English Version
English

مسئول کسی است که مورد سوال قرار می گیرد

مسئول کسی است که مورد سوال قرار می گیرد

دومین جلسه از دوره شصت و ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ابن‌سینا به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) در روز شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۵ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛ خدارو شکر می کنم یک بار دیگر توفیق حاصل شد تا در این جایگاه خدمت کنم. من در ماه رمضان سال ۹۴ وارد کنگره ۶۰ شعبه ابن سینا شدم ودر ماه رمضان هم به رهایی رسیدم و امروز اولین جلسه بعداز ماه رمضان در شعبه ابن سینا حضور دارم و این رابه فال نیک می گیرم. از آقای مهندس که این بستر را فراهم کردند، از آقای رضا وآقا کامران وهمه خدمت گذارانی که خدمت کردند تا من به رهایی برسم تشکر میکنم؛ در مورد دستور جلسه ظرفیت یعنی گنجایش، مسئولیت و مسئول بودن یعنی کسی که مورد سوال قرار می گیرد. ظرفیت و مسئولیت هم در صور پنهان است هم در صور آشکار، در صور پنهان دانایی ظرفیت ایجاد میکند، در صور آشکار فیزیک و جسم. کسی که می خواهد مسئولیت یک جایگاه را بر عهده بگیرد باید هم دانایی و هم توانایی داشته باشد، همانند رانندگی که هم باید قوانین رانندگی را دانست وهم توانایی فیزیکی رانندگی را داشت. در کنگره۶۰ پذیرفتن جایگاه و مسئولیت اختیاری است، اگر کسی دانایی اش رشد نکرده باشد ودر جایگاهی قرار بگیرد قطعا دچار تخریب می شود. هر موجودی دارای مسئولیت است، موجوداتی که اختیار ندارند در جایگاه خود دچار انحراف نمی شوند ولی انسان به دلیل اختیاری که دارد می تواند منحرف شود وهم در جهت منفی ظرفیتش را بالا ببرد وهم در جهت مثبت. در هستی کسی خوشبخت است که مسئولیتی را به صورت اختیاری بپذیرد وخودش را مسئول بداند. کسی که برای مرزبانی کاندید می شود خودش را مسئول می داند، کسی که نگهبان نظم می شود او هم خودش را مسئول می داند، کسی که در طبیعت زباله نمی ریزد و زباله دیگران را هم جمع می کند او هم خودش را مسئول می داند. در کنگره۶۰ مسئولیت های دیگری هم وجود دارد، مثل خدمت مالی، پذیرفتن وانجام مسئولیت ها انسان را به آرامش می رساند که این موضوع در ظاهر و بیان شخص قابل مشاهده است. اگر هدف، انجام درست آن مسئولیت (در کنگره۶۰ رهایی یک مسافر) باشد امکان ندارد شخص وارد حاشیه شود. ما دست به دست هم میدهیم ویک نفر را دست به دست می کنیم تا به دست آقای مهندس و رهایی برسد در مورد دستور جلسه بیشتر از این صحبت نمی کنم. 

و اما در موردقسمت دوم دستور جلسه که جشن اولین سال رهایی مسافر غلامرضا می باشد. من و غلامرضا باهم، هم دوره بودیم که غلامرضا آن موقع در کنگره۶۰ نماند و رفت، بعدها برگشت و به رهایی رسید چون بذر رهایی و درمان را در خودش داشت و می دانست که باید درمان شود، بعضی ها نمی دانند برای چه به کنگره۶۰ می آیند، نمی دانند آیا به خاطر خودشان می آیند یا خانواده شان و یا هر چیز دیگر؛ کسی که بداند برای چه به کنگره۶۰ آمده دیگر برایش راهنما و شعبه فرقی ندارد، غلامرضا چون مطلب را گرفته بود وکنگره رافهمیده بود ماند و درمان شد.
غلامرضا به جایی رسیده بود که حتی کرایه آمدن به شعبه را نداشت، که من گفتم اگر خواسته درمان داری کفشت را بفروش یا پیاده بیا تا به خواسته ات برسی. غلامرضا باید بداند ودر این اندازه باشد که جایگاه راهنمایی را بدست بیاورد، همان طورکه الان فهمیده که باید خدمت کند و درقسمت OT در حال خدمت است. من این روز را به خانم ضابطی، خانم سهیلاو خانم نورا و خانم راحله تبریک میگویم وامیدوارم در ادامه بهترین اتفاق ها برایشان بیافتد.
اعلام سفر تولد:
سلام دوستان غلامرضا هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس هروئین و شیشه، مدت سفر اول 13 ماه به روش DST، دارو OT و به راهنمایی استاد خوبم آقا مهدی سفر کردم و در حال حاضر 1 سال و 2 ماه سال است که از بند اعتیاد رها هستم.
خواسته تولد:
خواسته قلبی من این است مسافران و همسفران به خواسته قلبی شان که رهایی ودرمان است برسند.
سخنان مسافر:
خدا را شکر می کنم که در این جایگاه قرار گرفتم، واقعا انرژی خاصی دارد. از آقای مهدی خالقی راهنمای تازه واردین، از آقا مهدی راهنمای عزیزم، از آقای محمد حیرانی راهنمای سیگارم، از همسفرم و راهنمایان همسفرم تشکر می کنم. من در سال ۹۳ با جهل و نادانی وارد کنگره۶۰ شدم و در ادامه در ضلع ناامیدی غرق شدم و نتوانستم از مثلث جهالت عبور کنم و سفر خودرا نیمه کاره رها کردم و هفت سال طول کشید تا دوباره بتوانم به کنگره برگردم و یا اذن ورودم بعداز هفت سال صادر شد، این را گفتم تا سفر اولی ها قدر صندلی و فرصتی که نصیبشان شده را بدانند. در آخر از همه شما که در جشن من حضور پیدا کردید سپاسگزارم .
سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان زهرا هستم همسفر، از خداوند سپاسگزارم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم، من هم این روز را به آقا مهدی، آقا کامران، تبریک میگویم. خانم راحله واقعا یک همسفر به تمام معناست، خیلی سختی کشیدند، خیلی خوشحالم که امروز این دو عزیز را در این جایگاه می بینم، خوشحالم می بینم که آقا غلامرضا در ادامه، سفر نیکوتین انجام دادن و درOT خدمتگزار شدند. خانم راحله عاشقانه مسافرش را دوست داشت و دارد و پایش ایستاد تا این روز را ببیند. این روز را به مرزبانان، مسافران و همسفران و ایجنت همسفران و مسافران وبه حضار تبریک میگویم. این عزیزان واقعا زحمت می کشند تا جلسات برگزار شود. امیدوارم که این دو عزیز بتوانند به جایگاه راهنمایی برسند. از خانم نورا که راهنمای راحله هستند تشکر می کنم و امیدوارم خانم نورا هم موفق باشند. به راحله میگویم که باید فرمانبردار راهنمایش باشد تا بتواند فرمانده شود.
سخنان همسفر:
سلام دوستان راحله هستم همسفر غلامرضا، خیلی خوشحالم که در این جایگاه هستم و واقعا خواسته قلبی ام بود، وقتی به خواسته ای میرسی و جلوی چشم میبینی خیلی قشنگ است. اگر بخواهم تجربه خودم رو بگویم که یک همسفر در کنار یک مصرف کننده چه چیزهایی را تجربه می کند.
شاید به درد سفر اولی های عزیز بخورد، همسفر در کنار مصرف کننده با خیلی مسائل روبه رو می شود ممکن است مورد قضاوت قرار بگیرد، گاهی اوقات تخریبی که به همسفر وارد می شود شاید بیش از مسافر باشد به دلیل اینکه در دوران اعتیاد فرد مصرف کننده، مواد مصرف می کند و بعضی تخریب ها و حال بدی ها را متوجه نیست ولی همسفر چون چیزی مصرف نمی کند تخریب و حال بدی را بیشتر احساس می کند، نمی خواهم بگویم که غلامرضا به من تخریب وارد کرد، اتفاقا از آن دسته مصرف کننده هایی بود که فقط به خودش آسیب می زد و خیلی ساکت بود و خیلی ناامید بود و چندین بار به من گفته بود که بروم خودکشی کنم هم خودم راحت شوم هم تو؛ خانم ضابطی فرمودند من خیلی غلامرضا را دوست داشتم که وایسادم ولی فقط دوست داشتن نبود، انسانیت هم بود.
دلم نمی آمد غلامرضا را در آن وضعیت رها کنم. غلامرضا واقعا جنگید لیاقت این جایگاه رو دارد؛ از آقا مهدی راهنمایشان واقعا سپاسگزارم که زحمت زیادی برای مسافرم کشیدند، آرامشی که داریم مدیون راهنمایان خود هستیم، از خانم ضابطی تشکر می کنم که همیشه به من آرامش دادند، صبر و آرامش را از راهنمایان عزیز دریافت کردم و با آموزش هایی که دادند به من فهماندند که یک مصرف کننده بیمار است؛ یک همسفر باید خیلی صبور باشد، صبر با تحمل فرق می کند، صبر یعنی عشق و محبت داشته باشی و پا به پای مسافر قدم برداری و گله و شکایت نکنی. باید صبور بود مسافر را به چشم بیمار دید و پاداش صبر خیلی بزرگ است و من پاداشم را گرفتم. از پدر عزیزم سپاسگزارم که حمایتم کرد و هیچوقت حرف جدایی را نزد با وجود اینکه اطرافیان مارا تنها گذاشتند، غلامرضا که سفرش را نیمه کاره رها کرد باعث شد خیلی ها از ما دور شوند.
آن دوره واقعا دوره سختی بود، حتی به من گفتن تو هم مصرف کننده ای. از آقا کامران عزیز سپاسگزارم که در سفر دوم در لژیون ایشان هستند. از قسمت مرزبانی تشکر می کنم، از آقای مهندس عزیز بسیار سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کردند. از خانم نورا عزیز که در لژیون ایشان در حال آموزش هستم و خیلی راهنمای خوبی هستند،‌ از همسفران عزیز که همه شان عشق و محبت هستند و در جشن ما شرکت کردند تشکر می کنم.
عکس: مسافر محسن مرزبان خبری
نگارش: مسافر رضا لژیون ۱۲ و همسفر علیرضا لژیون۷
تایپ: مسافر مجید لژیون ۱۶

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .