English Version
English

دنوری یعنی بخشنده، البته بخشنده واقعی خداوند است

دنوری یعنی بخشنده، البته بخشنده واقعی خداوند است

به نام، نامی قدرت مطلق

امروز نهمین جلسه از دوره پنجم لژیون سردار، نمایندگی ابوریحان با استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر اصغر، دبیری مسافر علیرضا و خزانه داری مسافر مرتضی، با دستور جلسه "دنور" در روز دوشنبه 27 فروردین ماه 1403 راس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خدارا شاکرم که به من فرصت خدمت کردن در این جایگاه را داد، از نگهبان، دبیر و خزانه دار ممنون هستم که این افتخار را نسیب بنده کردند.

دستور جلسه دنور می باشد، انشالله بتوانم منظور اساتید را از انتخاب این دستور جلسه درست متوجه شده باشم.

دنوری هم مانند بقیه جایگاه ها در کنگره می باشد مثل، مرزبان، راهنما، ایجنت و غیره. تمامی ما مسافران باید این جایگاه ها را تجربه کنیم، به این شکل نیست که بگویم؛ من در حال خدمت کردن هستم و یا وضع مالی خوبی ندارم، خدمت مالی نکنم. در اوایل تاسیس لژیون مالی من و بعضی از راهنماها چنین افکاری داشتیم، که ما راهنما هستیم و در این جایگاه در حال خدمت هستیم و کافی است، خودمان تقسیم بندی می کردیم. آن موضوع در ابتدای کار بود، اگر امروز کسی این حرف را بزند یعنی در راستای آموزش ها کنگره نمی باشد.

دنوری یعنی بخشنده، البته بخشنده واقعی خداوند است. کسی سعی می کند جایگاه دنوری را تجربه کند که بتواند درس بخشندگی را آموزش بگیرد. فکر می کنم اکثر بچه ها در سفر دوم وارد لژیون سردار شده اند، البته این وظیفه من راهنما است، که در لژیون به گونه ای عمل کنم که وقتی رهجو به رهایی می رسد این آموزش را گرفته باشد.

به نظرمن، برای عضویت در لژیون سردار شش میلیون تومان مبلغ زیادی نمی باشد، چون اگر هر جای دیگری در کلاس های انگیزشی شرکت می کرد، بیشتر از این مبلغ باید پرداختی داشت، برای یک رهجو سفر اول 11 ماه، هزاران نفر به تو خدمت کرده اند تا شما به رهایی برسید، یا ماه مبارک رمضان، افطاری که درست می کنند، حداقل مبلغ همان غذایی را که می خورم باید پرداخت کنید.

مسئله دیگری که در من وجود دارد، پهلوانی است، که برایم دست نیافتنی می باشد، جناب مهندس فرموده اند؛ که شما حق فروختن خانه، خودرو و یا طلا را ندارید، که بخواهید دنور و یا پهلوان بشوید. البته برای ورود به لژیون سردا و یا دنوری هم این دیدگاه را داشتم، نه تنها لژیون سردار بلکه برای راهنما شدن و یا خدمت هایی که می خواستم انجام بدهم.

خدمت هایی که در کنگره انجام دادم در اول کار اصلا بلد نبودم، زمانی که در جریان کنگره بودم و نیت خدمت را داشتم، جایگاه ها را تجربه می کنم و این اجبار است. ما در کنگره به این نتیجه رسیده ایم، که درمان اعتیاد فقط قطع مصرف مواد نمی باشد و کار های دیگری هم باید انجام داد، اگر شما بخواهید راهنما بشوید، باید یکسری خدمت ها را گذرانده باشید و این موارد الزامی می باشد. پهلوانی برای من الزامی است و باید صبر کنم که زمانش فرا برسد.

مطلبی از زنده یاد کوروش آذر پور شنیده بودم، که به مهندس گفته بودند؛ من رها می شوم، مرزبان، راهنما، ایجنت، دیده بان، و مهندس هم می شوم، جناب مهندس به ایشان نگفته بودند نمی توانی مهندس بشوی، تمام این خدمت ها را تجربه می کنی اما تا مهندس شدن خیلی راه داری، چندین هزار سال فاصله داری و آن هم خواهی رسید، موقعه ای که اندازه اش بشوی.

از اینکه به صحبت های من گوش کردید، ممنونم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .