جلسه پنجم از دوره ششم لژیون سردار نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی مسافر نادر، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه «دنور» روز یکشنبه ۲۶ فروردین 1403 ساعت ۱۵:۴۵ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نادر هستم یک مسافر. سپاسگزارم از جناب مهندس و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمای خوب خودم آقای علامی؛ تشکر میکنم از نگهبان لژیون سردار که اداره لژیون را به من سپردند.
قبل از هر چیزی عید نوروز و عید فطر را به همه عزیزان تبریک عرض میکنم.
نظامی شعری دارد که میفرماید: دوستی با مردم دانا نکوست؛ دشمن دانا به از نادانِ دوست؛ دشمن دانا بلندت میکند؛ بر زمینت میزند نادانِ دوست.
به لطف خداوند چند ماه دیگر هشت سال میشود که در کنگره هستم. من از خورموج میآیم. در ورودی شهر ما نوشتهشده؛ به مرکز علم و ادب خوشآمدید. با شجاعت میتوانم بگویم که اعتیاد ادب را از من گرفت و باعث طرد شدنم شد و این موضوع سبب شد که بهجایی پناه بیاورم که به من آموزشی بدهد، در جهت خودشناسی.
وقتی کنگره را شناختم، فهمیدم که این مکان فقط برای پاک کردن مسئله اعتیاد نیست و اعتیاد تنها یک بخش بسیار کوچکی است. رفتهرفته که با دانش کنگره آشنایی بیشتری پیدا کردم متوجه شدم که اینجا بایستی به عشق برسم، که نقطه شروع آنهم با تفکر آغاز میشود.
وادی چهاردهم میگوید: برای رسیدن به عشق، سه مرحله لازم است؛ شناخت، آگاهی و معرفت. من یک مثلث در این سه آیتم برای خودم ترسیم کردم؛ ضلع شناخت را وادی اول، یعنی تفکر گذاشتم. ضلع آگاهی را وادی هفتم، که میگوید رمز و راز کشف حقیقت، در دو چیز است؛ یکی پیدا کردن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم و قاعده مثلث؛ معرفت، که ابتدای ورود به وادی چهاردهم است.
در حقیقت انسان تا به شناخت خود نرسد، نمیتواند اعتیاد را بشناسد. آگاهی برای همه یکسان نیست؛ یکی وادی اول را چنگ میزند و درمان میشود، یکی وادی دوم را و یکی وادی چهاردهم را چنگ میزند و به رهایی میرسد. برای همین تولدها در کنگره مثل هم نیستند.
روز اولی که من در لژیون سردار شرکت کردم راهنمای من استاد جلسه بودند و من هم دبیر بودم و آن جلسه من 100 هزار تومان داشتم که 80 تومان آن را کمک کردم و خود آقای علامی 1 میلیون کمک کردند. امروز همان نادری که 80 هزار تومان داده بود، دنور شده.
در کنگره فرد رفتهرفته به آگاهی میرسد. دنور به معنی بخشندگیست. فردی به بخشندگی میرسد که به دانایی رسیده باشد. دانا کسی است که نترسد، عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد، در همه مسائل نه فقط پول دادن. پول، مال ما نیست. در تمام کتب آسمانی گفتهشده که؛ داراییهای ما نعمتهایی هستند که به ما ودیعه دادهشده تا وسیلهای باشند که به او برسیم.
ما اینجا گرداگرد هم جمع شدیم تا بتوانیم خانهای درست کنیم که خانه اجدادی ماست. وقتی یک خانواده، صاحب خانهای میشود، چقدر اعضای خانواده سرمست میگردند؟! بنابراین چه سرمستی مضاعفی دارد وقتی که 200 نفر مشارکت میکنند و صاحب یک خانه میشوند؟!
من پیمان بستم که به افراد خواهان درمان و رهایی کمک کنم. پس منی که ایاک نعبد گفتهام باید به فکر ایاک نستعین هم باشم. منی که با خودم پیمان بستم، باید با خدای خودم هم پیمان ببندم. شایسته و زیبنده است منی که در گلریزان شرکت کردم و تعهدی دادم به تعهدم عمل کنم. انشاالله که به تعهداتمان عمل کنیم تا به خانه خودمان برویم.
نگارش: مسافر مسلم
ثبت: مسافر اسماعیل (لژیون هشتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
507