قصد رهایی مسافر خود وارد کنگره۶۰ می‌شود.
همسفر دیر یا زود متوجه این می‌شود که خود بیشتر از مسافر به درمان نیاز دارد. زمانی‌که چشمانش روشن و گوش‌هایش تیز و ذهنش آزاد و روانش ترمیم پیدا کرد, آن‌وقت می‌تواند آموزش بگیرد و آگاهی خود را بالا ببرد. اگر یک همسفر قبل از رسیدن به این مرحله، مسئولیت قبول کند، ریشه در منیت او دارد، زیرا تا زمانی‌که انسان به علم و آگاهی نرسد و برای شناختِ خود، سفر درونی را طی نکرده باشد قبول مسئولیت چیزی جز تظاهر و یا برای خوب کردن حال خود نیست و این هم منیت او است.

همان‌طور که می‌دانید تمام جایگاه‌های خدمتی با آموزش همراه است، از حس و حال خدمت خود در قسمت صوت برای ما بیشتر بگویید؟

در کنگره۶۰ این جایگاه‌ها هستند که افراد را انتخاب می‌کنند، هیچ‌کس به اجبار نمی‌تواند جایگاه خدمتی دریافت کند و اگر این‌گونه هم باشد, در آن جایگاه نمی‌تواند مدت زیادی باقی بماند؛ پس زمانی‌که اعتقاد داریم جایگاه‌ها ما را برای خدمت کردن انتخاب می‌کنند باید حتماً آموزش لازم را دریافت کنیم.

مهم‌ترین آموزشی که در سفر اول از راهنمای خود دریافت کردید چه بود؟

راهنمای من قوی بودن را به من آموخت. امیدوارم در هر جایی که هستند در پناه خداوند سالم و تندرست باشند.
من شخصی ترسو و ضعیفی بودم، به عنوان مثال؛ هرگز تنها با یک آقا سوار آسانسور نمی‌شدم.
راهنمای عزیزم به من آموخت مانند کوه محکم باشم و این که مرد بودن یک صفت است که بسیاری از زنان قدرتمند شایسته این صفت هستند.

آیا ایجاد ظرفیت و مسئولیت به عهده گرفتن باعث باز شدن گره‌های وجودی انسان می‌شود؟

تنها شرکت در لژیون و آموزش دیدن کافی نیست، زیرا با افراد محدودی در ارتباط هستیم، اما زمانی‌که خدمتی را به عهده می‌گیریم دایره ارتباط ما با افراد گسترش پیدا می‌کند؛ چرا که در برخورد و ارتباط با افراد است که می‌توان گره‌های وجودی خود را بهتر بشناسیم، زیرا در مواجه افراد بیرون از کنگره60 خود را آموزش‌دیده و داناتر می‌دانیم.
زمانی که در کنگره۶۰ حضور داریم، زیرا با کسانی در ارتباط هستیم که تحت آموزش‌های یکسانی قرار گرفته‌ایم، متوجه گره‌های وجودی خود خواهیم شد و نیز بعد از مدتی می‌توان به گره‌های وجودی دیگران هم پی برد اما کاش زمانی که به این مرحله می‌رسیم؛ آگاهی لازم و کافی را داشته باشیم تا در برخورد با این افراد به نقلِ قول از وادی نهم بگوییم؛ افراد بد به نحوی نقش آموزگار را برای ما دارند و باید آموزگار خود را دوست داشته باشیم؛ زیرا بدی او به دلیل جهل است.

با توجه به آموزش‌هایی که در این مدت از کنگره۶۰ دریافت نموده‌اید، چگونه می‌توان دانایی را به دانایی مؤثر تبدیل کرد و آماده پذیرش مسئولیت‌های بزرگ‌تر شد؟

من در یادگیری مسائل کنگره۶۰ بسیار دچار مشکل می‌شدم با این‌‌که در امتحانات شرکت می‌کردم و با حفظ مطالب، نمرات خوبی کسب می‌کردم اما دچار مشکلات متعددی بودم و این‌که چرا دانش من گِره از مشکلاتم باز نمی‌کند، فکرم را درگیر کرده بود تا این‌که متوجه شدم دانستن به تنهایی کلید حل مشکلات نیست, باید دانایی را کاربردی کنم. برای من عملی کردن مفاهیم کنگره۶۰ بسیار دشوار بود. شروع به نوشتن سی‌دی‌های مربوط به جهان‌بینی استاد اَمین کردم، آن چنان در مطالب دقت داشتم، که اگر استاد اَمین در سی‌دی، نام فیلم یا کتابی را بیان می‌نمودند به جست‌وجوی آن می‌پرداختم، هر چند سخت بود ولی هر کس با تلاش می‌تواند به درک این مسئله برسد. البته هر اندازه هم دانایی کسب کنیم به همان نسبت خواهیم فهمید که چندان هم نمی‌دانیم.

به عنوان کلام آخر هرگونه پیام یا مطلبی را که آموزش گرفتید و آن را سرلوحه زندگی خود قرار داده‌اید، بیان کنید؟

من در طول زندگی اساتید بسیاری داشتم، اما بعد از ورود به کنگره۶۰ ترجیح دادم به عنوان آقای دکتر و خانم دکتر خطاب کنم، نه استاد چرا که از نظر من، در مقابل راهنمای گرانقدرم واژه‌ی استاد برای دیگران بیش از حد بود.
من بزرگ‌ترین شهامت را که راست‌گویی است، از ایشان آموختم. برای رفتن به سمت روشنایی باید تاریکی را پشت سر گذاشت و از ضد ارزش‌ها دوری کرد.

تنظیم مصاحبه: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ویراستاری متن: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون ششم)
ارسال مطلب: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)

همسفران نمایندگی بنیان مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .