اولین جلسه از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه و استادی اسیستانت همسفر آذر با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه» در روز دوشنبه 27 فروردینماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
از اینکه امروز در خدمت شما عزیزان هستم خیلی خوشحالم، میتوانم بگویم افتخار و سعادت این را داشتم که در خدمت شما عزیزان باشم. بهواسطه مرزبانی و زیارت روی ماه شما این سعادت نصیب من شد که امروز بتوانم در این جایگاه خدمتی باشم و از این بابت بسیار خوشحالم. امیدوارم جلسه خیلی خوبی را در کنار همدیگر داشته باشیم و تبادل اطلاعات لازم انجام گیرد. نظر من این است که اگر برای استادی به شعبهای میروم بیشتر از اینکه دیگران بخواهند از صحبتهای من استفاده ببرند، من از مشارکتها استفاده کنم؛ من خودم همیشه خیلی به مشارکتها توجه میکنم. این مشارکتها برایم خیلی مهم است؛ یعنی من دوچندان از مشارکتها بهره میبرم؛ بنابراین من صحبتهای کوتاهی انجام میدهم و در ادامه مشارکتهای زیبای شمارا گوش میکنیم تا استفاده لازم را ببریم. بابت حضور در کنگره و آموزشهایش خدا را شکر میکنم که هر لحظه و هرکدام در کنگره درسی برای زندگی ما، درست زندگیکردن، درست حرفزدن و درست رفتارکردن است. هر لحظهاش برای زندگی ما درسی است. وقتی میگویند سیدیها را بنویسید، آموزشها را مرتب داشته باشید، وقتی میگویند گوش دهید و بنویسید فقط برای این نیست که بخواهیم رفع تکلیف کنیم، دفتر را سیاه کنیم، امضا بگیریم و بگوییم تمام شد رفت؛ اصلاً اینطور نیست.
هر آنچه آموزشها، سیدیها و منابع آموزشی در کنگره است ما باید بعد از گوشدادن و نوشتن کاربردیاش کنیم و آن زمان نقشش را در زندگیمان میبینیم. شخصی که دو الی سه ماه به کنگره میآید بهوضوح این تغییر را هم خودش و هم اطرافیانش میتوانند حس کنند و همه اینها را واقعاً از برکت کنگرهداریم که میتوانیم نوشتارها و آموزشها را کاربردی کنیم؛ پس قرار نیست در قوه بمانیم. باید در قوه برویم و به فعل دربیاییم و همه اینها را کاربردی کنیم. ما هر زمان که به هرکدام از دستور جلساتی که در کنگره مطرح میشود، میرسیم میگوییم این دستور جلسه مهم است، به وادیها که میرسیم میبینیم که چقدر برای ما در زندگی مهم است. باگذشت زمان هرساله این دستور جلسات بنا به احتیاجی که ما و دیگران در زندگیمان داریم تغییر میکند؛ دستور جلسه درختکاری واردشده است و هفته گذشته در مورد اضافهوزن بود. من خودم ۲۱ الی ۲۲ سال است که در کنگره حضور دارم و دیدم که دستور جلسات بهمرورزمان تغییر کرده است. امروز دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت، قبله گمکردن، نقزدن و حاشیه است. اگر فکر کنیم میبینیم که چقدر با این کلمات روبرو بودیم؛ اما ما هیچوقت این کلمات را در کنار یکدیگر قرار نمیدهیم که بخواهیم ببینیم اینها در کنار یکدیگر برای ما چه معنایی میدهند. این دستور جلسه در مورد ظرف و ظرفیت انسانها صحبت میکند، هر چیزی و هر انسانی یک ظرفیت و گنجایشی دارد، اندازه هر کس به میزان خودش است و هیچکسی مثل شخص دیگری نیست. در قسمت دیگر در مورد مسئولیت صحبت میکند، ما همیشه هرکداممان در زندگی خودمان این مسئولیتها را داشتیم. مسئولیت من بهعنوان یک مادر، یک همسر، خواهر، دوست یا در اداره و مدرسه همیشه این مسئولیتها را داشتم. باید ببینیم که آیا من گنجایش و ظرفیت اینهمه مسئولیت را داشتم؟ شاید خیلی فشارهایی که بر روی ما هست و ما را اذیت میکند بهخاطر این است که ظرفیت اینهمه مسئولیت که بر روی دوش ما باشد را نداریم و به همین خاطر اذیت میشویم؛ بنابراین باید ببینیم ما ظرفیت و گنجایش اینهمه مسئولیت راداریم که اینهمه مسئولیت به ما داده میشود. آقای مهندس همیشه میفرمایند که انسان تنها موجودی است که همیشه مسئولیت دارد، تفاوتش با دیگر موجودات در همین است، هیچ موجودی آن احساس مسئولیت را ندارد که بخواهد کاری را انجام دهد. برای همین کسی از موجودات دیگر انتظار ندارد که چرا این کار را کرد یا چرا این کار را نکرد؛ اما همه از انسان این انتظار دارند و علت آن حس مسئولیت و اختیاری است که به انسان داده شده است؛ پس ما مسئول هر کاری که میکنیم، هر قدمی که برمیداریم و هر کلمهای که به زبان میآوریم هستیم و باید حس مسئولیتپذیری را داشته باشیم.
گفتم هر حرفی؛ بعضیها را دیدید که هر حرفی را که دلشان میخواهد به همه میگویند و بعد از آن میگویند من آدم رکی هستم و هیچچیزی در دلم نیست، هرچه میگویم در زبانم هست؛ اما درواقع اصلاً اینطور نیست و چنین چیزی امکان ندارد. باید بدانیم هر حرفی عواقبی دارد؛ آیا ما میتوانیم مسئولیت هر حرفی که به دیگران میزنیم را قبول کنیم؟ عقیده من این است که اگر کسی زبانتلخی دارد، دل تلخی دارد. این نیست که بگویی چیزی در دلم نیست، اصلاً امکان ندارد؛ همه اینها به آموزشهای ما برمیگردد. به این دستور جلسه برمیگردیم که میخواهیم راجع به ظرفیت و مسئولیت صحبت کنیم. خوشبختانه باتجربهای که در کنگره بهدستآمده به این نتیجه رسیدیم که هرکسی که آن ظرفیت را نداشته باشد اگر کوچکترین کارها هم به او داده شود کار را خراب میکند؛ حتی اگر یک تیکشیدن ساده باشد. تجربهای که طی این سالها بهدستآمده این است که اول باید ظرفیت شخص بالا برود تا ما بتوانیم مسئولیتی را به او واگذار کنیم؛ زیرا در غیر این صورت هم حال خود و هم حال دیگران را خراب میکند. خوشبختانه همه چیز در کنگره تدریجی است و همیشه زمان را در نظر میگیریم؛ مثلاً به این صورت نیست که کسی 2 الی 3 هفته بیاید و به او جایگاه استادی را بدهیم، معلوم است که حالش بد میشود؛ پس این تدریجی بودن باعث آموزش میشود، آموزش ازاینجهت که بخواهد درست رفتار کند و بامحبت رفتار کند. اگر به پیمان در قسمت مرزبانی دقت کرده باشید، همیشه خوانده میشود که من آقا و سرور کسی نیستم؛ یعنی قرار نیست درکنگره کسی به کسی دستور بدهد. اگر اکنون من اینجا نشستهام، فردای شما هستم و شما دیروز من هستید، هیچ فرقی نمیکند؛ فقط من کمی زودتر آمدهام و راهنما کمی زودتر از رهجو آمده است، به این صورت است و هیچکس از دیگری سرتر نیست؛ اما زمان باعث میشود که شخصی بتواند مرزبان شود و دیگری دیدهبان شود، هر پست و جایگاهی که شخص خودش دوست دارد و چقدر زیباست که انسان بخواهد به خواستههایش برسد، این خیلی خوب است، اصلاً رسیدن به خواستهها بد نیست به شرطی که ظرفیت خودمان را بالا ببریم. آقای مهندس میفرمایند اگر توانستی زور بگویی و نگفتی، آن موقع درست است که بخواهی کاری را انجام دهی. اگر ظرفیت را بالا ببری مطمئناً همهچیز در زندگی و هرجایی که فکر میکنید بسیار خوب میشود. یاد بگیریم که در صراط مستقیم قدم بگذاریم. یکی از چیزهایی که به نظر من مهم است و خیلی میتواند ظرفیت را بالا ببرد خدمت کردن است، خدمت کردن بهترین راه است که ظرفیت را بالا ببرد؛ یعنی از همان اول که میآییم و مینشینیم از خدمتهای کوچک شروع کنیم و به ترتیب بالا و بالاتر برویم. کسی که حالش خوب است نزد ما نمیآید، اینجا کسی میآید که حالش بد و آشفته است و به یکدیگر کمک میکنیم که حالمان خوب شود. اینجا بهعنوان همسفر میآیید؛ اما اگر فکر میکنید همسفر میشوید و تمام میشود اینطور نیست. این سفر سختیها و مشکلات خودش را دارد؛ اما اگر به پایان این سفر ایمان داشته باشیم به نظر من با کمک مهر، محبت و عشقی که راهنما و اعضای کنگرهدارند هر ناممکنی ممکن میشود و هر سختی آسانی دارد. امیدوارم همه ما بتوانیم این راه را بامحبت و عشق طی کنیم، روبهجلوتر قدم بگذاریم، ظرفیتها را بالا ببریم و مسئولیتهای بیشتری را قبول کنیم. وقتی وارد بازی بشویم خودبهخود از نق زدن و حاشیه دور میشویم؛ چون دیگر ما تماشاچی نیستیم و ما درکنگره یک بازیگر هستیم که حس خیلی خوبی به ما میدهد. سپاسگزارم که به حرفهای من گوش کردید.
و در ادامه جلسه هماهنگی راهنمایان و راهنمایان تازهواردین «نمایندگی قائمشهر» برگزار گردید؛
در ادامه گزارش تصویری از دوره سوم انتخابات مرزبانی همسفران «نمایندگی قائمشهر»؛
عکس: همسفر محدثه (مرزبان خبری)
تایپ: همسفر فاطمه آقایی، راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
573